سرمایه‌داری با چهره انسانی، اغوای مردم است!


گفت‌وگو با گئورگيوس مارينوس عضو هيأت سياسی کميته مرکزی حزب کمونيست يونان

منبع: دنيای جوان

تارنگاشت عدالت

حتا روزنامه هندلزبلات آلمانی (روزنامه اقتصادی) روز 6 مارس نوشت: «گرسنگی در يونان تثبيت می‌شود»، اما همه مردم يونان دچار فقر و فلاکت نيستند. در مقابل کاباره‌ها و کافه‌ها و رستوران‌های سواحل دريا هنوز ماشين‌های نو و پرعظمت پارک کرده‌اند. صاحبان بزرگ کشتيرانی‌ها ماليات نمی‌پردازند. شرکت‌های يونانی خواستار افزايش فشار بر شانۀ طبقه کارگر هستند. شرکت‌های آلمانی از خصوصی‌سازی تحميلی سياست قيموميت استفاده می‌برند. آيا اين وضع باعث شده که حزب کمونيست يونان اعلام کند شعار «ما همه يونانی هستيم» برای بسيج همبستگی کافی نيست؟
حزب کمونيست يونان از کليه کارگران جهان که همبستگی خود را با مبارزه طبقه کارگر و دهقانان ساده و اصناف کشور ما اعلام داشته اند از صميم قلب تشکر می‌کند. ما مايليم تأکيد کنيم که واقعيت اجتماعی امروز کشور توسط شعار «از مبارزه مردم زحمتکش و مبارزه عليه نيروهای سرمايه و احزاب بورژوايی پشتيبانی کنيد» بهتر انعکاس می‌يابد. افزون برآن، بايد توجه کرد که واژه «يونانی» هم سرمايه‌داران و استثمارکنندگان و هم کارگران و استثمارشوندگان را دربر می‌گيرد.

هر قدر مبارزات طبقاتی توده‌ها عليه اتحاديه اروپايی، عليه سرمايه، عليه دولت و احزاب بورژوايی برای سرنگونی سياست ضدخلقی در کشورها تشديد يابد، همبستگی نيز کاراتر خواهد شد.

بحران سرمايه‌داری واقعاً طبقات زحمتکش را شديداً زير ضربه برده است. بورژوازی دارای سرمايه انباشته شده است، خود را تقويت می‌کند و از امتيازات خود بهره می‌برد. سرمايه روزبه‌روز سبع‌تر می‌شود، اقدامات ضدخلقی پازوک و نئودمکراتيا، دولت ائتلافی آقای پاپادموس را مورد استفاده قرار داده و بر شدت استثمار طبقه کارگر می‌افزايد. اين امر شامل حال سرمايه‌داران يونانی و خارجی می‌شود. بايد روشن بگوييم، يونان کشور تحت‌الحمايه نيست. وابسته ساختن کشور به اتحاديه اروپايی و ديگر سازمان‌های امپرياليستی و چشم‌پوشی از حق حاکميت ملی با توافق آگاهانه پورژوازی و احزاب وابسته به آن در جهت حفظ منافع کوتاه و درازمدت سرمايه‌داران صورت گرفته است.

بايد در نظر گرفت که يکی از خصلت‌های مشخص سرمايه‌داری رشد ناموزون آن است. از اين لحاظ يونان برپايه قدرت اقتصادی، سياسی و نظامی خود دارای يک وضعيت بينابينی در سيستم امپرياليستی است. يک خصلت مشخصه ديگر نابرابری در روابط بين‌‌المللی است. اين رابطه نابرابر با از بين رفتن علتی که مسبب آنست، يعنی به دنبال سرنگونی سرمايه‌داری در هر کشوری از بين خواهد رفت.

تجربيات ساختمان سوسياليسم که با وجود اشتباهات خود دست‌آوردهای زيادی به همراه داشت و با هيچ سازوکار انکارکننده‌ای از بين نمی‌رود، مؤيد اين امر است.

