دوره استالین بگواهی آمار و ارقام بخش چهارم (آخر)

نوشته گنادی زیوگانوف

برگردان: ا. م. شیری

۱۳ تیر ماه ۱۳۹۱

بخش اول در اینجا

بخش دوم در اینجا

بخش سوم در اینجا

پیشگفتار مترجم

با ترجمه بخش آخر، برگردان کتاب «دوره استالین بگواهی آمار و ارقام» به پایان می رسد. این کتاب یا به تعریف صحیحتر، کتابچه، اگر چه بلحاظ حجم بسیار کوچک است ولی بلحاظ مضمون و موضوعات مورد بحث خود، بسیارغنی تر و روشن تر از آن است که تحریفگران تاریخ جنبش کمونیستی و سازندگی های سوسیالیستی، بخصوص، چپنماهای مفتون تبلیغات و «اسناد» امپریالیسم و ارتجاع  جهانی بتوانند انکار کنند.

این کتاب، در واقعیت خود، یکی از همان طوفانهای سهمگینی است که تمام لجن پاشیهای خصم طبقاتی سوسیالیسم علمی و طبقه کارگر و استثمارشوندگان را، یا به تعبیر خود استالین که گفت: «من میدانم که پس از مرگم خروار- خروار لجنها بر مزارم خواهند پاشید. اما طوفان سهمگین زمان همه آنها را بدور خواهد ریخت»، بدور می ریزد.

آمار و ارقام دستاوردها، موفقیتها و قهرمانی­های افسانه ای خلقهای اتحاد شوروی در عرصه های مختلف زندگی اجتماعی برهبری استالین، خسارات و ویرانیها، تلفات انسانی و مادی وارده از سوی دشمنان آزادی و عدالت اجتماعی، بویژه، فاشیسم و امپریالیسم جهانی، چه از درون و چه از بیرون بر کشور و خلقهای اتحاد شوروی دورۀ مورد بحث، همان نکات کلیدی در تاریخ جنبش کمونیستی و اولین کشور سوسیالیستی در تاریخ جهان است که چپ های بریده و مشوقان «دموکرات» آنها  بر آنها چشم فرو می بندند و این همان اصل اساسی تاریخی است که کمونیستهای سازنده آینده باید پاس بدارند.

در آیندۀ نزدیک این کتاب را به اینترنت سایتهای معتبر تقدیم خواهم کرد.

حل مشکل مسکن در اتحاد شوروی

مسکن در همۀ ادوار مهمترین نمود رفاه اجتماعی برای هر خلقی بحساب می­آید. در اینجا آمار حاکی از چگونگی تأمین خلق با این نعمت اجتماعی در دورۀ استالین را شاهد می­آوریم.

جدول ۱۰

ساخت و ساز مسکن در اتحاد شوروی

(به میلیون مترمربع)

 

 

سال

مساحت کل خانه های ساخته شده و مورد بهره­برداری قرار گرفته

ساخته شده

با حمایت دولت و شوراهای محلی

ساخته شده

از سوی جمعیت شهری با کمک وام دولتی

۱۹۱۸- ۱۹۲۸

۹/ ۴۲

۷/ ۲۳

۲/ ۱۹

برنامه پنج سالۀ اول (۱۹۲۹-۱۹۳۲)

 

۷/ ۳۸

 

۶/ ۳۲

 

۱/ ۶

برنامه پنج سالۀ دوم (۱۹۳۳-۱۹۳۷)

 

۲/ ۴۲

 

۲/ ۳۷

 

۵

سه سال و نیم سال اول برنامه پنج سالۀ سوم (۱۹۳۸- نیمۀ اول سال ۱۹۴۱)

 

 

۴۲

 

 

۴/ ۳۴

 

 

۶/ ۷

از اول ژوئیه ۱۹۴۱تا اول ژانویه ۱۹۴۶(باضافۀ بازسازی)

 

 

۸/ ۴۹

 

 

۳/ ۴۱

 

 

۵/ ۸

برنامه پنج سالۀ چهارم (۱۹۴۶ تا سال ۱۹۵۰، باضافۀ بازسازی)

 

 

۸/ ۱۰۲

 

 

۴/ ۷۲

 

 

۴/ ۳۰

برنامه پنج سالۀ پنجم (۱۹۵۱-۱۹۵۵)

 

