پی.جی. جیمس، حزب کمونیست هندوستان(م ل)، 1 آوریل 2012
ارائه شده به کنفرانس کشاورزی آسیا دردهلی نو ، 1ـ3 آوریل 2012 ـ
مقدمه
1. کلونیالیسم و ازجمله کلونیالیسم غیررسمی که به ویژه توسط امپریالیسم آمریکا درقبل از جنگ جهانی دوم به کارگرفته می شد تقریبا تمامی فعالیت اقتصادی کشورها را درآفریقا ـ آسیا و آمریکای لاتین وابسته به نیاز قدرتهای امپریالیستی نموده بود. درحالی که سرمایه تجاری عمده تا توجه به “تولیدات استعماری” نظیر ادویه و برده داشت، نیازهای انقلاب صنعتی ازطریق عطش سیری ناپذیر به مواد خام و غذا برای رشد کشورهای سرمایه داری گسترش یافت. روندهای انباشت سرمایه و لزوم تقسیم کار استعماری که کشورهای مستعمره، نیمه مستعمره و وابسته را به مثابه ضمائم ارضی امپریالیستها درنظرداشت باعث ازهم پاشیده گی شکل اجتماعی ـ اقتصادی این کشورهاشد. امپریالیستها همراه با ورود مالکیت خصوصی بر زمین و تغییرشکل اجتماعات روستائی سنتی، پولی کردن وروابط مبادله ای و تجاری نمودن اجباری کشاورزی، در مناطق مستعمره توجه ویژه ای به طبقه کشاورزان نخبه ارتجاعی درکشورهای مستعمره و وابسته به مثابه پایگاه اجتماعی جهت غارت استعماری نمودند. تولید کالاهای مصرفی، پول گرائی و روابط مبادله ای راه را برای درگیریهای سریع صادرات سمتگیری شده به سوی پول نقد از مواد کشاورزی و ورود تدریجی روابط سرمایه داری بر زمین در کشاورزی مستعمراتی گشود. این هم چنین باعث جابه جائی دهقانان فقیر بدون زمین از کشاورزی شد که صف دهقانان بدون زمین و کارگران کشاورزی را به مثابه بزرگ ترین بخش جمعیت روستائی حتا در دوران استعماری، پرکردند.
2. باوجوداین، دوره قبل ازجنگ شاهد تغییراتی اساسی درکشاورزی آفریقا ـ آسیا و لاتین آمریکا شد. با گسترش جهانی سرمایه مالی به رهبری امپریالیسم آمریکا، صدور انبوه سرمایه و تکنولوژی درخدمت کشاورزی استعمارنو تحت نظر نهادها و آژانسهای مربوطه صورت گرفت. این روندجهانی با دوره کینزیانیسم و نفوذ سرمایه مالی درتمامی بخشهای کشاورزی کشورهای نومستعمره ازطریق رشد و کاشتن دانه های گوناگون، مدرن کردن به کارگیری تکنیک، کودهای مصنوعی و مواد شیمیائی ضد حشرات و غیره، خصوصیات انقلاب سبز بود که تمامی کره خاکی را از مکزیک تا فیلیپین دربرگرفت. هدایت مراکز نواستعماری نظیر وزارت کشور آمریکا، بانک جهانی، کمک دهی آمریکا، صندوقهای فورد ـ روتسچیلد و غیره، و این “استراتژی جدید کشاورزی” امکان به سرمایه مالی امپریالیستی، به ویژه سرمایه مالی آمریکا داد تا کنترل نو استعماری خود را در کاشت ـ برداشت بازار و مسیرهای تکنیکی کشاورزی به دست آورد. امپریالیسم ازطریق انقلاب سبز، با استفاده از رژیمهای کمپرادور درکشورهای آفریقا ـ آسیا ـ لاتین آمریکا و موفق در ایجاد یک طبقه بورژوای کشاورزی، البته با تفاوتهائی، پایه ای اجتماعی و متحدی مطمئن در غارت نواستعماری به جای نیروهای فئودالی که مایل به آزمایش تکنولوژهای جدید کشاورزی نبودند برای خود فراهم ساخت. نتیجتا دربسیاری ازکشورهای نومستعمره، به دستورآژانسهای نواستعماری نظیر بانک جهانی، رژیمهای حاکم کمپرادور که بی رحمانه نیروهای دموکراتیک را که خواستار دموکراتیک کردن روابط ارضی بودند، قلع و قمع می کردند، چندین تغییر سطحی در روابط ارضی و ازجمله ازبین بردن روابط فئودالی به صورت تحمیل قانون ایجادکردند. طبعا، این تغییرات درروابط ارضی برپایه اصل “زمین از آن کشتکار” قرارنداشت چون که تکنولوژی جدید نیاز به سرمایه گذاری قابل ملاحظه داشت که فراتر از امکانات دهقانان رانده شده از زمین و فقیربود. مختصراین که، تحت دیدگاه کینزیانیستی، کشورهای نومستعمره طبق منطق سرمایه امپریالیستی به طورعام شاهد تمرکز بیشتر زمین دردست طبقه زمین دار جدید به مثابه “همکار کوچک” تجارت کشاورزی شرکتهای فراملی و ادغام شده دربازار جهانی آنها از یک سو، و ازدیاد دهقانان فقیر و کارگران کشاورزی درسطح بی سابقه ای از سوی دیگرشدند. کلا کشاورزی عقب مانده ماند، تغییرشکل داد و روبه بیرون به حساب انقلاب سبز ـ همرا با توسعه گشت.