اطلاعات در مورد اعتصابات عمومی سنديکاهای کارگری و تظاهرات گوناگون کشور زياد است، ولی پيرامون مبارزات کارگری کارگران فولادسازی آسپروپيرگوس که اکنون 4 ماه است ادامه دارد، خبری درج نمی‌شود. چرا اين اعتصاب برای مبارزه طبقه کارگر يونان خصلت سرمشق‌گونه دارد؟ وضعيت زندگی اعتصاب کنندگان چگونه است؟ آيا می‌توانی در مورد همبستگی‌های مادی در اين رابطه اطلاعاتی در اختيار ما بگذاری؟
رسانه‌های جمعی بورژوايی و مکانيسم‌های تحميق‌کننده، سيستم مبارزات خلق را مسکوت می‌گذارند. آن‌ها کوشش می‌کنند اطلاعات در مورد مبارزه قهرمانانه و 140 روزه کارگران فولادسازی را مسدود سازند، که به همت مبارزه کمونيست‌ها و  نيروهای دارای جهت‌گيری طبقاتی حتا مرزهای کشور را درنورديده و همبستگی بی‌نظيری را در جهان به وجود آورده است. کارگران و سنديکای کارگری صنايع فولاد که در صفوف PAME مبارزه می‌کنند، عليه کارخانه‌داران می‌رزمند و اخراج‌ها، نابودی حقوق کارگران و کاهش دست‌مزدها را مردود می‌شمارند و با سازماندهی مبارزات اعتصابی خود، در مبارزه عمومی طبقه کارگر شرکت می‌نمايند. آن‌ها با قاطعيت به اعمال فشار، باج‌خواهی دولت و کارفرمايان پاسخ می‌گويند و در مقابل تحريکات گروه‌های فاشيستی و همين‌طور ديگر عناصر حاشيه‌ای که کوشش می‌کنند مبارزه را زير سؤال برده و به حزب و PAME حمله می‌برند، ايستادگی می‌کنند.

اين موضع‌گيری اصولی و اقدامات متعدد و مختلف موج عظيمی از همبستگی طبقاتی را به دنبال داشته که برای اعتصاب کنندگان و پشتيبانی از خانواده‌های آنان، مواد غذايی، پول و کالاهای ديگر به همراه آورده است. هزاران کارگر و کارمند در اين جنبش همبستگی شرکت کردند. PAME دست به اقدام ويژه جمع‌آوری اعانه زد. همه اين اقدامات مبارزه و استقامت اعتصاب‌کنندگان را در مبارزه عليه کارفرمايان، دولت پازوک/نئودمکراتيا، رسانه‌های جمعی، سنديکاهای وفادار به کارفرمايان و دولت، اکثريت رهبری اتحاديه مرکزی سنديکايی يونان GSEE  که اساساً هيچ گامی برای تقويت مبارزه برنمی‌دارد، تقويت کرد. اين شعار که «هر محل کاری بايد به يک خالیوورگیا (فولادسازی) مبدل شود» علايم جديدی به مبارزات طبقاتی می‌دهد. اين مبارزه هم‌اکنون در تاريخ ثبت شده و سرمشقی است که به طبقه کارگر نيرو می‌بخشد.

چپ‌های آلمان حزب کمونيست يونان را از نظر  سياسی مورد انتقاد قرار می دهند که با تأسيس جبهه سنديکايی PAME در سال 1999 با جبهه‌گيری طبقاتی خود، جنبش سنديکايی در يونان را دچار انشعاب کرده است. دلايل شما در مقابل اين استدلال‌ها چيست؟ PAME امروز چه نقشی در مبارزه عليه سياست تحقيرکننده رياضتی اتحاديه اروپايی ايفا می کند؟
PAME يکی از دست‌آوردهای بزرگ طبقه کارگر است. اين جبهه جنبشی است با جهت‌گيری طبقاتی که در صفوف آن صدها سنديکاليست در سنديکاها، اتحاديه‌ها، مراکز کارگری محلی، کميته‌های مبارزاتی شرکت‌ها و کارخانجات مبارزه می‌کنند.PAME  مبارزه خود را در شرکت‌ها و کارخانجات ادامه می‌دهد و در صفوف اول اعتصابات، تظاهرات و اشغال‌ها قرار دارد. اين جبهه از منافع طبقاتی طبقه کارگر در مقابله با کارفرمايان و اتحاديه سنديکايی وفادار دولت GSEE و ADEDY که مبلغ خط همکاری طبقاتی که در خدمت استراتژی سرمايه و سياست ضدخلقی دولت قرار دارد و ستايش کننده اتحاديه اروپايی و سيستم استثمارگر است، دفاع می‌کند. اين نيروها طبقه کارگر را به انشعاب می‌کشانند و در صدد خلع سلاح آنند. آن‌ها موافقت خود را با اقدامات سخت و ضدکارگری، که حقوق کارگری و بيمه‌های اجتماعی را نابود می‌کند و دستمزدها و مواجب بازنشستگی را کاهش می‌بخشد، اعلام کرده‌اند.

