انقلاب کينزی و ضد انقلاب نئوليبرالی۱
منبع: گلوبال ريسرچ
نويسنده: اريک تاوسنت
برگردان: ع. سهند
تارنگاشت عدالت
در نتيجه رکود دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، موج جديدی از انتقادات که عمدتاً بر شالوده عملگرايانه قرار داشت، کيش نئوکلاسيک را فراگرفت. اين موج جديد، بينالمللی بود و رهبران سياسی و اقتصادانان دارای تعلقات مختلف وابسته به جريانات گوناگون- متفکران روشنفکر بورژوازی، سوسياليست و مارکسيست- را در بر میگرفت. در بستر بيکاری گسترده و رکود اقتصادی، پيشنهاداتی برای فعاليتهای عمومی عمده، برای تزريق ضد انقباضی پول عمومی، و حتا برای مصادره بانکها مطرح شد. آن پيشنهادات از منابع گوناگون گسترده ای میآمدند: دکتر شاخت (Schacht) از آلمان؛ دمان (Deman) سوسياليست بلژيکی؛ بنيانگذاران مکتب استکهلم، برخوردار از حمايت سوسيال دموکراتهای سوئد؛ سوسياليستهای فابين (Fabian) و جان مينارد کينز (J.M. Keynes) در بريتانيا؛ جی. تينبرگن (J. Tinbergen) در هلند؛ فريش (Frisch) در نروژ؛ گروه ايکس-کرايس (Groupe X-crise) در فرانسه؛ لازارو کاردناس (Lazaro Cardenas) رئيسجمهور مکزيک از ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۰؛ کاردانان پرونيسم در آرژانتين دهه ۱۹۳۰؛ روزولت رئيس جمهور ايالات متحده (که در اوامبر ۱۹۳۲ انتخاب شد) و «نيو ديل» (New Deal) او.
کل طيف پيشنهادات و سياستهای عملگرايانه بخشاً در سال ۱۹۳۶ در اثر کينز به نام «تئوری عمومی اشتغال، بهره و پول» خلاصه شد.
انقلاب کينزی
کار تدارکی کينز (تولد ۱۸۸۳، مرگ ۱۹۴۶)، که زمينه را برای «تئوری عمومی» فراهم کرد، متأثر از ضرورت يافتن يک راه حل برای بحران در حال گسترش نظام سرمايهداری بود. علاوه براين، اين راه حل میبايد با تداوم بقاء نظام همخوان میبود. کار، بخشاً حاصل يک روند وسيع جمعی بود که در آن گروهها و افراد در اردوگاههای کينزی مختلف، که اغلب با هم بسيار اختلاف داشتند، قرار گرفتند. برخی، مانند جوآن روبينسون (Joan Robinson) و پُل ام. کالچکی (Pole M. Kalecki ) انگليسی، که در واقع پيش از کينز اجزاء کليدی «تئوری عمومی» را فرمولبندی کرده بوند، بيشتر به مواضع مارکسيستی گرايش يافتند. ديگران تدريجاً به همان احکام ليبراليسم و اقتصاد نئوکلاسيکی که کينز توصيف کرده بود، نزديکتر شدند.
کينز، در يکی از نوشتههای خود، به جورج ادوار مور (George Edward Moore )، بخاطر آزاد کردن او از اخلاقيات غالب روز و محافظت از او در مقابل تقليل نهايی بنتامايسم (Benthamism) به پوچی موسوم به مارکسيسم، ادای احترام میکند.۲
کينز از جنگ جهانی اول از نظر سياسی فعال بود. او بعنوان يک کارمند خزانهداری بريتانيا، فعالانه در مذاکرات درباره قرارداد ورسای، که در سال ۱۹۱۸ به جنگ خاتمه داد، شرکت کرد. او در اعتراض با ميزان غرامتهای جنگی تحميل شده به آلمان، از هيأت نمايندگی بريتانيا استعفا داد. او کمی بعد «پيامدهای اقتصادی صلح» را نوشت (Keynes, 1919).
او در سال ۱۹۲۶ در جزوۀ «پايان آزادی گذاری» نوشت: «اين بههيچوجه درست نيست که از اصول اقتصاد سياسی چنين استناج شود که منافع شخصی آگانه هميشه بسود منافع عمومی کار میکند.»۳
در دهه ۱۹۲۰، کينز سياستهای دولت محافظهکار وينستون چرچيل را محکوم کرد. او با سياستهای ليبرال «نئوکلاسيک» که اعتصاب معدنکاران را تحريک کرد، و در پی آن اعتصاب سراسری سال ۱۹۲۶ رخ داد، مخالف بود.
بعد از آن، او خواهان يک سياست برای سرمايهگذاری عمومی عمده شد. او از حزب ليبرال حمايت میکرد، در حالیکه روابط دوستانه ای با حزب کارگر داشت. در سال ۱۹۲۹، در پی شکست محافظهکاران و ليبرالها، دولت کارگر جديد او را به «کميسيون مکميلان درباره وضعيت اقتصادی» منصوب کرد. او در سال ۱۹۳۰ مشاور همان دولت شد.
