من یک زن میخواهم

اثر : جودی برادی

28 بهمن 1390

ترجمه : آتوسا صدر

من جزو آن دسته از آدم‌هايی هستم كه به آن‌ها «عيال» می ‌گويند.
البته «مادر» هم هستم.
چند ی پيش در مهمانی آقايی یکی از دوستان راديدم ، كه تا زگی از همسرش
طلاق گرفته است . می ‌گفت باز می خواهد تجديد فراش كند.

با خود انديشيدم «چه فكر خوبی ، راستی كيست كه زن نخواهد؟

راستش را بخواهيد «من هم زن می ‌خواهم.» چرا؟

جوابش ساده است:
می‌ خواهم دوباره درس خواندن را شروع كنم و منبع درآمدی برای خودم و (در
صورت لزوم) خانواده‌ام ايجاد كنم.
زنی می ‌خواهم كه زحمتكش باشد و مرا به دانشگاه بفرستد.
و در حالی كه من در آرامش درس میخوانم ، از فرزندانمان مراقبت كند.
به درس و مشق و بهداشت آن‌ها برسد. آن‌ها را هميشه تميز و سالم نگه دارد.
به زندگی شخصی  و اجتماعی  آن‌ها برسد.
آنها را به اماكن اجتماعی (پارك، موزه، باغ وحش) ببرد.
اگر بيمار شدند ، از آنها مراقبت كند.
نگذارد بيماری  آنها مانع تمركز من شود.
شاغل باشد و درآمد قابل توجهی را به خانه بياورد.
درآمدش را صرف من و فرزندانمان كند.
برای  فرزندانمان از كا رش بزند.
البته شايد اين كار از درآمدش بكاهد.
اما مشكلی نيست من تاب مياورم.

زنی می ‌خواهم كه نيازهای فردی مرا ارج نهد.
خانه را مرتب و پاكيزه نگه دارد. به بی ‌نظمی هايم سامان دهد.
لباس‌هايم را بشويد. اتو كند. تا كند. برايم لباس نو بخرد.
وسايل شخصيم را مرتب كند تا راحت پيدايشان كنم.
آشپز چيره‌ای باشد. خريد كند و غذاهای لذيذ بپزد.
وقتی به مسافرت می ‌روم همراهم  باشد.
محيط را برای تفريح و استراحتم آماده كند.
از كار و زندگيش شكايت نكند.
شنونده‌ ی  خوبی باشد. به حرفهايم گوش دهد.
در مشكلات درسی به من كمك كند. تكاليف درسيم را انجام دهد.
وقتی درسم تمام شد و شغل مناسب پيدا كردم ، شغلش را رها كند.
در خانه بماند و از بچه‌ها مراقبت كند.

زنی می ‌خواهم كه به زندگی اجتماعی من برسد.
وقتی به مهمانی دعوت می ‌شويم بچه‌ها را نياورد.
هروقت مهمان دعوت می ‌كنم با روی گشاده‌ پذيرای آن‌ها باشد.
با سكوت محبّت ‌آميزش بحث‌ها و گفت‌گوهای ما را تاييد كند.
بچه‌ها را زودتر بخواباند كه مزاحم من و مهمانانم نشوند.
از مهمانانم پذيرايی كند. ظرف‌های خالی را از مقابل ما بردارد.
زنی می خواهم كه نيازهای جنسی مرا درك كند.
حداكثر لذت جنسی را به من بدهد.
هميشه مطمئن شود كه ارضا شده‌ام.
به نيازهای جنسی خود شاخ و برگ ندهد.
بی ‌ميلی مرا درك كند.

مسووليت كامل كنترل بارداری را بر عهده بگيرد.
من بچه ‌ی اضافی  نمی ‌خواهم.
به من وفادار بماند. بداند كه زندگی پرمشغله‌ ی من جايی برای حسادت ندارد.
درك كند كه ممكن است بيش از يك همخوابه اختيار کنم چون هميشه به اجتماع
نياز دارم.
آزادم بگذارد كه اگر ديگری را مناسب ‌تر از او ديدم ، او را جای ‌گزين كنم.
بعد از طلاق مسووليت بچه‌ها را بپذيرد.
چون می خواهم زندگی جديدی را شروع كنم وقتی برای بچه داری ندارم.
خودتان قضاوت كنيد. شما جای من بوديد زن نمی ‌خواستيد؟

زن سينه‌های برجسته نيست
موی مش كرده
ابروی برداشته
لبانِ قرمز نيست
زن لباسِ سفيد
… شب با شكوه عروسی
بوی خوشِ قرمه سبزی
هوسِ شب‌های جمعه
قرار‌هایِ تاريكی‌ ، كوچه پشتی ‌، توی يك ماشين نيست
زن خون ريزی
كمر دردِ ماهانه
پوكی استخوان
يك زنِ پا بماه
حال تهوع
استفراغ
درد‌های زايمان
مادر بچه‌ها نيست
زن عصای روز‌های پيری
پرستار ، وقتِ مريضی
رفيقِ پای منقل
مزه بيار عرق دوره‌های دوستانه نيست
زن
وجود دارد
روح دارد
قدرت
جسارت
پا به پای يك مرد ، زور دارد
عشق
اشك
نياز
محبت
يك دنيا آرزو دارد
زن … هميشه … همه جا … حضور دارد
و اگر تمام اينها يادت رفت
تنها يك چيز را به خاطر داشته باش
كه هنوز هيچ مردی پيدا نشده
كه بخواهد در ايران
جای يك زن باشد

1 Comment

  1. شعری انتقادی، رئالیستی و زیبا
    دست شاعر و مترجم زحمتکش درد نکند
    به امید خواندن ترجمه های پربار دیگر
    ما با اجازه تان در فیس بوگ
    گروه رهائی زنان و گروه شعر و شعور و شعار به اشتراک گذاشتیم تا دیگران هم از این نعمت زمینی بی نصیب نمانند
    عمر مترجم دراز باد

Comments are closed.