۲/ ۱۴۴

 

۴/ ۱۰۵

 

۸/ ۳۸

احداث سالانه مسکن در اواخر دورۀ  استالین در مقایسه با دورۀ آغاز آن، تقریبا ۸ برابر افزایش را نشان می دهد. البته، تحصیل اجباری برای عموم، چشمگیرترین موفقیت پنج سالۀ دوم بود. امروز، در روسیۀ تحت مدیریت لیبرال- بازاریها، شمار کودکانی که بمدرسه نمی روند، ۲ میلیون نفر برآورد می شود. چنین بی شرمی در دورۀ استالین ممکن نبود. اما حاکمیت کنونی، نظام تحصیل، برجسته ترین دستاورد اتحاد شوروی را نابود می سازد. همان روستاها که در زمان استالین در آنها مدارس ساخته و افتتاح شدند، اینک ویران می شوند و مدارسها آنها برای همیشه از بین می روند. این در حالیست که طبق اخبار درز کرده به رسانه­ها، وزیر آموزش و پرورش روسیه، کاربست «الگوی» تحصیلی جدیدی را بررسی میکند. بر اساس طرح جدید وزارت آموزش و پرورش، کودکان را نه معلم، بلکه، «تاجران» آموزش خواهند داد که نتیجه نهائی آن، همانطور که والدین دانش­آموزان هم خوب می دانند، ختم تحصیل رایگان خواهد بود.

در سالهای دومین برنامه پنج سالۀ استالینی، حفظ بهداشت و تندرستی، داروسازی و کار مطالعه بر روی تولید داروهای ناشناخته تا آن وقت نیز بسرعت توسعه یافت. از میان آنها می توان پنی سیلین را نام برد که به میلیونها سرباز جنگ کبیر میهنی زندگی دوباره بخشید.

اقتصاد اتحاد شوروی در اولین سالهای برنامۀ پنج سالۀ سوم، گواه برتری بی چون و چرای سوسیالیسم بود. کشور در عرصۀ صنایع سنگین، به جایگاه دوم در جهان و به جایگاه اول در اروپا ارتقاء یافت. تنها در عرض سه سال اول پنج ساله سوم که در اثر جنگ ناتمام ماند، ۳۰۰۰ کارخانۀ عظیم صنعتی جدید به بهره­برداری رسید. نیروگاههای برق و پالایشگاههای نفت، کارخانه های سیمان و مجتمع های صنایع سلولزی- کاغذ سازی راه اندازی شدند. شمار کارگران و کارکنان اتحاد شوروی تا سال ۱۹۴۰، سال قبل از جنگ، در مقایسه با ۴/ ۱۱ میلیون نفر در سال ۱۹۲۸، به ۲/ ۳۱ میلیون نفر افزایش یافت. این انسانها از کار دائمی و هویت اجتماعی برخوردار بودند، در منازل راحت اسکان داشتند و می توانستند بدون مانع سطح دانش خود را ارتقاء بدهند. این انسانها می توانستند کودکان خود را با موفقیت بزرگ کنند و به آیندۀ آنها  مطمئن باشند. به همین سبب هم آنها در سال ۱۹۴۱ برای دفاع از دستاوردهای سوسیالیستی با شور و اشتیاق به جبهه های جنگ می­رفتند. بدون چنین وحدت اجتماعی، چنین ایمان و عقیدۀ مبتنی منافع اکثریت و  متضمن رعایت آن در کشور، اتحاد شوروی مشکل می­توانست زیر فشار دشمنان قدرتمند دوام بیاورد. واقعا هم چنین بود. به همین سبب هم دلاوران میهن ما حمله آوردند، کشته شدند و با فریادهای «در راه میهن! در راه استالین!» محاصرۀ دشمن را شکستند.

عزم شوروی برای پیروزی

سالهای جنگ، هم برای استالین و هم برای همۀ خلق دشوارترین سالها بودند. اما جنگ بطور قطع ثابت کرد که استالین رهبر پر استعدادی بود.

دقیقا در همان روزهای اول جنگ، انتقال میلیونی مردم، ثروتها و تجهیزات از مناطق جنگی و اطراف جبهه­ها به اعماق کشور، به شرق آغاز گردید. در مناطق اسکان جدید هم در طول چند هفته تولید برای جبهه­ها سر و سامان داده شد.