بحران اقتصادی در پی سقوط والاستريت در سال ۱۹۲۹ ژرف گرديد، و منجر به ارائه يک تحليل از اشتغال، بهره و پول شد، و اعتقاد او را مبنی بر اينکه مداخله دولت بايد افزايش يابد، تقويت کرد. دولت برای جبران کاهش در تقاضا، بايد خرج را در جهت تقويت اقتصاد و اشتغال، افزايش دهد.
بعد از آن، او در يک مناظره عمده با هايک (Hayek) درگير شد. گرچه هايک، همچون کينز به رد شماری از ايدههای اسميت (Smith)، ريکاردو (Ricardo)، والراس (, Walras) و جيونس (Jevons) رسيده بود، اما با لودويگ وُن ميسس (Ludwig von Mises) مجموعه ای از ايده های اولترا-ليبرال را که شديداً مخالف اصول اصلی انقلاب کينزی بود (در مخالفت شديد با آن قرار داشت) مطرح کرد.
در حالیکه کينز و اقتصاددانان همفکر او متقاعد بودند که رکود بزرگ بعلت سقوط در سرمايهگذاری بود، هايک و هواداران او سرمايهگذاری بيش از حد ناشی از سياستهای پولی بدون دقت را علت میديدند. برای کينز، مصرف و سرمايهگذاری بايد از طريق مداخله قوی دولت تحريک شوند. برای هايک، مداخله دولت پول موجود برای سرمايهگذاری خصوصی را کاهش میداد. برای کينز، دستمزدها بايد جهت تحرک مصرف افزايش يابند. برای هايک، دستمزدها، در جهت تضمين احيای اشتغال کامل، بايد کاهش يابند. اين مناظره (پلميک) به صفحات مطبوعات بريتانيا راه يافت («تايمز»، ۱۷ و ۱۹ اکتبر ۱۹۳۲).
کينز باور داشت که سياست اقتصادی بايد بسمت کاهش نرخ بيکاری بالا و توزيع درآمدها به شيوه ای مساواتطلبانهتر تعيين شود. او استدلال میکرد که اگر دولت اهداف اشتغال کامل و برابری بيشتر را دنبال نکند، خطر جدی پيروزی فاشيسیم يا کمونيسم بلشويکی وجود خواهد داشت. سياست دولت بايد کاهش نرخ بهره را، که منابع حياتی را به بخش مالی هدايت میکند، هدف قرار دهد. با کاهش نرخ بهره، او خواهان نابود کردن طبقه نزولخوار (رانتخوار rentier)، آفت نظام سرمايهداری (که از قبَل درآمد کسب نشده زندگی میکند) بود. با اين وجود، کينز در عين حال، بوضوح کامل میگويد که پيامدهای تئوری او «نسبتاً ليبرال» است.
تئوری کينز «… در حالی که اهميت حياتی ايجاد کنترلهای مرکزی مشخصی در عرصههايی که امروز کاملاً در دست ابتکار بخش خصوصی است را برجسته میکند، عرصههای فعاليت بسيار زيادی را دست بخش خصوصی باقی میگذارد. اين در واقع، خواهان يک نظام سوسياليسم دولتی که بخش عمده حيات اقتصادی جامعه را تابع کنترل خود میکند، نيست.»۴
نسخههای کينز در مناطق بسياری از جهان تا دهه ۱۹۷۰ به اجرا گذاشته شد. آنها همچنين، بر شماری از اقتصادانان، همچون ساموئلسون (Samuelson)، گالبرايت (Galbraith)، توبين (Tobin) و پرهبيش (Prebisch) تأثير گذاشتند.
تدارک ضدانقلاب نئوليبرالی
يک واکنش سريع به سياستهای مداخله دولت در راستای تقويت تقاضا و حرکت بسمت اشتغال کامل، وجود داشت. از آغاز دهه ۱۹۳۰، هايک و وُن ميسس برای نابودکردن پيشنهادات کينز اقدام کردند.