3. باوجوداین، ظهور گلوبالیزاسیون امپریالیستی از دهه ی 1990 تحت هدایت بلامنازع جنبش جهانی سرمایه مالی ابعادجدیدی به بحران درکشاورزی درکشورهای نواستعماری داد. درادامه تمرکز زمین دردست طبقه زمیندار و تشدید تعداد دهقانان بدون زمین، ازبین رفتن اتکاء به خود دهقانان در استفاده از بذرهای خودی، مسائل زیست محیطی نظیر فرسایش زمین و تهی سازی منابع طبیعی، و غیره، که طی انقلاب سبز اولی رخ داد، اکنون آنچه را که به اصطلاح دومین انقلاب سبز می نامند دهقانان نواستعماری را باسرعتی نهائی وابسته به سرمایه مالی امپریالیستی می کند. اگر انقلاب سبز اول تحت هدایت دولتهای کینزیستی رخ داد، سیاستهای وارداتی و اساسا درحیطه ی عمومی، تحت نظر استعمارنو بود، اکنون تمامی کشاورزی به نفوذ سرمایه مالی همراه با گذار از تولید غذا به کشاورزی صادراتی پول ساز تبدیل شده است. درادامه کار بانک جهانی سیاستهای کشاورزی را در دوره ی بعداز کینزیانیسم با اجبار ادغام برنامه های دولتی درایجادطرحهای کشاورزی و حیوان داری سازمان جهانی تجارت حُقنه می کند، کشورهای نومستعمره درچنگ کورپوراسیونی کردن کشاورزی توسط شرکتهای فراملی به طرز بی سابقه ای قرارگرفته اند. تمرکز سرزمینهای وسیعی دردست شرکتهای فراملی و شرکتهای کورپوراتیو معاملاتی که به طورکاملی تکنولوژی کشاورزی از جمله مهندسی ژنتیکی را انحصاری کرده اند، بی زمینی و خلع کردن دهقانان در کشورهای نومستعمره به مرحله و ابعادی وحشتناک رسیده است… امروز سازمان جهانی تجارت اقدامات درکشاورزی را دستورمی دهد. ازجمله صادرات ـ واردات ضد دهقانان ، سیاست اعتباردهی و بهای کالاهای کشاورزی درهماهنگی با توافق دولت نظیر برنامه سوبسید و برنامه های تدارکاتی عمومی به خودکشی وسیع در سطح جهانی دهقانان منجرشده است.
4. کشورهای آسیائی عمده تا کشاورزی هستند. درمنطقه اقیانوس آرام آسیا، مساحت کشاورزی 17% کل زمینها را حدودا درکشورها تشکیل می دهد درمقایسه با کل جهان که 12% است. بااین وجود، مردم درگیر درکشاورزی درآسیا 51% و متوسط درکل جهان 40% است. بدین ترتیب، درحالی که دسترسی به زمین دراین منطقه 22. 0 هکتار برای هرنفربا وجود نیاز نسبتا زیاد به زمین است، رقم مشابه برای جهان 6. 0 است. ازسوی دیگر، به مثابه روش تحمیلی انقلاب سبز، استفاده از کود در آسیا 157 کیلوگرم درهرهکتاراست درحالی که درسطح جهانی 103 کیلوگرم درهکتار می باشد. امرارمعاش و وابسته گی به زمین و کشاورزی منبع عمده زنده گی و کارکردن اکثرمردم وضعیت مشترک درکلیه کشورهای آسیا ست که انقلاب دموکراتیک درآنها به وقوع نپیوسته است. توزیع تصاحب زمین با تعلق 80% توسط بالائیها و 20% توسط مردم که گرایش عمومی درجهان می باشد، بسیار معوج است. به اصطلاح اصلاحات ارضی که دربسیاری ازکشورهای آسیا بعدازجنگ صورت گرفته و درهماهنگی با نیازهای نواستعماری امپریالیستی بوده، به تکامل بخش کمپرادوری درکشاورزی و ادغام درمنافع تجاری کشاورزی ازیک سو، و تشدید بی زمین شدن دهقانان به مثابه کشت کاران اصلی و به حاشیه رانده شدن زنان، اقلیتهای قومی وبومیان ازسوی دیگرانجامیده است. درعین حال، افزایش تخریب محیط زیست ناشی از تخریب زمین به علت فرسایش، استفاده زیاد ازموادشیمیائی و ضد حشرات، تولیدات تک بُنی، جنگل زدائی و صحراسازی و غیره است که سطح توازن انقلاب سبزـ با نفوذسرمایه درکشاورزی با مسائل لاینحلی درکشورهای آسیا روبه روگشته است. جهت گیری صادراتی درکشاورزی و فوق وابسته گی به تجارت و ادغام فزاینده دربازارجهانی بالاوپائین رونده، بحرانی را برای اکثردهقانان دراین جا به وجودآورده است. لیبرالی کردن کشاورزی به رهبری سازمان جهانی تجارت و کورپوراتیو سازی آن توسط شرکتهای فراملی تحت نئولیبرالیسم بُعد جدیدی به این بحران داده است.