از ماه ژوئن تا ماه دسامبر سال ۱۹۴۱ در حدود ۲۶۰۰ کارخانه،۱۰ میلیون نفر از طریق راههای­آهن و ۲ میلیون نفر از راههای آبی به پشت جبهه انتقال داده شدند. تا آواخر ماه اوت سال ۱۹۴۱ تنها از لنینگراد ۱۰۰ مؤسسۀ عظیم تولیدی و ۶۰۰ هزار نفر به پشت جبهه انتقال یافتند. تا آخر ماه نوامبر، ۵۰۰ کارخانۀ تولیدی، آثار فرهنگی فراوان، صدها هزار نفر فعال در عرصه­های علمی، فرهنگی و هنری از مسکو انتقال داده شدند.

یکی از تناقضات اندوهبار تاریخ این است که در میان بدگویان امروزی استالین و دورۀ رهبری او انسانهای بسیاری هستند که پدران و پدربزرگان آنها را کشور در نوبت اول از شهرهای بزرگ به مناطق امن منتقل کرد و از تجاوز فاشیسم نجات داد. در واقع، این ناسپاسی تاریخی بسان یک لکۀ سیاه، تا ابد در وجدان آنها باقی خواهد ماند.

تنها کارخانه­ها به مناطق شرقی کشور انتقال نیافتند. کامسامولهای جوان روستاها ۴/ ۲ میلیون رأس گاو، ۱/ ۵ میلیون رأس بز و ۸۰۰ هزار رأس اسب را به مناطق شرقی منتقل کردند. تکنولوژی کشاورزی و میلیونها تن غله را نیز برای ذخیره کردن به جبهه­ها، به شرق حمل نمودند.

موفقیتهای بی­مانند اقتصادی حتی در چنین زمان فاجعه­آمیزی مثل سالهای جنگ، توانمندی نظام استالینی را در برابر چشمان ما بنمایش میگذارد. در سال ۱۹۴۲ اتحاد شوروی در تولید تانک ۹/ ۳ برابر، هواپیمای جنگی، ۹/ ۱ برابر، انواع اسلحه ۱/ ۳ برابر آلمان هیتلری را پشت سر گذاشت. در سال ۱۹۴۳ تولیدات عرصۀ دفاعی اتحاد شوروی، در مقایسه با سال ۱۹۴۰، دو برابر افزایش یافت. کشاورزی ملی نیز در زیر ضربات جنگ دوام آورد. در مناطق شرقی کشور، ۵ میلیون هکتار زمین احیاء و زیر کشت رفت. در سالهای جنگ، تولید محصولات زمستانی در سیبری ٪۶۴ افزایش یافت.

آهنگ سریع رشد اقتصاد جنگی اتحاد شوروی موجب پیروزی آن گردید. آیا خود این، قاطع ترین دلیل برتری اقتصاد سوسیالیستی و ایدئولوژی سوسیالیستی نیست؟

قهرمان بازسازی

خساراتی که دشمنان در سالهای جنگ بر کشور وارد ساختند، چه بلحاظ جمعیتی، چه بلحاظ صنعتی و چه اقتصادی، فوق­العاده عظیم بود.

اگر هزینه­های اتحاد شوروی در جنگ با فاشیسم  را با درآمدهای متحملی که مؤسسات و سازمانهای دولتی، تعاونیهای دهقانی و جمعیت کشور در سالهای جنگ  از دست دادند، با هم جمع بزنیم، رویهمرفته به رقم ۱ تریلیون و ۸۹۰ میلیارد روبل به ارزش سال ۱۹۴۱ سر می زند. ضرر و زیانهای وارده بر دولت و خلقهای ما در اثر خرابیهای عظیم و تاراج گستردۀ اموال دولتی، تعاونی و شخصی را هم باید به این مبلغ اضافه کرد. بر اساس برآوردهای رسمی، این ضرر و زیانها به رقم ۶۸۰ میلیارد روبل آن وقت میرسد.

تخریب فاجعه­بار زیرساختهای کشور، یکی دیگر از نتایج وحشیگری فاشیسم در میهن ما بود. ارتش دشمن ۱۷۱۰ شهر و قصبه و بیش از ۷۰ هزار آبادی و روستای اتحاد شوروی را بطور کامل یا بخشاًَ ویران کرد، به آتش کشید. در اراضی کشور، بیش از ۶ میلیون ساختمان را آتش زد و ویران کرد. ۲۵ میلیون نفر را بی سرپناه گذاشت. ۶۵۰۰۰ کیلومتر خط ­آهن، ۴۱۰۰ ایستگاه راه­آهن و ۳۶۰۰۰ مرکز پست و تلفن و تلگراف را تخریب کرد.

