قبل از هر چیز تصمیم مردم ماریناله دا در برقراری یک دمکراسی پایه ای و واگذاری کلیه تصمیمات مهم به مجمع عمومی اهالی بود که امکان شکوفائی زندگی در ماریناله دا را فراهم کرد. زندگی ای که شایسته درس گیری است.
ماریناله دا، دهکده ای کوچک در اندلس، هر چه بیشتر به منبع الهام مردم به تنگنا آمده از بحران در اسپانیا بدل می شود. ماریناله دا در صد کیلومتری سویل، با فاصله ای 450 کیلومتر در جنوب مادرید قرار دارد. خبرنگارهای متعددی، از جمله یک گزارشگر نیویورک تایمز و تیمی از تلویزیون تله-سور آمریکای لاتین از ماریناله دا بازدید و گزارش تهیه کرده اند. اهالی دهکده های دیگر اسپانیا ماریناله دا را سرمشق خود قرار می دهند و قصد دارند همان روابط ماریناله دا را در دهکده های خودشان هم ایجاد کنند. ماریناله دا به آلترناتیو پر نشاط، صمیمی، انسانی و دوست داشتنی کاپیتالیسم وحشی بدل می شود. بر سر در ماریناله دا نوشته شده است: “سرزمین اتوپی”.
در حالی که نرخ بیکاری در اسپانیا بر اساس آمارهای رسمی بالای 24 درصد و در برخی مناطق اندلس بالای 40 درصد است، در ماریناله دا تقریبا اشتغال کامل وجود دارد. نه بی خانمانی در ماریناله دا هست و نه فقیری و نه ثروتمندی. از بحران هم خبری نیست. ماریناله دا خود را دهکده ای کمونیستی می داند. و مردم ماریناله دا مردمی اند سعادتمند و خوشبخت.
ماریناله دا 2650 نفر جمعیت دارد. پس از سقوط دیکتاتوری فالانژیستی فرانکو، ماریناله دا هم مثل سایر دهات و شهرهای منطقه اندلس در فقر و فلاکت غوطه ور بود. جمهوریخواهانی که پس از چهل سال تبعید به زادگاه خویش باز می گشتند و هنوز به آرمانهای جمهوری چپگرا و آزاد اسپانیا وفادار مانده بودند، در ماریناله دا تسلیم سرنوشت نشدند و برای تغییر وضع فلاکت بار خویش به مبارزه رو آوردند. آنها که خواستار اصلاحات ارضی بودند، به عریضه نویسی و تطاهرات اکتفا نکردند. زمین بزرگ ملاک منطقه به مساحت 17000 هکتار را به اشغال خود درآوردند. مبارزه ای سنگین آغاز شد که بیش از 12 سال به طول انجامید. زنان و مردان ماریناله دا بارها و بارها توسط گاردیا سویلیا (نیروی انتظامی) سرکوب شدند، محاکمه و به زندان افتادند. اما مبارزه را رها نکردند. آنها حتی به اشغال بانکها و ایستگاه راه آهن سویل دست زدند. وقتی مردان خسته بودند، زنان وارد میدان شدند و به زندان رفتند و وقتی زنان در زندان بودند، مردان مبارزه را ادامه دادند. سرانجام در سال 1991 دولت ایالتی تسلیم شد و با پرداخت خسارت به ملاک منطقه، زمین را در اختیار مردم ماریناله دا قرار داد. و مردم ماریناله دا نیز نظام تعاونی خود را بر پا کردند. جزیره ای از سعادت و زندگی انسانی در قلب جامعه ای وارونه.
در حالی که همه جای اسپانیا جذب سرمایه برای صنعت توریسم و کسب درآمد از محل اعتبارات بازار واحد اروپا در دستور کار قرار گرفت، در ماریناله دا اقصادی شکل گرفت که محور آن بر تأمین نیازهای مردم قرار داشت. به جای کشت گندم و جو که می توانست سوبسیدهای بازار اروپا را به خود جلب کند، کشت محصولاتی در دستور کار قرار گرفت که هم مردم دهکده به آن نیاز داشتند و هم از امکانات مکانیزه شدن تولید مانند گندم و جو برخوردار نبودند و به اشتغال جمعیت بیشتری می انجامیدند. آنچه از آن زمان به بعد در ماریناله دا واقع شده است و آنچه به دست آمده است، حقیقتا نیز منبع الهامی است برای کمونیسم آینده.