مسائل مربوط به کشاورزی در هندوستان
5. هندوستان درگرایش جهانی و آسیائی مربوط به کشاورزی، استثنا نیست. سلطه ی کامل استعماری در هندوستان ازنیمه دوم قرن 18، استقرار دائمی اش در1793، زمینداری نظام فئودالی را به هندوستان تحمیل نمود، و تغییرات متعدد دیگری را دربخش کشاورزی توسط حاکمان انگلیسی دردوران استعماری پدید آورد. باهدف پیروزی برنیروهای فئودالی، صاحبان زمین، پول قرض دهنده گان و تجار وابسته به کشاورزی و برای غارت بیشتر استعماری به مثابه متحدین سیاسی شان از یک سو، و غارت بازهم بیشتراستعماری ازطریق تغییر کشاورزی هندوستان درخدمت منافع امپریالیستی ازسوی دیگر. درحالی که نظام زمین داری آنها را قادرمی ساخت برنیروهای فئودالی غلبه کنند، نظام رایوتواری که مستقرساختند که عبارت بود از دولتی استعماری که مستقیما دهقانان را کنترل می کرد، که مناسب بود برای تجاری نمودن و تبدیل کشاورزی هندوستان به زائده ای گل گشاد از صنایع انگلی. علارغم تغییرات تحمیلی فوق العاده در روابط کهنه زمین داری توسط استعمارگران و روابط پولی جای گزین شده ناشی از تولید برای صادرات پول که هندوستان را به منبع کشاورزی موادخام و منابع طبیعی در دوران استعماری تغییرداد، این یک “طرزتولید استعماری” بود که عمده تا شامل سلطه ی نیمه فئودالی و روابط ماقبل سرمایه داری به طورعام هم راه با رشد روابط تجاری درکشاورزی شد که درسراسرکشور گسترش یافت.
6. تبدیل استعمار به استعمارنو و واگذاری قدرت درسال 1947 به طبقات بورژوازی کمپرادور بوروکرات ـ زمین دار، کشور را برای نفوذ سرمایه مالی امپریالیستی تحت رهبری امپریالیسم آمریکا بازنمود. نتیجتا، تغییرات زیادی در روابط کشاورزی به وقوع پیوست بدون آن که درنظام زمین داری خللی واردشود. رفرمهای نیمه تحمیلی بر زمین نظیر ازبین بردن نظام زمین داری( که 57% درزمان واگذاری قدرت بود) و تثبیت میزان زمین درهر ایالت درخدمت منافع کشاورزی نواستعماری ازیک سو و اغفال توده ها از سوی دیگر، به تحقق شعار”زمین ازآنِ کشتگر” منتهی نشد. تقسیم زمین مطرح شده درعمل به طور استهزاء آمیزی ازطریق روشهای گوناگون فرصت به زمینداران داد تا زمینهای زیادی را که دردست داشتند ازتقسیم مصون دارند. حتا درایالتی مثل کرالا و بنگال غربی که تقسیم اراضی توسط دولتهای حزب کمونیست هندوستان و حزب کمونیست هندوستان (مارکسیست) صورت گرفت، این واسطه ها و طبقات جدید صاحب زمین استفاده رابردند. منظور نواستعماری چنین رفرمهائی عبارت بود از مافوق تحمیل روابط سرمایه داری همراه با تسهیل ورود سرمایه امپریالیستی و تکنولوژی جدید، “طبقه جدید سرمایه دار” زراعتی که روشهای ماقبل سرمایه داری را با شیوه های استثماری سرمایه داری ترکیب کرده بود که در هدایت “انقلاب سبز” توسط امپریالیستها درهربخش از کشور و باشروع از پنجاب و هاریانا موثرواقع شدند. دراین مناطق روابط فئودالی تبدیل به روابط تولید سرمایه دارانه شد. درحالی که با ورود به شیوه تولید سرمایه داری و ایجادشرایط برای ورود تکنولوژی مدرن درون داد (input ) کشاورزی، “انقلاب سبز” راه رابرای تمرکز زمین درابعاد 60% دردست زمین داران فراهم نمود که کمتراز 10% جمعیت مربوط به کشاورزی را تشکیل می دادند. این حمله سخت نواستعماری درکشاورزی عدم توازن را دربخش کشاورزی و تضادهارا درمناطق روستائی شدت بخشید. اکثر دهقانان، کشتکاران واقعی ازجمله آدیوا ها ، دالیت ها و زنان بی زمین باقی ماندند. هم راه با ظهور طبقه جدید سرمایه دار صاحب فارم ها، بخش بزرگی از دهقانان بی زمین تبدیل به کارگران کشاورزی شدند، پدیده ای که به طورمستقیمی به تشدید استعمارنو و نفوذ امپریالیستها و کورپوراتها درکشاورزی انجامید.