بر صنایع اتحاد شوروی نیز ضربات سهمگینی وارد آمد. در مجموع ۳۱۸۵۰ واحد صنعتی تخریب گردید. کارخانه­های ذوب­آهن و معادن زغال سنگ با ظرفیت تولید ۶۰ درصد فولاد و زغال سنگ کشور تا شروع جنگ، بطور کامل از کار افتادند. در سالهای جنگ، دارائی­های ده­ها هزار تعاونی دهقانی دولتی و خصوصی (کالخوز و سافخوز) را دشمن به یغما برد. متجاوزان ۷ میلیون رأس اسب، ۱۷ میلیون رأس گاو، ۲۰ میلیون رأس خوک و ۲۷ میلیون رأس بز و گوسفند اتحاد شوروی را به آلمان بردند.

بخشهای اجتماعی، تحصیلات و علوم نیز متحمل خسارات فوق­العاده عظیمی گردیدند. در اراضی اتحاد شوروی، اشغالگران ۴۰ هزار بیمارستان و دیگر مراکز درمانی، ۸۴ هزار دبستان و دبیرستان، هنرستان، دانشگاه و موسسۀ علمی- تحقیقاتی و ۴۳ هزار کتابخانۀ عمومی را بطور کامل از بین بردند.

علاوه بر همۀ اینها، کشتار در حدود ۲۷ میلیون نفر شهروند اتحاد شوری، هولناکترین نتیجۀ جنگ بود. اگر چنانچه جنگ روی نمی داد، روشن است که همه آنها به حیات خود ادامه می دادند؛ فرزندانی بدنیا می­آوردند؛ در واحدهای تولیدی و دهقانی به کار و سازندگی می­پرداختند؛ در مدارس و دانشگاهها به تدریس مشغول می­شدند و یا با اختراعات و اکتشافات علمی به میهن و مردم خدمت می کردند.

 از نقطه نظر نظام اجتماعی اقتصادی امروزی و «ارزشهای» همزاد و ایدئولوژیک آن، کشوری که چنین ضربات سهمگینی را تحمل کرد، قابل بازسازی نبود. در حالیکه برعکس، بسرعت بازسازی شد و اتحاد شوروی استالینی و نظام آن زمان از عهدۀ آن بر آمد.

بلافاصله پس از پایان جنگ، چهارمین برنامۀ پنج ساله ۱۹۴۶- ۱۹۵۰ طرح و تنظیم گردید. بازسازی مناطق ویران شده، ارتقاء توسعۀ صنعتی و کشاورزی کشور به سطح رشد سال شروع جنگ، هدف عمده و اصلی این برنامۀ پنج ساله بود. افزایش قابل ملاحظۀ این میزان و، در نتیجه، افزایش رفاه مادی خلقهای اتحاد شوروی، مرحلۀ بعدی این برنامه بود.

هدف برنامۀ جدید، مثل همه برنامه­های پنج ساله تا سال شروع جنگ، اجرای قبل از موعد وظایف آن بود. توان تولیدی کشور کاملا بازسازی شد و پس از آن، بمیزان قابل توجهی افزایش یافت. در سال ۱۹۵۰ در مقایسه با سال ۱۹۴۰، تولید ناخالص صنعتی اتحاد شوروی ٪۷۳، مشخصه­های اصل تولیدی- ٪۲۴، درآمد ملی- ٪۶۴، افزایش یافت. ماشین سازی و صنایع شیمیائی و تولید مواد اولیه بسرعت توسعه یافتند، پایه­های مادی- تکنیکی کشاورزی تحکیم گردیدند. پس از جنگ، در سالهای چهارمین برنامۀ پنج ساله، ۶۲۰۰ کارخانۀ عظیم دولتی بازسازی و دوباره سازی سازی شدند. کارخانه­هائی بزرگی مثل توربین سازی کالوژسکی، کارخانۀ سازنده ماشین ابزارهای سنگین کالامنسک، ابزارسازی ریازان به ثمردهی رسیدند. خطوط لولۀ انتقال گاز ساراتوف- مسکو، کاختلا- یاروه- لنینگراد، داشاوا- کیف احداث و به بهره­برداری رسیدند. ساخت عظیم­ترین تأسیسات تولید برق، کانالهای آبرسانی و آبیاری جدید، جنگل­کاری در مناطق صحرائی کشور آغاز شد.

