گزینش و ترجمه رضا نافعی – آینده ما
اکارت اسپو ، نویسنده این مقاله از 1962 تا 1997 دبیر روزنامه فرانکفورتر روند شاو، از 1970 تا 1986 رئیس اتحادیه روز نامه نگاران آلمان بود. در سال 1997 همرا با چند روزنامه نگار دیگر مجله اوسیتسکی را بنیاد نهاد که تا امروز نیز سردبیر مسئول آنست. بخش هائی از مقاله او را می خوانید.
از رادیو برلن می شنوم که در سوریه هزاران نفر علیه دولت دست به تظاهرات زده اند. تمام روزنامه های دیگر هم همین خبر را منتشر کرده اند. در روزنامه یونگه ولت خبر دیگری می خوانم. این یک روزنامه استثنائی، کوچک و غیر وابسته به کنسرن های بزرگ رسانه ای آلمان است، چون سهام آن متعلق به نویسندگان و کارکنان خود روزنامه است و از لحاظ مالی وابسته به کنسرن ها نیست. این روزنامه می نویسد در سوریه صدها هزار نفر در حمایت از دولت و مخالفت با دخالت کشورهای دیگر در امور داخلی سوریه تظاهرات کرده اند. بنظرم می رسد که هردو خبر درست هستند، نباید یکی درست و آن دیگری نادرست باشد. دوخبر می توانند مکمل یکدیگر باشند.
اگر خواننده به همه خبر ها دسترس داشته باشد ـ از جمله خبرهائی که در اینترنت هم در جائی درج شده است ـ و همه را کنار یکدیگر بگذارد ممکن است، دست آخر ، احتمالا به حقیقت دست یابد. ولی چه کسی وقت این را دارد که برای کسب خبر به همه جا سربزند وجستجو کند؟ وقتی خبرهای داخلی و خارجی روزنامه های معمولی و منحصر به فرد محلی و رادیوهای محلی همه از یک منبع، از یک کنسرن بزرگ رسانه ای خبری می گیرند و خبرهای آنها حتی لغت به لغت مشابه هم هستند و بنظر می رسد که متقابلا یکدیگر را تایید می کنند، و اکثرا هم همین طور است، ـ بدشواری ممکن است در بارۀ اطلاعات خود دچار شک و تردید شویم، بلکه برعکس، تصور می کنیم که کاملا از واقعیات باخبر هستیم، و چون خبر دیگری نمی خوانیم و نمی شنویم به همین حقیقت ها راضی هستیم، به خبرهائی که در واقع از بنیاد نادرست هستند و حتی بسیاری از این ها ساختگی هستند. با چنین زمینه ای چگونه می توانیم درستی رویدادهای جهانی را که هر روز از نو ساخته می شوند، بشناسیم و به منافعی که در پس آنها پنهان است پی ببریم و بدانیم که در پس پرده چه می گذرد؟
هر صحنه ای و هر نمایشی به دو قطب، دو طرف، دو شخصیت، دو جبهه نیاز دارد: که با که، با هم در جنگند. یکی بد است و یکی خوبست، یکی خبیث، پلید، بدجنس و شیطان صفت است، یکی خوب، نیک سیرت، خوش جنس و فرشته خو ست،. در نمایش تبلیغاتی که این روز ها روی صحنه است، اسد، رئیس جمهور سوریه آن شخصیت بد است، مثلا روزنامه آلمانی و پر تیراژ » بیلد تسایتونگ » او را » دیوانه » لقب داده است. این روزنامه که پر تیراژ ترین روزنامه آلمان است، همین لقب را قبلا به میلوسویچ (صربستان) صدام و قذافی هم داده بود. اما لقبی که بنا به تجربه بسیار اثر بخش است ، لقب » قصاب » است. به این معنی که این افراد خبیث و اهریمن صفت مردم خود را » قصاب وار» می کشند و این ما هستیم که باید این مردم را از مرگ نجات دهیم، آن هم با شتاب تمام و فوری. ما باید در کنار دوستان خوبمان واشنگتن، لندن و پاریس حتما این کار را بکنیم ــ وجدان پاک ، متعالی و پیشرفته ما به ما این حق و مسؤلیت را می دهد که به این خلق ها کمک کنیم تا بتوانند ـ با کمک خشونت بسیار مترقی و خوب ما، خود را از شر رئیس جمهور نابکار خود رها سازند. درست است که حقوق بین المللی دخالت در امور داخلی دیگر کشورها را ممنوع کرده است، ولی این قانون شامل حال ما نمی شود، زیرا که ما همیشه یار و مددکار نیکی هستیم. و هر چیزی که احتمالا با صحنه نمایش جور نیاید ، تا جائی که ممکن است ، باید از دیده ما پنهان بماند. به همین دلیل رسانه های تبلیغاتی با دقت تمام مراقب هستند که اخباری که ما را ناراحت کنند یا احتمالا تعادل روانی ما را مختل سازد بگوشمان نرسد. آنچه اصلا بخاطرما خطور هم نمی کند این است که این باصطلاح افراد نانجیب، دیوانه و قصاب شاید هم رفتارشان آنقدر ها دور از خرد و خشن نیست که به ما گفته می شود، و ما فکر نمی کنیم که این افراد برای حفظ استقلال ، حفظ حق تعیین سرنوشت مردم خود، که وظیفه اصلی یک رئیس جمهور است، نیروهای حفظ امنیت را به میدان می فرستند.
