ضد انقلابِ آینده، چماقِ پاینده
به کاروانی از ضدِ انقلابیهای آینده، از مهدی جامی تا رضا پهلوی
آیا اجازهی آن به من داده شد
که تیغِ تیزِ فرورفته در کالبدم را
بیرون کِـــشم، بِشکنم،
و یا حتی، تیزتر کُنم
و لجوجانه آنرا
و زهرِ دردش را
پذیرا باشم؟!
من مُختارم؟!
اگرهم باشم، مختاری̊ کمرشکستهام
گوژ، گوژ
همه جانم
چگونه سر برآرم؟!
درمتنِ کدام پیشرفت، جایِ مرا خالی کردهاند؟!
کابوسزادهی فرهنگِ «پنجاه ونُه» گشتهام؛
(مَردگانی معلق بر روی رود
کابوسِ کارون، جوشان به خون
کابوسِ تهران، اصفهان، رشت، اهواز…
با ضامنِ بمب در زهردندانِ ضدِ انقلاب
«انفجارِنور» در سنگرِبندی کارگرها، پرولتاریا)
سرشکسته،
تاریخ درمن، به تعلیق
باری ز نیش بر دوشم میگذارد،
چگونه سربرآرم؟!
خاطرهی آن جنازهها
جهان را بایست،
بازمیایستاند
و شـرَی از انقلاب
درهر رگش می ساخت
اما حافظه به خاطره تن نداد
این اقبالِ ماست انگار،
تکرارِ تاریخ
از کمونِ پاریس تا به تهران
تا به امروزکه
زندگی، توهمِ نخبهگانی شده است
که سازگاری را
بی چون و چرا
ربطِ عقلانی میدهند!
که «به جهان سازگار باش، که جهانِ سازگار از اوست»…
به پروردگارانِ متعالی چنگ بینداز
و ستیز وُ روحِ قهرآمیزت را
آرام،
خفـــه کن!
عصرِ «اعتدالِ بزرگ» فرا رسید!
مگر خوابی، نمیبینی؟!
سگ اصحابِ کهف هم،
خبرِ آنرا، وق می زند:
(عـصرِ انقلاب گذشت!
تا زنده باشد،
ضدِ انقلابِ انقلابی)
که تا بارِ دیگر قبضه شویم!؟…
□
آن تیغ تیز را اما
فراموش نکن
هنوز در کالبد است!
گواه بر اینکه رواداریِ سازش بر قهر مقدم است
آن تیغ تیزِ سازگاری، سقط کنندگی
ضدِ«زنده باد انقلاب!»
هنوز در کالبد است،
گواهیِ دروغ می دهد،
خلسهگون
چماق به پشت دارد
وقتش باشد، تیغِ تیز میکشد،
بعد می گوید:
سازش بر قهر، مقدم است!
تا آن تیغ هنوز
در کالبد فرو ماند.
فراموشش نکن…
علی سالکی
23/1/91
با سلام و سپاس
شعر شعورمند شورانگیزی است.
عمر شاعر دراز باد!
ما با اجازه سایت محترم و شاعر ارجمند به بازانتشار آن مبادرت می ورزیم تا خوانندگان انگشت شمار وبلاگ ما نیز از آن بی بهره نمانند.
البته با ویرایشی مختصر.
اگر احیانا شاعر مصلحت ندانستند، لطفا خبر دهند تا حذف کنیم.
با سپاس از سایت ارجمند و شاعر بیدار بیدارنده!