قبل از هر چیز تصمیم مردم ماریناله دا در برقراری یک دمکراسی پایه ای و واگذاری کلیه تصمیمات مهم به مجمع عمومی اهالی بود که امکان شکوفائی زندگی در ماریناله دا را فراهم کرد. زندگی ای که شایسته درس گیری است.
همه مردم ماریناله دا ماهانه 1200 یورو حقوق می گیرند. همه درآمد دهکده که مبلغی بیش از این را تأمین کند، به صندوقی عمومی ریخته می شود که صرف بهبود وضعیت دهکده می گردد. کل نظام اداری و کار سیاسی بر مبنای کار داوطلبانه صورت می گیرد. شهرداری را بیش از 30 نفر در سنین 25 تا 35 سالگی می گردانند که از این بابت حقوقی هم دریافت نمی کنند. همچنان که شهردار ماریناله دا، مانوئل سانچز گوردیلو، نیز از بابت پست شهرداری حقوقی دریافت نمی کند.
در حالی که توده عظیمی از مردم اسپانیا – به ویژه پس از بروز بحران – نگران سرپناهی برای خود هستند، مشکل مسکن در ماریناله دا پس از مجادلات طولانی در مجمع عمومی با طرح “مسکن خودساخته” به بهترین وجهی حل شد. بر اساس این طرح، هر کس که خانه ای ندارد از حق دریافت خانه برخوردار می شود. فقط به شرط این که خود نیز در کار ساختن خانه شرکت کند و به این منظور خود نیز باید کارهای خانه سازی را یاد بگیرد و در ساختن خانه های دیگران هم شرکت کند. تمام مصالح مورد نیاز توسط شهر خریداری می شود و خانه ای با 90 متر مربع همراه با 100 متر مربع حیاط و یک گاراژ به قیمت 50 هزار یورو در اختیار متقاضی قرار می گیرد. صاحبخانه جدید موظف است که پول خانه را با مبلغ ماهانه 15 یورو بازپرداخت کند. زمان بازپرداخت بر این اساس 65 تا 70 سال طول می کشد. خانه مشابه در بازار آزاد دست کم 150 هزار یورو قیمت دارد و برای بازپرداخت وام آن باید دست کم ماهانه 500 یورو پرداخت نمود. در ماریناله دا اما اگر صاحبخانه ای پیش از پرداخت کل بهای خانه فوت کرد، فرزندان او بقیه پول را پرداخت خواهند کرد. تا کنون 300 خانه ساخته شده است و 100 خانه دیگر نیز در دست ساخت است.
سازمان کار در ماریناله دا نیز بر اساس دو اصل برآوردن نیازهای مردم و برابری در تخصیص امکانات سازمان می یابد. به این ترتیب، در مزارع محصولاتی از قبیل فلفل، حبوبات، زیتون و آرتیشوک کشت می شود. وقتی که اوضاع کار روبراه است، همه کار می کنند و در دوره هایی که به دلایل مختلف – مثلا هوای نامناسب – کار کمتر است، این اصل رعایت می شود که از هر خانواده حداقل یک نفر بتواند کار کند. چند سال قبل مردم ماریناله دا تصمیم به ساخت کارخانه ای برای بسته بندی و ارائه آرتیشوک به بازار گرفتند و امروز ماریناله دا صاحب کارخانه ای نیز هست که بر همان اساس سازماندهی می شود و کار می کند. هدف اصلی کارخانه نیز سودآوری نیست، بلکه تأمین نیازهای مردم از طریق فروش محصولات است. گوردیلو، شهردار ماریناله دا وارد مذاکره با ونزوئلا هم شده است تا از این پس روغن زیتون به این کشور صادر کرده و در ازاء آن نفت دریافت کنند.
نظام آموزشی ماریناله دا هم تماما بر همین اصول سازمان یافته است. پدر و مادرها از معلمین می خواهند که به فرزندانشان ارزشهای والای انسانی، همبستگی و سوسیالیسم را بیاموزانند، چرا که آنها معتقدند فرزندانشان به این ترتیب انسانهای بهتری خواهند بود. مهد کودک با پرداخت مبلغ ماهانه 12 یورو در دسترس همه کودکان است و با همین 12 یورو غذا نیز به کودکان داده می شود. کتابها در مدارس توسط شهر خریداری می شوند و در اختیار دانش آموزان قرار می گیرند و دانش آموزان نیز موظفند با حفظ مناسب کتابها آنها را پس از پایان سال تحصیلی پس دهند تا در سال آینده توسط دانش آموزان سال بعد مورد استفاده قرار بگیرد. استخر هم با ماهانه 4 یورو در اختیار همگان است.