تدابیر بسیار گسترده­ای در جهت ارتقاء سطح زندگی مردم اتخاذ گردید. در شهرها و شهرکهای کارگری بطور متوسط ۱۰۰ میلیون مترمربع، در مناطق روستائی ۲ میلیون مترمربع خانه و ۷۰۰ هزار آپارتمان مسکونی ساخته شد. ۲ سال پس از پایان جنگ، مشکل خواربار و کالاهای مصرفی بطور کامل حل گردید- در سال ۱۹۴۷ توزیع کوپنی لغو شد. سطح کل قیمتها تقریبا دو برابر کاهش یافت.

در سالهای آخر رهبری استالین، کشور اتحاد شوروی با تلاشهای قهرمانانه در کار بازسازی اعجازگونه  کشور، بار دیگر جهانیان را در حیرت فر برد. برای اینکه در چنان نظام اجتماعی- اقتصادی و با وجود آنچنان رهبر، خلقهای اتحاد شوروی واقعا می­خواستند و می­توانستند هم در میدانهای جنک و هم در جبهۀ مبارزه در راه اقتصاد پیشرو پیروز شوند. و این هم درسی برای دولت کنونی که آشکارا به گرفتار شدن کشور در چنبرۀ فساد و رشوه­خواری، ویرانی و بی­مسئولیتی اعتراف میکند. و اینها، آن درسهای استالینی، شورائی و تاریخی بزرگ در بسیج مردم و مدرنیزه کردن کشور هستند که موجب اطمینان و تلاش برای برخاستن از زیر آوار سنگین خرابیهای عظیم گردیدند. خیزش با اتکاء بر ایمان، با عزم و اراده خارائین برای پیروزی و دستیابی به توسعۀ اجتماعی- اقتصادی اصیل، فقط با وجود نظام سوسیالیستی و حاکمیت ملی پرتوان و مسئول، امکان­پذیر است.

با گرامیداشت بهترین­های گذشته، پیش بسوی آینده

واقعیات امروزی روسیه، ریاکاری و درماندگی «منتقدان» استالین و دورۀ رهبری او را ثابت می­کند. سازندگان و پیروان سامانۀ جنایتکار سرمایه­داری، آنهائی که با تکیه بر آن ثروت­های هنگفت اندوخته و به نام و نشان سیاسی خلاف قابلیتهای آن دست یافتند، با خشم و نفرت و ترس پنهان به استالین هتاکی می کنند و فراموش می­کنند که برهبری چه کسی رشوه­خواری و بوروکراسی در کشور در هم شکسته شد و جنایت و بزهکاری عملا به صفر رسید که هیچیک از رهبران کشور، نه تا آن وقت و نه پس از آن، از عهدۀ آن برنیامدند.

بجاست در اینجا نیز سخنی را که در کتاب «استالین و مسائل معاصر» گفته ام، تکرار کنم: در این مشاجرۀ تاریخی، دلیل قاطع حقانیت استالین، همان کشور بزرگی است که او پس از خود بجا گذاشت. کشوری که هنوز هم روسیۀ امروزی و جمهوریهای پیشین اتحاد شوروی بر روی پایه­های آن خود را نگه می­دارند.

قاطع­ترین دلیل در رد ادعاهای سخت­جان­ترین فحاشان استالین نیز، همان کشور تاراج شده، لگدمال شده و ویران شده آنهاست. اگر کشور نگاه خود را به بهترینها، به مهمترینهای تاریخ استالینی و ارثیۀ استالین بدوزد، می تواند به پا خیزد.

ما، کمونیستها، به ضرورت حیاتی چنین خیزش و موفقیت آن اطمینان داریم و درست بر پایۀ این باور بود که ما پیام اخیر خود خطاب به خلق را تحت عنوان «راه روسیه- به پیش، بسوی سوسیالیسم!» صادر نموده و طی آن، تشکیل جبهۀ وسیع میهنی را پیشنهاد کردیم.