7. انقلاب سبزبخش کشاورزی، هندوستان را به بازار جهانی کشاند و نفود سرمایه های کورپوراتیوی به تغییرت قابل ملاحظه ای در روابط ارضی میدان داد. روابط سرمایه دارانه به مفهوم طبقاتی درشرایط نواستعماری نمی توانند به طورعادی رشد کنند، نفوذ سرمایه، تکنولوژی و نیروهای بازار درکشاورزی روابط فئودالی و نیمه فئودالی را زائد نمودند. معاملات بازاری با مافوق برون داد و هر درون داد ازجمله بذر، کود، ضدحشرات و تجهیزات مدرن کشاورزی نیاز به اعتبارگیری گسترده و معاملات پولی درسراسرکشور دارند. شکل خصوصی سرمایه ای تصاحب زمین و اسناد مربوط به آن برای معاملات کشاورزی درزمینه قرض گیری و اعتبار اجتناب ناپذیر می گردند. درحالی که تمرکز زمین با طبقات زمیندارجدید و دهقانان بی زمین گسترش می یابد ازیک سو، عملیات پولی و جای گزینی نوع مزدها با مزدپولی، روابط فئودالی و سنتی از سوی دیگر را فرسوده نمودند. انقلاب سبز هم چنین به ازبین رفتن کامل دهقانان هندی متکی به خود در تهیه بذر، کود و ضدحشرات گردید، و تولیدات دستکاری شده با ژن درهندوستان به ویژه درعرصه ی غذائی به بذر بانکهای کنترل شده توسط شرکتهای فراملی، و بالاتر از همه فرسوده شدن غیرقابل برگشت زمین و تهی سازی منابع طبیعی که مسائل زیست محیطی را باعث شده اند، وابسته گردید.
8. اگراولین انقلاب سبز درهندوستان دربخشهای عمومی به مثابه بخشی از استراتژی کینزی نواستعماری صورت گرفتند، به اصطلاح انقلاب ارضی دوم که اکنون شروع شده است به مثابه جزئی اجتناب ناپذیراز گلوبالیزاسیون امپریالیستی تحت کنترل کورپوراتهای کشاورزی تجاری قراردارند. با ادغام تحمیلی کشاورزی ازجمله به ثبت رساندن طرحها وحیوانات زیر نظر سازمان جهانی تجارت، به مثابه بخش جدائی ناپذیر از کورپوراتهای کشاورزی از دهه ی 1990 تمامی تضادها را دربخش کشاورزی کشور شدت بخشیده است. شرکتهای تجاری کشاورزی به نام کورپوراتهای کشاورزی به تمرکز زمین درسراسرکشور، به جابه جاشدن دهقانان درسطح وسیع انجامیده، کشت کاران واقعی زمین فاقد زمین و خلع یدشده و فقیر گشته اند. حتا مواد قانونی کنونی درمورد تقسیم زمین تغییرداده شدند تا غصب زمین توسط طبقات معامله گر زالو صفت تسهیل شود، نتیجه آن که میلیونها نفر از دهقانان بی زمین و کارگران کشاورزی به شهرها مهاجرت کردند و سریعا به متورم ساختن ساکنان کوچه ها پرداختند. نتیجه آن که کشور با بزرگ ترین مهاجرت داخلی هرگز اتفاق نیافتاده درتاریخ روبه رو شده است. کورپورات و کنترات با فارمها برای صادرات تجاری محصول و سوخت سالم بخشهای وسیعی از محصولات غذائی درکشاورزی را در کشور با نابودکردن جمعی و اثرات زیست محیطی به خوداختصاص داده اند. همراه با بدترشدن مسائل زمین، کنترل کورپوراتی روی خرید از و فروش به در بازارها با قیمتهای متغیر و سیاست صادرات ـ واردات دهقانان را تهدید می کنند. سازمان جهانی تجارت سیاستهای درکشاورزی را دیکته می کند ازجمله واردات ضد دهقانی، اعتبار و قیمت گذاری را همراه با محدود کردن برنامه های حمایتی دولت نظیر پرداخت سوبسید ها و نیازهای عمومی باعث خودکُشی وسیعی درمیان دهقانان درسراسر کشورشده است. به خاطر لیبرالی و کورپوراتیوی کردن کشاورزی بجزغارت دهها میلیون دهقان فقیر، دهقانان میانه حال و حتا بخشی از دهقانان مرفه دچار بحران شده اند.