اتحاد بين SYN/SYRIZA که معاونت رياست حزب چپ اروپايی را به عهده دارد و از اتحاديه‌های کارگری هوادار دولت و کارفرمايان پيروی می‌کند، در عين حال سعی می‌کند، جنبش طبقاتی را بدنام سازد. ما مايليم به مردم زحمتکش آلمان بگوييم که هدف اصلی PAME وحدت طبقه کارگر در جهت آگاهی طبقاتی يعنی به معنی مبارزه مستمر عليه مشکلات طبقه کارگر (کار، دستمزد، بازنشستگی، بيمه‌های اجتماعی، بهداشت و درمان، فرهنگ و غيره) و برای متمرکز ساختن نيروها برای سرنگونی بربريت سرمايه‌داری است. اين‌ها اقداماتPAME  است و به موفقيت‌های چشم‌گيری نيز نايل آمده، وجهه ‌اجتماعی آن ارتقاء يافته و از طرف طبقه کارگر به عنوان مدافع واقعی منافع آنان به رسميت شناخته شده است. براين پايه PAME نقش تعيين کننده‌ای در ايجاد اتحادهای اجتماعی بين دهقانان و شرکت‌های کوچک با شرکت جوانان و زنان ايفا می‌کند.

پيش‌بينی‌ها در مورد انتخابات آينده خبر از افزايش آرای بزرگی برای احزاب چپ می‌دهد. آلکسيس سيپراس رييس Syriza، اتحاد انتخاباتی «ائتلاف چپ‌های راديکال» از حزب کمونيست خواسته پس از انتخابات آينده با آن‌ها ائتلاف کند. شما اين پيشنهاد را چگونه برآورد می‌کنيد؟ چه چيز از همکاری حزب با آن‌ها جلوگيری می‌کند؟
نظرسنجی‌ها خبر از اُفت آرای پازوک و نئودمکراتيا و رشد آرای حزب کمونيست و ديگر نيروهايی دارد که خود را چپ می‌دانند. هر حزبی نه بر پايه نامش، بلکه بر پايه برنامه‌اش، موضعش و عملکرد سياسی‌اش ارزشيابی می‌شود. SYN/SYRZA يک فرماسيون سياسی است که در چارچوب مرزهايی که سرمايه‌داری مشخص کرده حرکت می‌کند، که از اتحاديه اروپايی پشتيبانی می‌نمايد و همگام با پازوک و نئودمکراتيا قراداد ماستريخت را امضاء کرده است. اين قرارداد که نوعی انجيل سرمايه‌داران است، آزادی جريان سرمايه را مدّ نظر دارد و پايه و اساس کليه حملات ضدخلقی عليه حقوق کارگری، دستمزدی و بيمه‌های اجتماعی و همين‌طور تنزل ارزش خدمات اجتماعی و تجارتی کردن آن‌ها را تشکيل می‌دهد.

اين حزب آشفتگی و توهم اشاعه می‌دهد و طبيعت واقعی بحران سرمايه‌داری و خصلت آن، يعنی بحران انباشت سرمايه را مخفی می‌کند و مانند مدافعين سرمايه‌داری برای تبرئه آن از بحران «سرمايه‌داری کازينويی» و بحران بدهی‌ها صحبت می‌کند. پيشنهادهای آن‌ها اين اوهام را پديد می‌آورند که گويا بانک مرکزی اروپا، که يکی از ابزار اصلی سيستم عليه خلق‌ها است، قادر است رهيافت‌های مردمی ارايه دهد و يا اين‌که می‌توان از طريق ديوان حقوقی اروپا رهيافت‌هايی را تحميل کرد. SYN/SYRZA از بدهی‌های از نظر اخلاقی مستدل و بدهی‌‌های غيراخلاقی سخن می‌گويد و باعث می شود تا دولت بتواند از بدهی‌ها برای اعمال اقدامات ضدمردمی استفاده کند.

در نتيجه زمينه‌ای برای بحث و گفت‌وگو با SYN/SYRZA موجود نيست. آن‌ها می‌دانند که اختلافات برنامه‌ای با حزب کمونيست بسيار بزرگ است، ولی به علت انتخابات خلق را اغفال می‌کنند تا آراء جمع آوری نمايند.

پس مهم‌ترين اختلاف با حزب کمونيست اين مسأله است: سرنگونی سيستم و يا خلع يد سرمايه‌های بانکی بين‌المللی و نمايندگان سياسی آن‌ها در چارچوب سيستم پارلمانی يونان و در چارچوب سيستم قراردادهای بين‌المللی امپرياليستی. حزب کمونيست يونان سال‌هاست که زير شعار «خروج از اتحاديه اروپايی» خواستار الغای قرارداد اتحاديه اروپايی است. چرا برای يونان در اتحاديه اروپايی چشم‌انداز مثبتی وجود ندارد؟ بسياری براين عقيده اند که يک راه ملی، خارج از اتحاديه اروپايی به رشد ناسيوناليسم در يونان خواهد انجاميد. کليه کارشناسان اقتصادی SYRZA استدلال می‌کنند که بازگشت به دراخمن ( واحد قديم پول يونان) برای کشور و به ويژه برای فقيرترين اقشار جامعه فاجعه‌بار خواهد بود. آيا خروج از اتحاديه اروپايی به معنی منزوی شدن اقتصادی نيست که در آن صورت قربانی بيش‌تری از خلق طلب خواهد کرد؟
اختلاف تعيين کننده و مخمصه واقعی اين است: آيا بايد قدرت و ثروت در دست طبقه کارگر، خلق و در دست بسياری قرار داشته باشد و يا در دست سرمايه‌داران، گروه‌های اقتصادی بزرگ و در دست تعداد کمی از مردم؟

