استیگلیتز، اقتصاد دان برنده جایزه نوبل
تارنمای کامان دریمز (Commondreams.org)، 27 آوریل 2012
“جنبش به تسخیر درآوردن این ایده ها در صف مقدم بحثهای سیاسی بسیار موفق بوده است”، کارکنان کامان دریمز
اروپا به همان راه سرازیری رسیده که اکثر جمهوری خواهان – وبسیاری از دمکراتها – برای ایالات متحده آمریکا پیشنهاد می کنند: کاهش در بخش دولتی، کاهش مزایا، کاهش سرمایه گذاری در زیر بنا و آموزش.
این اقتصاد دان آمریکائی هشدار می دهد که سیاست ریاضت کشی، سیاست خود کشی عمومی است. سخنرانی جوزف استیگلیتز آمریکائی، برنده جایزه نوبل در اقتصاد، پنج شنبه شب در وینَ، اتریش، خاطرنشان ساخت که این راهی است به سمت خود کشی برای اروپا – اینکه چنین سیاستی هرگز در هیچ کشور بزرگی کارائی نداشته است.
بیکاری جوانان در اسپانیا از بحران سال 2008 تا به حال %50 بوده است و استیگلیتز در سخنرانی خود می گوید “هیچ امیدی هم در ایجاد بهبودی در وضع موجود به این زودیها نیست”. او استاد دانشگاه کلمبیا در رشته اقتصاد می باشد. “آنچه شما انجام می دهید نابود ساختن سرمایه های انسانی است، شما دارید جوانان را از خود بیگانه می کنید.”
طی مصاحبه ای در اوایل این هفته در اروپا، استیگلیتز خاطرنشان ساخت، “هنگامی که شما به آمریکا نگاه می کنید، شما باید بپذیرید و تصدیق کنید که ما با شکست مواجه شده ایم. شرایط آمریکائی ها امروز به مراتب بد تر از پانزده سال قبل می باشد. وضعیت زندگی یک کارگر(چه زن و چه مرد) تمام وقت آمریکائی نسبت به 44 سال قبل به مراتب بد تر است. این وضعیت با نیم قرن رکود بسیار حیرت انگیز می باشد. این نظام اقتصادی قادر به رهائی از این وضعیت نیست. این مهم نیست که چند نفر در رده های بالای جامعه موقتاً چقدر سود فوق العاده می برند – زمانی که اکثریت شهروندان از شرایط بهتر زندگی برخوردار نیستند، دیگر سیستم اقتصادی کارائی ندارد.”
رویتر از قول جوزف استیگلیتز گزارش می دهد: که تلاش اروپا برای نجات خود و بهبودیابی معادل خودکشی اقتصادی است که می تواند اتحاد پولی (یورو) اروپا را متلاشی کند. او برعکس خواستار تمرکز قاره اروپا روی پرورش و رشد و توسعه می باشد.
“من فکر می کنم که اروپا در سرازیری خود کشی قرار گرفته…تا به حال در هیچ کشور بزرگی اعمال برنامه ریاضت کشی به طور موفقیت آمیز صورت نگرفته است”. این سخنان رئیس سابق بانک جهانی است که روز پنج شنبه در وینَ مطرح کرد. …
او از کشورهای ثروتمند اروپائی مانند آلمان خواست که بیشتر در زیر بنا، آموزش و تکنولوژی سرمایه گذاری کنند، با این استدلال که “بازده این سرمایه گذاریها در ردیف اندازه ایست که بزرگتر از هزینه سرمایه اش می باشد.”
استیگلیتز گفت، اصرار بر کاهش بدهی ها و کسری به عنوان راهی برای تقویت اعتماد به نفس درکشورهای منطقه یورو – هم چنان که توسط رهبران بلوک ارزی در اواخر سال گذشته به توافق رسیده است – در نهایت می تواند تأثیر برعکس داشته باشد.
“آنچه که آنها برای انجامش در ماه دسامبر گذشته موافقت کرده اند دستورالعملی است برای مرگ حتمی یورو”، اگر چه استیگلیتز تصور “یورو مرکزی” را می کند که درمیان تعداد انگشت شماری از کشورها با قوی ترین اقتصاد ها که می توانند جان سالم بدر برند، مشترکند.
“من امیدوارم که…به جای خفه کردن یکدیگر با هم ، بحث برای چیزهائی که رشد و توسعه را ترویج می دهند، صورت گیرد.”