9. همراه با غصب کردنهای زمین برای کورپورات کشاورزی ازطریق کشاورزی تجاری، سرمایه داران مالی معامله ای و مافیای واقعی دولتی با حمایت رژیم کمپرادوری به طورافسارگسیخته ای بدترین فرسوده گی زمین را به نام پروژه های مختلف نواستعماری نظیر SEZ ، شهرستان، منطقه توریستی، جاده های بزرگ سریع، رشد زیربنائی وغیره تحمیل کرده اند. برای انجام راحت این روند، درخدمت مافیای کورپورات زمین، تیزترکردن دندان ماده 1894 درمورد تصرف استعماری زمین، رژیم کمپرادوری مانموهان تصرف زمین و تجدید/استقرارمجدد ماده 2011 را مطرح ساخته اند. همه جا، زمین در دور پول معامله ای افتاده است. بازهم گرایش دیگری ناشی از ورود پول معاملاتی دربخش کشاورزی روندفروش میلیونها جریب از زمینهای کشاورزی به منظور تولید سوخت سالم، کوچک شدن ترسناک سطح کشت موادغذائی را باعث شده است. حتا مواد قانونی رفرم ارضی موجود وقوانین مربوط به تقسیم زمین به طورآشکاری نقض می شوند. نتیجتا، تحت گلوبالیزاسیون امپریالیستی، که آخرین مرحله ی فاز نواستعماری است، مسئله زمین بیش از هر زمانی دوباره مطرح شده است.
10. از دوران استعمار اکثرزمینهای حاصل خیز درکشاورزی در اشکال ملک، نهالستان و فارم توسط شرکتهای فراملی، کورپوراتها، NRI ها و دیگربخشهای کمپرادوری تصاحب شده اند…ناشی از منافع نواستعماری کاملاجاافتاده، حتا رفرم ارضی بعداز سال 1947 به کارگرفته شده توسط دولت هندوستان به طور ظاهری روی ماده عدم تقسیم زمین تاکیدداشته است. در دوره نو لیبرالی، این موادمربوط به تقسیم توسط شرکتهای فراملی و کورپوراتها به عقب رانده شده و اجازه یافته اند که آزادانه وارد به دست آوردن زمین کشاورزی به نام پیشرفت دادن به تجارت کشاورزی، نهالستانها و فارمها درانواع مختلف درحال انجامند. تحت عنوان مقررات سازمان جهانی تجارت” دسترسی به بازار”، لیبرالی کردن واردات باعث فشار جهت پائین آوردن بهای بسیاری از تولیدات کشتزارها شده، وبرای پایان دادن به بحران، کشتزارها تقسیم شده و به طورفزاینده ای به مدار تجاری زمین های غیرکشاورزی نظیر مناطق توریستی افتاده اند. بدین ترتیب، باراین بحران به طورفزاینده ای بر دوش کارگران کشتزارها، انکار مبارزات سخت آنها برای کسب حق شان، بلکه کشاندن صدها هزارنفر ازآنان به بی کاری انداخته می شود. حل این مسئله در دورریختن منافع واگذارشده ی کشتزارها و ضبط آنها و همراه با آنها زمینهای تحت نظر نهادهای مذهبی و موتها(mutts) به مثابه بخشی از دموکراتیک کردن روابط کشاورزی است. درخواستها برای ایجاد کئوپراتیوو کلکتیو تحت کنترل کارگران از چنین کشتزارها، فارمها و املاک باید به طرز مناسبی افزایش یابد.
