گلخانه ای در کویر – بهار عربی

آنان که از کویر گذشته اند آسمان پر ستاره را نزدیکتر از بازدم خویش حس کرده اند٬ 

وقتی تمام راه شب بود…

شاید در حافظه غروب٬ تکدرختی را هم در افق دور به خاطر آورند

که ناامیدان را به معجزه در حجم مکرر ِ توده های سست شن بشارت میدهد.

توده هائی که در تندباد حوادث جابجا میشوند٬ بی آنکه منظر کویر را تفاوتی باشد.

در حواس زبر دانه های شن اما این خیال بهار است 

                                                           که با هر شبنمی سبزش میگیرد

                                                           و در مجمر آفتاب نیمروز دود میشود.

 

از کویری که پشت سر گذاشته ام اینک پائی سوخته برایم مانده و کامی تلختراز خاطره آنان که آفتاب تند واقعیات را تاب نیاورده وجائی در این دشت وحشت از پای فروافتادند 

تا برای همیشه انبوه شن مدفونشان کند.

با این همه٬ صفیر هیچ شلاقی نتوانست معجزه بهار و لطافت باران را از باورم بتاراند.

 

در این کویر اینک نئوکلونیالیستها گلخانه ای ساخته اند تا رویائی را با ماهواره شان به اسم بهار ِعربی به ما بفروشانند. دربین ما ایرانیها هم خریدارانی برای این متاع هست. پاره ای از سر ناآگاهی٬ برخی از دردناله سی سال زیستن با توحشی مقدس و گروهی هم از سر رندی این داستان را در بوق میکنند که چه نشسته اید بهار در خانه همسایه است!

 

پیش رو اما کویری دیگراست٬ که به پای خسته تدبیر باید طی شود: غربت ِ قریب. قربت یک قوم که سی وسه سال حاکمیت جمهوری اسلامی از آن غربتی ساخته….

 

٢ بخش این نوشته تحت عنوان بهارعربی و نوروزی برای ما نگاهیست واقعگرایانه اما امیدوار. امیدوار به نفس بهار و آغاز حکومت میر نوروزی بر این کویر وحشت٬ اما واقعیت آن است که بی دانه درک ما معجزه بهار بس سترون است.

در آستان نوروز ١٣٩١

 بخش اول کتاب گلخانه ای در کویر

بهار عربی

یک- دمکراسی٬ اسب تروای سرمایه داری:

در زمستان ٢٠١١محمد بوعزیزی جوان تونسی در اعتراض به حکومت فاسد و مستبد بن علی خود را به آتش کشید. با کبریتی که او کشید شعله یک سری حرکتهای سیاسی در کشورهای عربی افروخته شد که خبرنگاران غربی بهارعربی اش نامیده اند.

محمد بوعزیزی، در فقر به دانشگاه رفت تا آینده بهتری را برای خود و خانواده اش خلق کند اما پس از پایان تحصیلات٬ بیکاری و فشارمالی  او را به میوه فروشی در خیابانها واداشت. پاسبانها دائما  او راتلکه میکردند و فریاد دادخواهیش به گوش حاکمان نمی رسید. نفت و کبریت برمیدارد و در برابر چشمان متحیّر مردم٬ شعله می شود و میسوزد.

انگیزه کسی که آتش به جان خود میکشد عجزیست بر سرنوشت خویش٬ اعتراضیست به زیستن در ذلت و تحقیر. اما تحولات در یک جامعه با حرکتهای فردی خلق نمیشود مگر آنکه زمینه اقتصادی- اجتماعی آن مهیا باشد. اگر جز این بود خودسوزی نیوشا فرهی در١٣٦٦در برابر سازمان ملل متحد دراعتراض به حضورخامنه ای در مجمع عمومی٬ ازانگیزه فاخرتری مایه داشت و میبایست سقوط جمهوری اسلامی را نوید میداد.