بقيه حرف‌ها، حرف مفت است. بورژوازی از مجلس بورژوايی دفاع می‌کند تا قدرت خود را هميشگی کند، تا سيستم استثمار، بيکاری و فقر را هميشگی سازد. در اين چارچوب اپورتونيسم با ترسيم سرمايه‌داری با چهره‌ای انسانی، مردم را منحرف می‌کند. مسأله بر سر يک فريب بزرگ به ضرر توده‌های مردم است، زيرا معيار سيستم سود است که از ارزش اضافه نشأت می‌گيرد؛ از کار پرداخت نشدۀ طبقه کارگر.

در اثر پيشنهاد حزب کمونيست يونان برجسته می‌شود که منابع طبيعی، انرژی، ارتباطات از راه دور و ديگر بخش‌های مهم اقتصاد می‌توانند به ابزاری در خدمت رفاه خلق درآيند، به شرط آن‌که مالکيت اجتماعی در اختيار خلق قرار گيرد. اين ابزار مهم می‌توانند حوايج مردم را ارضاء سازند و آن‌هم از طريق برنامه‌ريزی مرکزی که بايد در بخش‌های اقتصادی و مناطق مختلف کشور به اجرا درآيند. روند اجرای اين برنامه نيازمند اتحادهای اجتماعی قوی می باشد که گذار قدرت به دست طبقه کارگر را اعمال دارد. طبقه کارگر به اتفاق هم‌پيمانان خود يک کشور کارگری ايجاد خواهد کرد و اقتصاد خلق را مستقر خواهد نمود که خلق در آن به نحوی تعيين کننده شرکت خواهد داشت و به طور اساسی آن را کنترل خواهد کرد.

اين قدرت کارگری و خلقی که سوسياليسم را بنا خواهد ساخت، مؤظف خواهد بود يونان را از اتحاديه‌های امپرياليستی، از اتحاديه اروپايی و ناتو خارج سازد. ساختمان جامعه‌ای که گرانيگاه آن ارضای حوايج خلق خواهد بود با همکاری با گرگ‌هايی که منافع سرمايه‌داری را دنبال می‌کنند و جامعه نوين سوسياليستی را تخريب خواهند کرد، مغايرت دارد.

از اين طريق قدرت کارگری به طور يک‌جانبه بدهی‌ها را ملغا خواهد ساخت. اين راه، راه سختی است ولی راهی است که با منافع خلق منطبق است. يونان از مهم‌ترين امتيازات توليدی و اقتصادی خود استفاده خواهد کرد تا روابط سودمند متقابل با ديگر کشورها و خلق‌ها برقرار سازد و از همبستگی خلق‌های کشورهای ديگر بهره‌مند شود. کشور در عين حال از موقعيت ژئواستراتژيکی خود و از تضاد بين کشورهای امپرياليستی استفاده خواهد کرد.

بنابراين پيش‌بينی‌ها در مورد انتخاب راه ناسيوناليستی بی‌پايه است. SYN/SYRZA قابل اطمينان نيست. آن‌ها مواضع خود را از امروز به فردا تغيير می‌دهند. مخمصه «يورو و يا دراخمن» مصنوعی است، زيرا اين شرايط سرمايه‌داری است که مشکلات مردم زحمتکش و استثمار آنان را مستقل از ارز مربوطه تشديد می‌کند.

راه رشدی که حزب کمونيست خواستار آن است، نسبت به آن‌چه که بربريت سرمايه‌داری امروز به خلق تحميل کرده، از خودگذشتگی کم‌تری از خلق می‌طلبد: ۴۲ ميليون نفر بيکار در اتحاديه اروپايی و به همان اندازه نيز افراد کم‌کار، ۱۱۵ ميليون نفر زير خط فقر. اين‌ها آمار رسمی هستند. در حقيقت فقر و بی‌نوايی به مراتب بيش‌تر از اين ارقام است. سرمايه‌داری معنی ديگر جز بحران و جنگ با خود حمل نمی‌کند.