وظایف دموکراتیک
11. ازنظرتاریخی، جامعه دهقانی به مثابه اکثریت بزرگ مردم که کشت کاران واقعی زمین هستند که معاششان از زمین و کشاورزی است. لذا، ازدیدطبقاتی مسئله دهقانی، که هسته ی مرکزی مسئله کشاورزی به طورعام است، مربوط به جهات مختلف روابط ارضی است. درحالت ویژه هندوستان، طبقه دهقان که بیش از 50% مردم روستا را تشکیل می دهد شامل دهقانان فقیر بدون زمین، صاحب فارم، اجاره کننده فارم، وبالاترازهمه تمامی کارگران کشاورزی هستند که تکه بزرگی از این بخش ازجمعیت می باشند. اینها شامل aivasis, dalits، زنان و دیگربخش عقب مانده ترین تحت ستم جامعه می باشند. درنتیجه، ازنظر ماهوی، حل مسئله دهقانی مربوط به خدمت به منافع طبقاتی دهقانان فقیر بی زمین و کارگران کشاورزی ازطریق پایان دادن به سلطه ی سرمایه امپریالیستی ـ کمپرادوری و طبقه زمین دار و دیگر بخشهای انگلی رباخواران، احتکارگران و تاجران بزرگ زمین و کشاورزی می باشد. انقلاب ارضی یا تغییرانقلابی روابط ارضی به معنای دموکرات کردن این روابط ازطریق گرداندن دهقانان به صاحبان اصلی کشاورزی و زمین درکشور است.
12. درهندوستان، درست از آغاز استعمار، تزلنین درمورد استعمار و برنامه انقلاب دموکراتیک خلق ارائه شده توسط انترناسیونال کمونیستی، حزب کمونیست درموضع تغییر پایه ای روابط ارضی درخدمت کشت گران واقعی زمین ایستاد که براندازی نظم فئودالی و نیمه فئودالی و تمامی روابط ماقبل سرمایه داری و حمایت از منافع طبقاتی دهقانان فقیر بدون زمین و کارگران کشاورزی ازطریق رفرمهای ارضی انقلابی را شامل می شد. جنبشهای تلنگانا و تبهاگا و هم چنین تعدادقابل ملاحظه ای از مبارزات انقلابی دهقانان درسراسرکشور توده های دهقانی و دیگر ستم دیده گان و ازجمله آدیوازی ها و دالیت ها را بسیج نمود تا به مبارزه علیه فئودالها و نظام ارتجاعی در اشکال مختلف ادامه دهند. مع الوصف، برخلاف حالت چین و دیگر کشورهای آسیائی که انقلاب دموکراتیک خلق توانست موفق شده و انقلاب ارضی را به مثابه عنصر اصلی به انجام برساند، این مبارزات قهرمانانه درهندوستان به اهداف انقلابی شان نایل نشدند و 10 نفر از رهبری سیاسی این حرکتها بعدا رویزیونیست و سوسیال دموکرات شدند و موضع سازش طبقاتی را برگزیدند خط انقلابی را درمورد دهقانان رها کردند که بر پایه اصل زمین ازآن کشت گرقرارداشت. جنبش بزرگ ناگزالباری، که باردیگر انقلاب دموکراتیک را دربرنامه توده های زحمت کش قرارداد، تاکید روی رهبری دهقانان فقیر بی زمین درجنبش ارضی گذاشت. نتیجه آن که، شعار زمین مال کشت گر درسراسرکشور طنین انداخت. باوجوداین، این شورش انقلابی، سریعا متوقف شد و دچارعقب نشینی شدیدی گردید به دلیل گرایش سکتاریستی که حاکم بر جنبش شده بود. نتیجه آن که، حزب کمونیست هندوستان(م ل) نتوانست دهقانان فقیر بی زمین و کارگران کشاورزی را دریک حرکت پرقدرت برپایه انقلاب ارضی بسیج کند.
13. شکست سوسیال دموکراتها و رفرمیسها و سکتاریستها یا گرایشات آنارشیستی در جنبش کمونیستی هندوستان درپیش کشیدن خط طبقاتی دهقانی به طور اجتناب ناپذیری دررابطه است با ناتوانی ایده ئولوژیک ـ سیاسی درارزیابی تغییرات نواستعماری که در بخش کشاورزی هندوستان رخ داده اند. در ادامه روند نواستعماری بعد از جنگ جهانی، امروز تحت سیطره نئولیبرالیسم، درحالی که کشاورزی به طور فزاینده ای کورپوراتیوی شده و دربازار جهانی ادغام گشته توسط طبقه جدید زمینداران بورژوا که زمین به طور بی سابقه ای دردست آنها متمرکز شده که مرکز توجه آنها نه کشاورزی بلکه معامله گری است، اکثریت بزرگی از دهقانان به خارج از زمین کشاورزی پرتاب شده و خلع ید گشته اند. شکل کلاسیک رشدسرمایه داری بااین که تحت نواستعمارگری ممکن نیست، شیوه تولید درکشاورزی هندوستان نه فئودالی و نه نیمه فئودالی است. نتیجه آن که، شیوه تولید استعماری قبلی راه را برای شیوه تولید نواستعماری بازنمود. لذا، پیشنهادی انقلابی درمسئله ارضی تنها با تشریح مشخص هسته این رابطه ارضی نواستعماری ممکن می گردد.