«از سال ۱۹۴۵، در محافل آکادميک و سرمايهداری گوناگون، بطور همزمان برای گردآوردن مدافعان واجد شرايط ليبراليسم (اقتصاديات نئوکلاسيک) پروژههای متفاوتی با هدف سازماندهی يک پاسخ مشترک به مُبلغان مداخله دولت و سوسياليسم، ظهور کرد. سه مرکز که اين مقاومت بعد از جنگ در آنجا سازماندهی شد عبارت بودند از : مؤسسه عالی مطالعات بينالمللی و توسعه (IUHEI) در ژنو، مدرسه اقتصادی لندن (LSE) و دانشگاه شيکاگو.»۵
در پايان جنگ جهانی دوم، هايک در ، مدرسه اقتصادی لندن بود. در سال ۱۹۴۷، او و وُن ميسس انجمن مونت-پرلين (Société du Mont-Pèlerin) را تأسيس کردند. اولين نشست آن در آوريل ۱۹۴۷ برگزار شد و ۳۶ ليبرال معروف را در هتل دُ پارک (Hôtel du Parc) در مونت-پرلين نزديک ووی سوئيس گردآورد. هزينه آن نشست را بانکداران و صاحبان صنايع سوئيس تأمين کردند. سه نشريه بزرگ ايالات متحده (فورچون، نيوزويک، و ريدرز دايجست) نمايندگی فرستادند. در واقع، ريدرز دايجست (Reader’s Digest) به تازگی، خلاصه ای از کار اصلی هايک، «راه به بردگی» را منتشر کرده بود. آن کتاب، از جمله میگفت:
«در گذشته، تسليم شدن بشر به نيروهای غيرشخصی بازار توسعه تمدن را، که در غير آنصورت ظهور نمیکرد- ممکن ساخت. از طريق تسليم است که ما هر روز در ساختمان چيزی که بسيار بزرگتر از چيزی است که همه ما قادر به درک آن هستيم، مشارکت میکنيم.»۶
اقتصادانان و فلاسفه راستگرا از «مکاتب فکری» گوناگون در آن نشست شرکت کردند. «در پايان نشست انجمن دُ مونت-پلرين [سلف داووس]-نوعی فراماسونری نئوليبرالی، خيلی خوب سازماندهی شده و متعهد به اشاعه کيش نئوليبرالی با گردهمايیهای بينالمللی منظم، تأسيس شد.»۷
در ميان فعالترين اعضای سازمان، هايک، وُن ميسس، موريس آلاس (Maurice Allais)، کارل پوپر (Karl Popper) و ميلتون فريدمن (Milton Friedman) قرار داشتند. آن سازمان به يک کانون فکر ضدحمله نئوليبرالی مبدل شد. بسياری از اعضای آن برنده جايزه نوبل در اقتصاد شدند (هايک در ۱۹۷۴، فريدمن در ۱۹۷۶، و آلاس در ۱۹۸۸).
پینويسها:
۱- بخش نخست اين سری «نگاهی در آيينه پشت سر برای درک حال» در تارنگاشت «کميته برای حذف بدهی جهان سوم» از ۱۲ تا ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹ … منتشر شد.
http://www.cadtm.org/spip.php?article4462
۲- به نقل از بيوود و دوستالر، ۱۹۹۵ ص. ۳۷.
۳- همانجا، ص. ۴۰.
۴- کينز، ۱۹۳۶، ياداشتهای نهايی، چاپ اسپانيايی، ص. ۳۶۲.
۵- اودری، ۱۹۹۶.
۶- وُن هايک، ۱۹۴۴.
۷- اندرسون، ۱۹۹۶.
کتابشناسی:
Adda, Jacques. 1996. La Mondialisation de l’économie, 1 et 2, La Découverte, « Repères », Paris, 2000, 125 p. et 126 p.
Anderson, Perry. 1996. « Histoire et leçons du néo-libéralisme: La construction d’une voie unique », Page Deux, octobre 1996.
Beaud, Michel et Dostaler, Gilles. 1993. La Pensée économique depuis Keynes, Seuil, Paris, 1996, 444p.
Dewey, John. 1935. « The Future of Liberalism », The Journal of Philosophy, XXII, N°9, p. 225-230.
Friedman, Milton. 1970. The Counter-Revolution in Monetary Theory, London of Economic Affairs.
Greenspan, Alan. 2007. The age of turbulence: Adventures in a new world. Penguin Books Edition, 2007.
Hayek von, Friedrich August. 1944. The Road to Serfdom, Routledge Press, UK
Keynes, John. M. 1936. The General Theory of Employment Interest and Money, MacMillan, London, 1964, 403 p.
Malthus, Thomas-Robert. 1798. An essay on the principle of population , J Johnson, Paris.
Marx, Karl. 1867. Capital, Volume I, Penguin Classics, 1993.
Marx, Karl. 1869-1879. Capital, Volume II, Penguin Classics, 1993. Capital Volume III, Penguin Classics, 1993.
Prebisch, Raúl. 1981. Capitalismo periférico, Crisis y transformación, Fondo de Cultura Económica, Mexico, 1984, 344 p.
Ricardo, David. 1817. On the Principles of Political Economy and Taxation, 1950, Cambridge University Press, London
Smith, Adam. 1776. An Inquiry into the Nature and Causes of the Wealth of Nations. http://www.adamsmith.org/smith/
Tobin, J. 1978. « A Proposal for International Monetary Reform », The Eastern Economic Journal, juillet-octobre 1978.
Tobin, J. et autres. 1995a. « Two cases for sand in the wheels of international finance », in « Policy forum: sand in the wheels of international finance », The Economic Journal, 105, janvier 1995.
Udry, Charles-André. 1996. “Los Origenes del neoliberalismo: F von Hayek : el apostol del neoliberalismo”, Desde los Cuatro Puntos, n°1, Mexico, 1997.
Zinn, Howard. 1966. New Deal Thought, Hackett Publishing Company, Indianapolis, 2003, 431 p.
Translated by Vicki Briault, Francesca Denley and Raghu Krishnan.