در این پیام، مفاد اصلی برنامۀ امروزی حزب کمونیست روسیه، مسائل مبرم و مهم  برای جدی­ترین شهروندان کشور به عقدۀ ما،  که به بازسازی آن علاقمند بوده و حاضرند دین خود را به میهن ادا کنند، بیان شده است.

در اینجا، مواد اصلی این برنامه را به تکرار می آوریم:

متوقف ساختن روند اضمحلال کشور: پیش از همه، از راه تغییر فوری خط مشی اجتماعی- اقتصادی، کاربست مشوقها برای افزایش میزان موالید، برقراری مجدد امتیازات خانواده­های پر اولاد، بازسازی شبکۀ مهد کودکها و کودکستانها، تأمین مسکن برای خانواده­های جوان.

برقراری مالکیت اجتماعی بر ثروتهای طبیعی روسیه و بخشهای استرتژیک اقتصاد، در وهلۀ اول، بر انرژی الکتریکی، حمل و نقل، مجتمع صنایع نظامی، معادن نفت وگاز، کارخانه­ها و معادن زغال سنگ که از راه­های غیرقانونی خصوصی سازی شده­اند.

آغاز فوری مبارزه برای از میان برداشتن فقر: اعمال نظارت دولتی بر قیمتهای کالاهای ضروری اولیه و سوخت.

بازگرداندن مسکن و خدمات اجتماعی تحت مسئولیت دولت: توسعه ساخت و ساز مسکن توسط دولت. برقراری ممنوعیت بر بیرون کردن مردم از خانه­ها. اعمال محدودیت بر مبالغ پرداختی به ازای خدمات اجتماعی بمیزان حداکثر تا ٪۱۰ مجموع درآمد خانوارها.

بازگرداندن بهداشت و درمان قابل دسترس و با کیفیت عالی. تأمین درمان رایگان، یا حمایتی برای نیازمندان.

ارتقاء بهره­وری مدیریت دولتی: کاهش تعداد کارکنان و دستگاههای سرکوب. حمایت از اشکال مختلف خودسازماندهی مردم برای نظارت بر دستگاههای دولتی.

برخورد قاطع با رشوه­خواری و جنایتکاری، پاکسازی رده­های بالای دولتی از کادرهای ناکارآمد و فاسد. لغو مهلت قانونی تعویق مجازات اعدام بخاطر ارتکاب جرایم بویژه سنگین.

در برنامۀ ما اهداف مهم دیگری نیز مبنی بر تغییر بنیادی نظام اجتماعی- قتصادی کنونی و تغییر گستردۀ کادرها در تمام سطوح ادارۀ دولتی بدقت فرمولبندی شده است.

اینها وظایف دشواری هستند، ولی حل آنها برای کشور اهمیت حیاتی دارد. همانطور که در سالهای رهبری استالین در سالهای سخت پس از جنگهای داخلی و جنگ کبیر میهنی، میهن ما وظایف دشوار صنعتی کردن و مدرنیزه کردن را حل کرد و با برقراری نظم و انضباط و سرکوب راه­زنی و جنایتکاری موفق شد از نو به پا خیزد و به زندگی شایسته ادامه دهد، ما، کمونیستها نیز بر این باوریم که، همراه با خلق می توانیم هم اکنون از عهدۀ این کار نجاتبخش برای روسیه برآئیم.

پایان

http://eb1384.wordpress.com/2012/07/03/ 3/

14 Comments

  1. جناب، خودمانیم ها! باز هم مثل همیشه از پاسخ صریح طفره رفتی. مگر نه!؟

  2. بیا ای که عمرت بهفتاد رفت
    مگر خفته بودی که بر باد رفت
    همه برگ بودی همی ساختی
    بتدبیر رفتن نپرداختی
    قیامت که بازار مینو نهند
    منازل به اعمال نیکو دهند
    بضاعت بچندانکه آری بری
    وگر مفلسی شرمساری بری
    که بازار چندانکه آکنده تر
    تهیدست را دل پراکنده تر
    ز پنجه درم پنج اگر کم شود
    دلت ریش سر پنجه غم شود
    چو پنجاه سالت برون شد ز دست
    غنیمت شمر پنج روزی که هست
    اگر مرده مسکین زبان داشتی
    بفریاد و زاری فغان داشتی
    که ای زنده چون هست امکان گفت
    لب از ذکر چون مرده بر هم مخفت
    چو مار بغفلت بشد روزگار
    تو باری دمی چند فرصت شمار