14. رفرمیستهائی که خط مشی طبقاتی را در مسائل دهقانی رهاکرده اند و آنانی که قادربه پذیرش این واقعیت نواستعماری نیستند مسئله ارضی را حداکثر درحد مسئله بازار خلاصه می کنند. چنین برخوردی درنتیجه تمرکز را روی سیاستهای قیمت گذاری و اعتبار دهی گذاشته و آن را وابسته به درون داد و بیرون داد می دانند. از سوی دیگر، سکتاریستها که آنها نیز درک درستی از روابط ارضی درکشورندارند به خاطر پذیرش دگماتیک نیمه فئودالی، فرمول بندی نیمه فئودال و توهٌم نسبت به “جنگ درازمدت توده ای” که درروابط طبقاتی نواستعماری غیرواقعی می شوند تنها درتمامی کشور به عملیات آنارشیستی می توانند دست بزنند. دقیقا، موضع “زمین ازآن کشت گر” و حل مسئله ارضی با توجه به وضعیت دقیق نواستعمارگری توسط آنارشیستها و رفرمیستها کنارگذاشته شده است. نه قانون گرائی و نه آنارشیسم مطرح شده توسط این گرایشات به طور موثری بسیج طبقاتی درسطح میلیونهادهقان را مانع نمی توانندبشوند و این می تواند مسئله دهقانی را درهندوستان حل کند.
15. یک گرایش غیرطبقاتی که مبداء اش شاید به زمان بهودانِ وینوبا بهاو برمی گردد و اکنون توسط امپریالیستها هدایت می شودسازمانهای غیردولتی، جنبشهای اجتماعی جدید، سازمانهای اجتماع غیرنظامی و غیره هستند که با حمایت ایده ئولوژیهای پُست مدرنی درهندوستان متداول شده اند. به نام فقیرشدن دهقانان درپایه های شان و درعین حال به انحراف کشاندن تمامی راه حل مسئله ارضی از روابط طبقاتی وکسب قدرت حاکمه، این سازمانهای غیردولتی با استفاده ازچندین رشته ایده ئولوژیکی نظیر هویت سیاسی، تئوریهای دست دوم، نو قبیله گرائی و دیگر گرایشات فکری مشابه پُست مدرن تلاش می کنند تا بخشهای مختلف دهقانی و ازجمله آدیواسی ها ودالیت ها و دیگر بخشهای بیشتر تحت ستم را با توهمات رفرمیستی هدایت کنند. درمورد گرایشات رفرمیستی و سکتاریستی مطرح شده دربالا، این گرایش پُست مدرن نیز شکست خواهندخورد و دهقانانی که جزو میلیونها دهقان فقیر و کارگران کشاورزی هستند که بیش از نیمی از جمعیت هندوستان راتشکیل می دهند، قادربه پیروزی می باشند که جریان اصلی جنبش انقلاب ارضی اند که به طور استواری خط طبقاتی دهقانی را به رهبری جنبش انقلابی ارضی برافراشته نگه می دارند. به وضوح، چنین جنبشی قادر به ادغام شدن دردیگراهداف استراتژیک روابط انقلابی ارضی با خواستهای فوری برای از دورخارج کردن کشاورزی سازمان جهانی تجارت ـ بانک جهانی ـتجاری کردن کشاورزی به رهبری رژیم کشاورزی ازجمله تمامی سیاستهای بذر، اعتبار، قیمت و سوبسید نواستعماری، می باشد.
برنامه ارضی
16. یک برنامه ارضی انقلابی تصرف تمامی زمینهای مالکان و کنترل شده توسط زمینداران مختلف وطبقات انگلی و بقایای فئودالی و تقسیم آن بین دهقانان برپایه زمین ازآن کشت گر بخش اصلی انقلاب دموکراتیک خلقی در هندوستان است. تنها یک دولت دموکراتیک خلقی تحت رهبری پرولتاریا که شامل نیروهای انقلاب دموکراتیک خلق درهندوستان می شود قادر است بخش کشاورزی را خودکفا وحاصل خیز ازطریق آزادساختن آن از چنگال سرمایه مالی امپریالیستی و نظام بازاری است. این دولت رشد با جهت گیری خلقی و دوستانه محیط زیستی کشاورزی با رابطه ویژه با صنعت و دیگر بخشهای کشور و ازجمله رسیدن به خودکفائی درمورد غذا و دیگر موادخام کشاورزی هدایت می کند. اولین وظیفه آن بسیج دهقانان براساس برنامه ارضی انقلابی و تشدید جنبش کشاورزی تحت رهبری پرولتاریا که لازم در وضعیت مشخص نواستعماری کنونی است. طبعا، باتوجه به وسعت، عدم توازن و تفاوتها درکشوری مثل هندوستان، اجرای چنین برنامه ارضی درسطح ملی دارای تفاوتهائی درسطح کشوری و منطقه ای باتوجه به شرایط مشخص خواهدبود.