شاید خواست محمد بوعزیزی بسیار نزدیکتر به فهم  یک تونسی معمولی بوده تا روشنفکر شاعری چون نیوشا فرهی به یک ایرانی    کوچه و بازار تهران (بخوانید وصیت او ).http://www.iran-free.org را در

شاید عمق تصویر سوختن در برابر چشمان  و احساس یک هموطن٬ متفاوت از عابران خیابانهای نیویورک است.  

نمی دانم اما یک چیز محرز است:نه بن علی از سید علی جرّارتر و نه تونسی از ایرانی آگاهتراست!

پس چرا آن شعله کورسوخت  واین بالا گرفت؟

پاسخ باز میگردد به آن زمینه که پیش از این اشاره شد و نا معادله قدرتی که در (تحلیلی کوتاه بر انقلاب ۱۳۵۷ ایران و روند سی ساله آن) صفحه ٧ آمده است:

“… روشن است که هر تغییر حکومتی بمعنای انقلاب نیست اما هر انقلابی با تغییر حکومت همراه است. وقوع تغییر حاکمیت تابعی است ازاین فرمول:

توان حاکمیت < (توان مخالفین حاکمیت +/- نیروهای خارجی)

اگر منافع دولتهای خارجی و حاکمیت همسو باشد آنگاه علامت (-) خواهد بود و برعکس آن میشود (+).

در کشورهائی که استبداد عربده میزند مخالفین حاکمیت مشکل میتوانند زیر فشار دائمی سازمانهای امنیتی  ِ حاکمیت تشکل یابند. تمایلی قوی برای به زیرکشیدن حکام از تخت اقتدار همیشه از منخرین ما نفس میکشد اما اجرای آن گاه بدون حمایت نیروهای خارجی دشوار مینماید.

دراین حکایت چند سئوال می ماند: چرا آمریکا بعنوان نیروی خارجی مطرح که روابط نزدیکی هم با بن علی و مبارک داشت به یکباره زیر پایشان را خالی کرد؟ این بهار چه تغییری در مصر و تونس به ارمغان آورده؟ واگر دمکراسی تقویم ایام را تعیین میکند پس چرا این بهار به عربستان٬ کویت٬ قطر و بحرین نمی رسد؟ ادامه این تحولات چه اثری بر ایران می تواند داشته باشد؟

در بحرین اکثریت شیعه به صورت مسالمت آمیز به خیابان آمدند و برعلیه تبعیض حاکمان سنی شعار دادند.

اما میدان لوﺀ لوﺀ (مروارید) بدل به تحریر(آزادی) نشد. فراتر از آن ارتش عربستان سعودی به بحرین ریخت و تظاهر کنندگان را به وحشیانه ترین شیوه ممکن لت و پار کرد وآقای اوباما رئیس جمهور دمکرات آمریکا رویش را برگرداند یعنی ما که ندیدیم! بنای دمکراسی با اصول بالا میرود و نا با فرصت طلبی.

چرا رفرندام قانون اساسی پادشاه مراکش با بوق و کرنای رسانه های غربی جشن اقتدار دمکراسی میشود حال آنکه همان رفراندم در سوریه از سوی سخنگوی کاخ سفید مردود و مسخره خطاب شده است؟

در مراکش رژیم ِ همسو با غرب کنترل کنترل امور را  در دست دارد و رفرندام یعنی تحکیم بساطش پس مطلوب است. در سوریه اما اسد اکثریت را دارد و مخالفین مسلح در اقلیتند به همین دلیل خانم هیلاری کلینگنتون وزیر امور خارجه آمریکا در اجلاس دوستان سوریه بجای یافتن راه حلی سیاسی و تشویق ایده

مشارکت اقلیت در ساختار تصمیم گیری سوریه٬ تهدید به مسلح کردن مخالفین و براه انداختن یک جنگ در دائم خبراز کشتار بیگناهان سوریه میدهد.CNN داخلی میکند٬ مگر آنکه بشار اسد برود! این وسط سیرک

از سوئی هستند کسانی که ریشه این تحولات را به فقر اقتصادی جوامع عرب نسبت میدهند یا به بروز بحران اقتصادی درغرب. باید از آنها پرسید چرا چنین جنبشهائی در لیبی که براساس آمار سازمان ملل ثروتمند ترین کشور آفریقاست رخ میدهد و نه مثلا در اردن که کشوری فقیر و به لحاظ سیاسی مستعد تغبیر؟ اقتصاد بیشک در منطقه خاورمیانه عامل مطرحی است اما عوامل اصلی شکل گیری بهارعربی را باید جائی دیگر جست.