  3. جناب! من که جواب تو را با یک بیت شعر عاریتی دادم. تو چی؟ خودت شعر می گی یا اجاره کرده ای تا از «آمار و ارقام خنده دار» به سر و کول حزب توده ایران بپری؟

  4. واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
    چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
    مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
    توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
    گوءیا باور نمیدارند روز داوری (روز داوری = به دادگاه کشیده شدن تمامی خائنین به مردم ایران)
    کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند
    بنده ی پیر خراباتم که درویشان او
    گنج را از بی نیازی خاک بر سر میکنند
    یا رب این نودولتان را با خر خودشان نشان
    کاین همه ناز از قلم ترک و استر میکنند
    بر در میخانه ی عشق ای ملک تسبیح گوی
    کندر آنجا طینت آدم مخمر میکنند
    حسن بی پایان او چندانکه عاشق میکشد
    زمره ی دیگر به عشق از غیب بر سر میکنند
    ای گدای خانقه بر جه که در دیر مغان (گدای خانقه = ستالینیستهای مصر)
    می دهند آبی و دلها را توانگر میکنند
    خانه خالی کن دلا تا منزل خوبان شود
    کاین هوسناکان دل و جان جای لشکر میکنند
    وقت صبح از عرش می آمد خروشی عقل گفت
    قدسیان گوئی که افشاگری از ستالینیستها را از بر میکنند

  5. اصل بد نیکو نگردد، چونکه بنیادش کج است.
    تربیت نااهل را چون گردکان در گنبد است.

  6. در “مجله هفته” مقاله ی تاریخی و مستند( با تکیه به اسناد و نشریات خود حزب توده) چاپ میشود، در اثبات خیانتهای حزب توده به جنبش ” ملی کردن صنعت نفت”، برای همگان چنین نوشتاری تحقیقی تاریخی است در اثبات خیانتهای شما.
    اما برای شما، طیف افشا شده توده ی، چنین افشا گری تاریخی میشود فحاشی.
    در وق… و انکار واقعیات از سوی “نخبگان” ستالینیست توده ی حدی نیست.

  7. این که نشد خنده. هتاکی و فحاشی که خنده دار نیست تا ما هم بخندیم. آمار و ارقام را بگذار جلو چشمت و تا دلت می خواهد بخند تا روده بشی.

  8. مضحکه ستالینیست های توده ی
    پست و سخره بودن “آمار و ارقام” بغایت مسخره شما هنوز به جای خود باقی است.
    نکته ی که در ذهنیت شنیع و پلید توده ی نمیگنجد جنیاتها وتراژدی های است که در پس این ” آمار و ارقام” مضحک نهفته است.
    که البته و صد البته چنین رفتار و پنداری بخشی از “تربیت سیاسی” جاسوس ک.گ.ب. پرور حزب توده است.
    همانگونه که از پشت خنجر زدن حزب توده به جنبش مردمی در ” ملی کردن صنعت نفت ایران” خنده داشت.
    http://www.hafteh.de/?p=30794
    همانگونه که خوش رقصی در بارگاه امام راحل، و همکاری با سپاه پاسداران در شناسایی انقلابیون خنده داشت.
    تیرباران شدن بوخارین و دیگران به دستور ستالین خون آشام نیز بسیار خنده دار است.
    در وقاهت جماعت توده ی، حدی نبوده، نیست و نخواهد بود. تبریک.

  9. چه شد؟ از «آمار و ارقام خنده دار» یکراست در سوگ بوخارین نشستی. مگر قرار نبود بخندی؟ بخند دیگه؟ مثل اینکه کم آوردی ها؟

  10. برای بار هزارم، آمار و ارقامی که در تحلیل “درخشان” شما همواره پنهان و پوشیده باقی میماند، آمار و ارقام رهبران برجسته بلشویکی و رهبران درجه اول ارتش سرخ است ( که درست ماقبل حمله فاشیستها) به دستور ستالین تیرباران گشتند.
    البته از نظر شما “پیشرفت سوسیالیزم” در شوروی از راه تیرباران بوخارین و امثالهم عبور میکرد.
    برای دیگران به اصطلاح “سوسیالیزمی” که بر پایه کشتار رفقای دیروز برپا شده است، به پشیزی هم نمی ارزد، و از پایه و اساس فساد اخلاقی عظیمی آن را در بر گرفته است.
    فساد عظیمی که نهایتا دیدیم چگونه منجر به انحطاط و از بین رفتنش شد.
    شخص نکونام نمیرد هرگز
    مرده آن است که نامش به نکویی نبرند