ما از خوب ها هم که ترجیح می دهند بجای فردا همین امروز کمک های نظامی بفرستند، تصور دقیقی نداریم ولی مطمئن هستیم که این ها دموکرات هستند و در پی چیزی غیر از استقرار یک دموکراسی ، شبیه همین دموکراسی که خودمان داریم، نیستند. و برای آن که ما این اعتقاد زیبا را از دست ندهیم این خبر را بگوش ما نمی رسانند که مثلا اکثریت مردم سوریه در پایان ماه فوریه طی یک رفراندم خواستار اصلاح قانون اساسی کشور شده اند که پرزیدنت اسد خود پیشنهاد کرده بود. کاخ سفید واشنگتن از همان آغاز اعلام کرد که رفراندم، یعنی رای مردم ، » خنده دار» است و » انقلاب سوریه » را مسخره کرده است. این که مردم بر اساس همین قانون اساسی جدید در انتخابات شرکت کنند و خواستشان را عملی سازند، این که اسد می خواهد راه اصلاحات مسالمت آمیز را در پیش گیرد، نه با هدف های دوستان انقلاب در کاخ سفید واشنگتن همخوانی دارد و نه با خواست رؤسای دبیرخانه های کنسرن های رسانه ای، بنا بر این سکوت می کنند و تاجائی که ممکن باشد صدایش را در نمی آورند. شاید هم به این دلیل که ما هم در آلمان از خودمان نپرسیم راستی چرا مردم آلمان فدرال، نه در سال 1949 که آلمان فدران بنیاد نهاده شد و نه در سال 1990 که آلمان گسترش یافت، امکان پیدا نکردند به قانون اساسی خود رای بدهند؟ پیشگامان آمریکائی انقلاب در لیبی، عراق، افغانستان و قبل از آن در یوگسلاوی و حالا هم در سوریه اعلام نمی کنند که گروههای اسلامگرای متعصب را برای ترور استخدام می کنند، چرا که دانستن این خبر از ظرفیت تفاهم افکار عمومی خارج است، به همین دلیل روزنامه های باصلاح محلی و سربراه ما نیز این خبر را اعلام نمی کنند. این ها که سالها نوشته اند » اسلامگرائی» یک خطر جهانی است. حالا چطور می توانند برای خوانند گان خود توضیح دهند که مسیحیان سوریه بشدت از اسد حمایت می کنند و » انقلابیون » خودرو های انفجاری خود را در محلات مسیحی نشین منفجر می کنند. رسانه ها این خبر ها را منتشر نمی کنند همانطور که اخبار مربوط به انفجار کلیساهای مسیحی در کوسوو را بدست کوسووائی ها منتشر نکردند.
گزارش ناظران اتحادیه عرب می توانست اطلاعاتی در اختیار ما بگذارد. کارشناسان نظامی و غیر نظامی از 13 کشور عربی زیر نظر یک ژنرال سودانی، مستقر در تمام استان های سوریه، میان گروههای مسلح و گروههای دولت سوریه میانجی گری می کردند و هرروز گزارش کار خود را به مرکز ناظران می فرستادند. در جمعبندی گزارش ها، رسانه ها نیز مورد انتقاد قرار گرفته بودند، ولی غیر از روزنامه یونگه ولت کدام یک از دیگر روزنامه ها و رسانه های آلمانی خبر این ماموریت و اطلاعاتی را که ناظران بدست آورده بودند، منتشر کردند؟
کدام یک از رسانه ها خبرنگاری به سوریه فرستاده اند؟ لطفا اعلام کنید! من نمی توانم به دقت روشن کنم ولی مطمئن هستم : تعداد آنها نمی تواند زیاد باشد زیرا این کار با دو وظیفه اصلی کنسرن ها در تضاد قرار می گرفت : یکی با وظیفه تبلیغاتی آنها و یکی با صرفه جوئی آنها. آنها باید برای صاحبان کنسرن تا جائی که ممکن است تامین سود کنند و این به آن معنی است که تاجائی که ممکن است از مخارج پژوهش های روزنامه نگاری بکاهند.
یورگن تودن هوفر، مردی که قبلا از سیاستمدارن حزب دموکرات مسیحی ( حزب خانم مرکل) و مدیرعامل کنسرن بوردا بوده، کسی است که سفرهای تحقیقی و متعددی به افغانستان، عراق و لیبی کرده و حاصل مشاهداتش با آنچه که ما به آن عادت کرده ایم بکلی متفاوت است. او روز 19 فوریه در روزنامه فرانکفورتر آلگماینه زونتاگز تسایتونگ نوشت » یک کارزار عظیم رسانه ای علیه اسد(…) از هر دو خبری که در مدت اقامت 4 هفته ای خود در سوریه خواندم و با واقعیات سنجیدم یکی بکلی غلط بود» . مطمئنم که اگر به تحقیقاتم ادامه می دادم به نتایج بسیار بدتری می رسیدم.»