   ۞۞۞

استفاده از دمکراسی بعنوان ابزاری فروپاشی حاکمیت ِ ناهمسو با منافع غرب یادگار دوران جنگ سرد است (جنبش بهار پراگ واتحادیه کارگری در لهستان). اما به هنگام فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی سوسیالیستی این ناسیونالیسم بود که ابزار عمل شد و نه دمکراسی. غرب برای اینکار دلایل متعددی داشت که بیرون از چهارچوب این مقاله است اما دیدیم که غرب در ابقای مهره هائی چون علی اف (پدر الهام علی اف رئیس جمهور فعلی آذربایجان) که رئیس ک گ ب در آذربایجان بود هیچ مشکلی نداشت. حکما غرب خود نیز آگاه هست که دمکراسی به دست رئیس ک گ ب شکل نخواهد گرفت.

اما بعد از تجزیه شوروی٬ دمکراسی دوباره دستور کار غرب درجمهوری گرجستان شد. موقعیت استراتژیک گرجستان با اشراف بر قفقاز٬ چچن و داغستان برای غرب مهم بود تا ارتباط روسیه را از آذربایجان قطع کند. ساکاشویلی با مشتی بزن بهادر بنام آزادی ریخت به مجلس و رئیس جمهور منتخب شواردنادزه را با اردنگ بیرون انداخت و بعد هم تقاضای عضویت در ناتو را کرد!

چالش بزرگتر اوکرائین بود. با حمایت و برنامه ریزی سیا ائتلاف یفتشنکو و تیموشنکو بقدرت رسید.

اینان وعده آزادی و بهبود اقتصادی را از طریق عضویت در اتحادیه اروپا به مردم دادند اما خوردند به همان کوچه بن بست ترکیه. با توجه به اینکه قدرت آرا در اتحادیه اروپا بر اساس جمعیت به کشورهای عضو اعطا میشود٬ قبول کشورهای پرجمعیتی مثل این دو بمعنی تضعیف محور تصمیم گیری پاریس-برلین خواهد بود.   حاکمان نوخاسته گرجستان و اوکرائین هیچ برنامه اقتصادی مشخصی نداشتند حال آنکه شکل گیری دمکراسی نیاز به ثبات بلند مدت اقتصادی دارد. این دو کشود از موقعیت استراتژیک خود برای رونق اقتصادشان سود میجویند. گرجستان پایگاه نظامی در اختیارآمریکا گذاشته و اوکرائین هم در قبال گاز اجازه استفاده از بنادر دریای سیاه را به ناوگان روسها واگذار کرده است.

بنابراین پیش از بهار عربی هم دمکراسی ابزاری برای تغییر درجغرافیای سیاسی بوده است. تقویم بهار عربی را اول بار کندالیزا رایس وزیر امور خارجه جورج بوش مطرح کرد و طرّاح واقعی آن هم نئوکلونیالیستهای منبع مطالعات سیاسی حزب جمهوریخواهان آمریکا میباشند.

بهار از قانون طبیعت پیروی میکند که درآن معیار بقا٬ ریشه کردن درخاک است وباد و باران. نه گزینش ِ نئوکلونیالیستها که کی باید برود و کی میتواند بماند. این گلخانه ایست در کویر که حیات گلهایش وابسته  به

جغرافیای سیاسی است و نه طبیعی.

http://www.adabestanekaveh.com١) ماخذ

2 Comments

  1. متاسفانه گویا متن در چند جا به هم ریخته شده و خواننده مشکل بتواند منظور را در یابد

Comments are closed.