  11. آقایان! هر انسان خردمندی طبیعتا برای هر موضوع خنده داری می خندد و در مقابل هر موضوع گریه داری، گریه می کند و وقتی که صحبت از آمار و ارقام بمیان می آید، یا باید آن را قبول کند و یا با ارائه آمار و ارقام دیگر، خلاف آن را ثابت می کند. حالا شما بعنوان عقلا، بفرمائید کجای این آمار، مثلا، اسکان سالانه پنج میلیون خانوار شوروی در منازل تازه ساز یا این یکی که: «بر صنایع اتحاد شوروی نیز ضربات سهمگینی وارد آمد. در مجموع ۳۱۸۵۰ واحد صنعتی تخریب گردید. کارخانه­های ذوب¬آهن و معادن زغال سنگ با ظرفیت تولید ۶۰ درصد فولاد و زغال سنگ کشور تا شروع جنگ، بطور کامل از کار افتادند. در سالهای جنگ، دارائی¬های ده¬ها هزار تعاونی دهقانی دولتی و خصوصی (کالخوزها و سافخوزها) را دشمن به یغما برد. متجاوزان ۷ میلیون رأس اسب، ۱۷ میلیون رأس گاو، ۲۰ میلیون رأس خوک و ۲۷ میلیون رأس بز و گوسفند اتحاد شوروی را به آلمان بردند»، خنده دار است. آیا فقط برای خنداندن خود بذله می گوئید، فحاشی می کنید، تهمت می زنید؟
    ولذا:
    «بزرگش نخوانند اهل خرد
    چو نام بزرگان به زشتی برد».

  12. بله آرش خان، این آمارها مقداری “خنده دار” است، ولی بسیار خنده دار تر از آنان این واقعیت تاریخی است که رژیم کنونی حاکم بر روسیه، حتا توانایی تامین اجتماعی مردم روسیه را در سطح همین “آمار های خنده دار” را هم ندارد.
    تعبیر شما از رژیم ستالینی هر چه میخواهد باشد: تعبیر ی تروتسکیستی: ( دولت منحط کارگری) یا غیر-تروتسکیستی ( دیوانسالاری اشتراکی) ، و یا حتا نظریه ی کاملا سخره ” سرمایه داری دولتی”، این دولت هر چه بود یک حد اقل رفاه اجتماعی برای مردم شوروی فراهم کرده بود.
    چیزی که پس از تقریبا دو دهه پس از متلاشی شدن آن، هنوز نیز هیچ دولتی در روسیه قادر به تحقق آن نیست.
    ستالین جنایتکاری بود که آکثر کادرهای رهبری حزب و ارتش سرخ را کشت و بسیاری جنایتها و خیانتهای دیگر مرتکب شد، با وجود همه این قضایا فرایند اصلاحات در شوروی محکوم به شکست نبود، و اگر به خاطر گیجی و ندانم کاری های گورباچو و رفقایش نبود، نتیجه امر میتوانست بسیار متفاوت باشد.
    اما حالا چه؟ در روسیه ما کماکان شاهد یک دولت و حکومت فاسد، کاملا بوروکراتیک میباشیم، همراه مقداری فجیعی مافیا، فحشا، خرابی محیط زیست،… بدون هیچ حداقل تامین اجتماعی.
    حالا کدوم اینها مسخره تر است “ستالینیزم” یا “کاپیتالیزم”؟

  13. بوی بد استالینیسم را نمیشود با آمار های خنده دار پوشاند ، و وضع گریه آوری هم که حزب زیوگانف در روسیه امروز دارد باید در بازمانده همان میراث استالینی جستجو کرد، از مجله هفته بعیداست هر چند شاید آن ته مانده ها اینجا هم جایی برای خود باز کرده باشند.

    • خُب! اگر خنده دار است، بخند، پس چرا فحش می دهی. نام عوض کردی به این خاطر؟

Comments are closed.