17. جزءاساسی چنین برنامه ارضی برای هندوستان باتوجه به وضعیت مشخص به قرارزیر است:
الف. ضبط زمینهای متعلق به زمینداران و تقسیم آنهابین دهقانان براساس زمین از آن کشت گر.
ب. ضبط کشتزارها، فارمها و غیره تحت نظر شرکتهای فراملی و کورپوراتها وآوردن آنهازیرمالکیت جمعی طبقه کارگر.
پ. اعلام تقسیم زمینهای کشاورزی دیم و آبی باتوجه به شرایط مشخص هر منطقه با ضبط زمینها و تقسیم آنها بین دهقانان.
ت. واگذاری تقسیم زمین کسانی که زنده گی شان ازطریق کشاورزی تامین نمی شود.
ث. ضبط زمینهای متعلق بهNRI، بوروکراتها، بخشهای با درآمد بالا، صاحبان صنعت، تجار و غیره و تقسیم آنها بین دهقانان.
ج. ضبط زمینهای متعلق به موتهای مذهبی، سازمانهای کاستی و تروستها بعدازبررسی این که تاچه اندازه ای از زمینها را این آژانسها می توانند دردست داشته باشند.
چ. دورانداختن ماده 2011 درمورد به دست آوردن زمین واعاده حیثیت/ استقرارمجدد. حذف زمینهای کورپوراتی و مالکیت واقعی مافیائی.
ح. تامین خودکفائی غذائی و جلوگیری از تبدیل زمین کشاورزی به غیر کشاورزی.
خ. حل مسئله آدیواسی/ قبیله ای توسط قوانین محلی به منظور حفاظت از زمین آنها ازجمله ایجاد شوراهای مستقل آدیواسی.
د. ضبط تمامی زمینهای کشاورزی که آیشی هستند و تقسیم آنها بین دهقانان.
ذ. توزیع اضافه زمینهای دولتی بجز جنگلها و زمینهای مفید عمومی بین دهقانان.
ر. نابوکردن کلیه اشکال قباله/ کاراجباری و رباخواری.
ز. تکامل علمی و مناسب زیست محیطی دراستفاده از زمین و تشویق ایالتها برای ادامه چنین سیاستی درتوافق با شریط مشخص شان.
ژ. لغو سیاستهای مربوط به کشاورزی دیکته شده توسط سازمان جهانی تجارت ـ بانک جهانی. ترک این دو نهاد و صندوق بین المللی پول.
س. لغو تمامی سیاستهای واردات ضد دهقانان، قیمت گذاری، و اعتباردهی. تامین تمامی درون داد کشاورزی نظیر بذر، کود، موادضد حشرات، آب یاری، اعتبار، برق و غیره، سوبسید و نرخ بهره معقول به دهقانان. لغو کنترل امپریالیستی بازار بیرون داد و منابع درون داد.
این وظایف مسائل مرکزی دربرنامه انقلاب ارضی طی دوره انقلاب دموکراتیک می باشند که بایستی بخشی از برنامه رشدملی قابل فهم برپایه روابط درست بین کشاورزی و صنعت و خدمات باشند. این هدف تنها ازطریق مبارزات کشاورزی بی امان دهقانان تحت رهبری پرولتاریا و استقرار دولت دموکراتیک خلق میسر می گردد.
منابع:
1. حزب کمونیست هندوستان(مارکسیست ـ لنینیست) ـ نه به رفرمیسم، نه به آنارشیسم، پیش به سوی انقلاب، دهلی نو 2009
2. کرانتیکاری کیسان سابها تمام هندوستان ـ برنامه و قانون اساسی، دهلی نو 2010
3. مشاهده گر، “درباره شیوه تولید درهندوستان”، مارکسیست ـ لنینیست [مجله تئوریک حزب کمونیست هندوستان(م ل)] ، اکتبر 2009، صص 117ـ 131
4. اوتسا پاتنائیک، روابط کشاورزی و انباشت: “شیوه تولید” بحث درهندوستان، روزنامه دانش گاه اکسفورد، 1991
5. پی جی جیمس، امپریالیسم در فاز نواستعماری، انتشارات ماسلین، 2011
Filed under: CPI(ML) – Communist Party of India (Marxist-Leninist) O_CPI (ML) India (47)
ترجمه از رنجبر شماره ۸۷