روح کار داوطلبانه در سازمان دادن “یکشنبه های کمونیستی” نیز خود را نشان می دهد. این یکشنبه های کمونیستی برای انجام کارهای عمومی در نظر گرفته شده اند. چند سال قبل سیلی که در منطقه جاری شد زمین فوتبال ماریناله دا را تخریب کرد. کار بازسازی زمین فوتبال فقط در جریان یکشنبه های کمونیستی و به دست همه مردم صورت گرفت. هیچ کس به زور به کار گرفته نمی شود و همه در یکشنبه های کمونیستی شرکت می کنند.
مردم ماریناله دا به جنگ افروزی دولت اسپانیا نیز اعتراض دارند و سیاست جنگ طلبانه آن را رد می کنند. در انتخابات شهرداری همواره حزب “کلکتیو وحدت کارگری- جبهه چپ اندلس” برنده انتخابات است و حزب سوسیالیست اسپانیا نیز اقلیت شهرداری را تشکیل می دهد. از حزب محافظه کار هم اصلا خبری نیست. در ماریناله دا از تشکل زنان خبری نیست. زنان ماریناله دا آگاهانه از ایجاد چنین تشکلی خودداری کردند تا خود را از سایرین جدا نکنند. به جای آن دهکدۀ کوچک ماریناله دا از دو انجمن دوستی برخوردار است: انجمن دوستی با مردم صحرا و انجمن دوستی با مردم فلسطین. با جنبش بی زمینان برزیل هم رابطه دارند.
و تعجبی هم نباید باشد که ماریناله دا فاقد پلیس است. چند سال قبل مجمع عمومی مردم شهر تصمیم گرفت که نیازی به پلیس ندارد و به این ترتیب مبلغی معادل 150 تا 200 هزار یورو در سال را که باید صرف پلیس می شد، اکنون صرف شهرشان می کنند.
مردم ماریناله دا هنوز هم باید مبارزه کنند. دولت ایالتی به طور مداوم تلاش می کند که زمینهای تحت تصرف مردم را به بهانه های مختلف از دست آنان خارج کند و مردم مالینه دا در مقابل هم برای کسب زمینهای بیشتر و هم برای گرفتن امکانات بیشتر از دولت ایالتی ناچار از مبارزه اند. آنها هنوز هم گاه به روش اشغال مراکز دولتی برای دستیابی به خواسته هایشان رو می آورند و هنوز هم گاه روانه زندان می شوند. دولت حتی تا سالهای پایانی دهه 90 نیز از عملیات ایذائی خودداری نمی کرد و حتی با بریدن درختهای شهر مردم را از سایه درختان محروم می کرد تا در گرمای چهل درجه تابستانی به ستوه بیایند. با این همه زندگی مردم مالینه دا هر چه بیشتر به الگویی برای نواحی دیگر تبدیل می شود. شهردار مالینه دا می گوید که دیگر ظرفیت پاسخگوئی به سؤالات و مراجعات مردم شهرهای دیگر را ندارند. او فقط یک توصیه به آنها دارد: مبارزه کنید و چهارچوبهای سرمایه داری را ترک کنید.
این که ماریناله دا بتواند در مقابل تعرض بورژوازی مقاومت کند یا نه و این که آیا روش مبارزه مردم ماریناله دا را می توان در همه جا به کار بست یا نه، به بررسی ای دقیق تر نیاز دارند. اما در یک امر تردید نیست. رایحۀ کمونیستی ای که از ماریناله دا می وزد، نسیم فرحبخشی در جهان خشک و غیر انسانی امروز است. مردم ماریناله دا نام شهر خود را “سرزمین اتوپی” گذاشته اند. بر تابلوها و بر سمبل شهر و بر سطل زباله ها هم عبارتی به این مضمون نقش بسته است: “اتوپی راه رهائی است”. مردم ماریناله دا چیزی را دارند که تسلط سرمایه از جهان گرفته است: آنها آرمانگرایانی راسخند. رمز سعادت مردم ماریناله دا در این است. ماریناله دا شاهدی است زنده بر این که ایجاد جهانی انسانی و زیبا امکانپذیر است.
بهمن شفیق
13 خرداد 1391
2 ژوئن 2012
منابع:
http://www.jungewelt.de/2012/04-21/005.php?sstr=
http://www.ag-friedensforschung.de/regionen/spanien/kommune.html