از مصاحبه اروپائی:
…”کشورهائی که دارای موقعیت اقتصادی خیلی خوبی هستند، کشورهای اسکاندیناوی می باشند. دانمارک با سوئد متفاوت است، سوئد با نروژ متفاوت است – اما همه آنها دارای حمایت قوی اجتماعی اند و تماماً در حال توسعه اند. این استدلال که پاسخ به بحران کنونی باید با کاهش حمایت اجتماعی صورت گیرد، واقعاً استدلال یک درصدیها است که می گویند: “ما باید سهم بیشتری از این کیک را به چنگ آوریم.” اما اگر اکثریت مردم از این کیک اقتصادی بهره مند نیستند، مقصر شکست سیستم می باشد. من نمی خواهم در مورد بلائی که بر سر شهروندان ما آمده صحبت کنم….
بله، جنبش تسخیر در مطرح کردن این ایده در صف مقدم بحثهای سیاسی بسیار موفقیت آمیز بوده است. در سال 2011 من مقاله ای برای واَنایتی فِیر (Vanity Fair) نوشتم – “از یک درصدیها به توسط یک درصدیها، برای یک درصدیها”- که حقیقتاً طنین انداز بود. چرا که این درمورد نگرانیهای مردم مطرح شده بود. اعتراضاتی مثل تسخیر وال استریت فقط زمانی موفقیت آمیز خواهد بود که مردم خود را درآن سهیم بدانند. یک روزنامه نویس که تاکتیکهای خشونت آمیز پلیس در اوکلند، کالیفرنیا را برملا می ساخت، مصاحبه های فراوانی با مردم انجام داد، از جمله افسر پلیسی، که گفت: “من با اعتراضات مردم موافقم”. اگر شما در مورد پیام آنها سئوال کنید، پاسخ قاطع مردم از این اعتراضات حمایت آمیز بوده است، و بزرگترین نگرانی مردم این بوده است که جنبش تسخیر به اندازه کافی مؤثر نبوده است که این پیام یا خواستهای به حق مردم را سراسری بکند. …
اجازه دهید از این طریق توضیح دهم: بعضی از مردم انتقاد می کنند و می گویند ما بیش از حد درمورد نا برابریها اظهار نگرانی می کنیم در جائی که به اندازه کافی توجهی به فرصتها نمی دهیم. اما در ایالات متحده آمریکا، ما با بزرگترین نابرابریها در مورد همین فرصتها مواجهیم. اکثر آمریکائیها می دانند فرآیندهای تقلب سیاسی نتایج بازی در تقلب است. ولی ما نمی دانیم چگونه این سیستم هرز را به منظور چیره شدن برآن بشکنیم. قاضی های دادگاه های عالی (Supreme court) ما توسط صاحبان منافع مالی منصوب شدند و – جای تعجب نیست – به این نتیجه رسیدند که صاحبان منافع مالی از نفوذ نامحدودی در سیاست برخوردارند. در کوتاه مدت، ما در حال تشدید نفوذ پول با پیامدهای منفی برای اقتصاد و برای جامعه هستیم.
ترجمه از رنجبر ۸۵
به هر حال هر سیستمی عمرش به سر می آد.سرمایه داری 20 سال بدون رقیب بود اما نشون داد سیستم ناموفقیه.
inja manzoor aZ sistym yani Chi??? …
badeSh ki gOfte GEREEC 20 sal bedoone raghib bOode?
na… nemishe gOft adame mOvafaghiyate nezame madi… in Bohran aZ vaghti Zohor kard ke riyaSat jumhurite in keShvar rooye kar Omado moteasefane baz tOo in dore EHTEMALE ziyadi dare ke baz khOdesh biyad rOo kar!!!
امیدوارم از اینکه فکر میشود پیشگوئیهای مارکس یا لنین یا اینکه نهایت بسوی کمونیسم میرویم خوشحال نباشید و دنبال راه حلی باشید که از این مخمصه ایکه سرمایه داری گیر کرده چگونه میتوان بیرون امد بنظر من بی انصافی است که دست اوردهای سرمایه داری را ندیده بگیریم اگر هانری فورد سرمایه کلانی دارد ناراحت نباشید او ان سرمایه را نمیتواند به مصرف شخصی برساند و سرمایه او اگر تکه تکه شود مانند قالی بهارستان که اعراب در غارت مدائن انرا تکه تکه کردند میشود.خلاصه زیادی تئوری نخوانید که تئوری زده میشوید.فراموش نکنید که اتحاد جماهیر شوروی با ان کمونیسمش و باوجود منابع طبیعی فراوان بعلت بوروکراتیک بودن واماند