کسی که اوضاع را بدقت زیر نظر بگیرد، تحلیل و مقایسه کند، اندک اندک خواهد دید که در پس همه خبرهای نادرست و خبرهای نادیده گرفته شده منظور خاصی نهفته است: قدرت های استعماری قدیمی می خواهند کشورهای دیگر ، بویژه آنها را که منابع و معادن غنی دارند دوباره به وابستگی های استعماری پیشین باز گردانند. وقتی هدف این است رسانه هائی که خط می دهند و برای دیگران مسیر حرکت را مشخص می کنند نمی توانند خوب ها و بدها را ( یعنی کسانی را که ثروت خو را داوطلبانه تقدیم نمی کنند) با یک معیار بسجند. مثلا اسرائیل و ایران. مدت زمان درازی در باره تسلیحات اتمی اسرائیل سکوت می شد. مرده خای وانونو دانشمند اتمی اسرائیلی که سکوت را شکست، محکوم شد و بیست سال در زندان بود و هنوز هم آزاد نشده است. این که اسرائیل اجازه دارد بمب اتمی تولید کند، امروز دیگر از مسلمات است ( و هم اکنون نیز بیش از 200 بمب دارد). آلمان هم زیردریائی هائی به اسرائیل می دهد که می توانند نقش سکوی پرتاب راکتهای اتمی را ایفا کنند.
برخی از پادشاهان مرتجع عرب اجازه دارند به تحکیم استثمار و مناسبات کنونی قدرت در خاور نزدیک کمک کنند، که عربستان در راس آنها قرار دارد. حرف هائی از این قبیل که در آنجا دست دزدان ( کوچک) را قطع می کنند و مجازات خیانت به همسر مرگ است را می توان گاهی بر زبان آورد ولی لطفا با حفظ احترامات فائقه نسبت به طرف معامله ما. این رژیم ترور در سال گذشته با سرکوب اعتراضات اجتماعی در بحرین ، که می توانست سلطنت را در آنجا با خطر مواجه سازد، نشان داد که کارآمد است. ریاض نیروهائی را که خوب آموزش دیده و به تجهیزات کامل مسلح بودند برای سرکوبی جنبش مردم بحرین به آنجا فرستاد. حالا آلمان صدها تانک در اختیار این رژیم می گذارد. و هیچکس مانع از آن نمی گردد که عربستان نیروگاه اتمی بسازد. در حال حاضر نقشه ایجاد 16 بلوک تدارک دیده شده است.
روزنامه فرانکفورتر روندشاو، همین چند روز پیش، در بارۀ رئیس جمهوری که با اکثریت بزرگی انتخاب شده است مقاله ای نوشت با عنوان » وحشی بی رحم» :» رئیس جمهوری که تصور کند مرگ انسان ها را می تواند با کشتن انسانهائی دیگر مجازات کند، خود را در سطح قاتلان قرار می دهد.» این رئیس جمهوری که مورد شماتت قرار گرفته آلکساندر لوکاشنکو ، رئیس جمهور روسیه سفید است ، که چون دو نفر قاتل محکوم به مرگ را نبخشوده مورد حمله این روزنامه واقع گشته است. ـ در اثر انفجاری که آن دو نفرعامل اجرای آن در متروی شهر مینسک بودند ، 15 نفر کشته و عده بیشتری مجروح گشتند. آیا ممکن است که این روزنامه اوباما را هم » وحشی» بخواند؟ رئیس جمهوری را که مثلا فرمان داد اسامه بن لادن و همه اعضای خانواده او را نیمه شب در خانه شان بقتل برسانند، در حالی که بن لادن حتی بعنوان متهم نیز در دادگاهی حضور نیافته بود و هیچ دادگاهی حکم قتل او را صادر نکرده بود. ممکن است این روزنامه مردی را » وحشی » بخواند که مسئول مرگ شبانه و مستمر انسانهای فراوانی در کشورهای دیگر است که بوسیله هواپیماهای بی سرنشین مورد حمله قرار می گیرند وکشته می شوند، ــ 30 پلیس ویژه فرانسه مردی را که عامل سوءقصد بوده، ظاهرا به این دلیل نمی توانستند او را زنده از خانه اش به در آورند، می کشند ــ این ها کشته می شوند بی آنکه در دادگاهی بتوانند سخنی بگویند. و برادلی مانینگ، سرباز آمریکائی ، که قصد داشت از طریق ویکی لیکس جنایات جنگی آمریکا را در عراق افشاء کند، امروز باخطر حبس دائمی روبروست.
http://www.hintergrund.de/201204122017/hintergrund/medien/sorgsame-nachrichtenauswahl.html