خانم آمریکایی

منبع: دنيای جوان

تارنگاشت عدالت

پس از آن‌که ترکيه با موضع انتقادی خود نسبت به اسرائيل وجهه‌ای در جهان عرب برای خود کسب کرد، به نظر می‌رسد که به مطلوب‌ترين گزينه در خط مقدم جبهه برای اجرای استراتژی سازمان نظامی ناتو در قيام عربی تبديل شده باشد. حداقل نظريه‌پردازان واشنگتن بر اين عقيده اند. آن ماری سلاوتر A. M. Slaughter که در بين سال‌های ٢٠٠۹ تا ٢٠١١ رييس ستاد برنامه‌ريزی وزارت امور خارجه آمريکا بود طی مقاله‌ای درWelt Online می‌نويسد:
«رجب طيب اردوغان در بسياری از کشورهای خاورميانه (…) مورد پرستش قرار دارد و وزير امور خارجه ترکيه احمد داوداوغلو به عنوان نماينده قدرتی که روزبه‌روز بر نفوذش افزوده می‌گردد به کشورهای جهان سفر می‌کند.»

به نظر اين خانم پرفسور علوم سياسی و روابط بين‌المللی دانشگاه پرينستون اين امر مسؤوليت مرد پرقدرت تنگه بسفر را در ايفای نقشی فعال‌تر در مسأله سوريه بزرگ‌تر می سازد. صريح‌تر:
«با در نظر گرفتن کشتار در سوريه، ترکيه اکنون در مقابل آزمايش سنگين عظمت‌طلبی خود در منطقه و جهان قرار گرفته است. دولتمردان اين کشور اکنون بايد به جای حرف وارد ميدان عمل شوند.»

اين خانم آمريکايی شکوه می‌کند که تاکنون بعد از اين همه حرف‌های زيبا، هيچ اقدام عملی صورت نگرفته است. اعلام نوار امنيتی در مرز ترکيه- سوريه مانند خواست اردوغان از اسد برای استعفا بی‌اثر مانده. به نظر خانم آمريکايی:
«از آن پس تنها اقدام واقعی نه از طرف ترکيه، بلکه از طرف ليگ عرب صورت گرفت، که هيأت ناظر به سوريه گسيل داشت و برنامه‌ای برای تغيير سياست در سوريه ارايه نمود.»

جرأت می‌خواهد که بتوان اين همه دروغ را در يک جمله تبليغ کرد. برنامه پيشنهادی ناظرين عرب گفتمان ملی را مطرح می‌کرد که براساس آن تغيير سياسی مقدور می‌شد. اين اپوزيسيون دست‌نشانده آمريکا بود که چنين گفتمانی را به کلی نفی ‌کرد و در نتيجه راه را برای هر نوع گذار دمکراتيک مسدود نمود. گزارش هيأت ناظرين ليگ عرب اين نظريه را نفی می‌کرد که تنها از سوی نهادهای دولتی خشونت اعمال می‌گردد و درست به همين دليل نيز زير فشار ارتجاع عرب از انتشار آن جلوگيری به عمل آمد.

آن اقدام «رهايی‌بخشی» که طراح جنگی سابق اوباما از ترک‌ها توقع دارد، تجاوز علنی و عريان است. اين خانم لفظاً هشدار می‌دهد:
«کشتن انسان‌ها را نبايد سرسری گرفت. ترک‌ها حق دارند که از پی‌آمد‌های دخالت نظامی (…) ابا داشته باشند، حتا اگر به دلايل انسان‌دوستانه انجام گيرد»

حال چه دلايل ديگری می‌تواند در دخالت نظامی نقش داشته باشد را اين خانم پرفسور ترجيحاً مسکوت می‌گذارد. ايشان اين‌طور می‌پندارد که دخالت نظامی ترکيه در سوريه می‌تواند غرور ملی مردم سوريه را خدشه‌دار کند ولی باسماجت وظيفه مقدس ترکيه در برداشتن اين مسؤوليت «انسان‌دوستانه» را از شانه قدرت‌های اصلی غرب گوشزد می‌کند. او می‌نويسد:
«برای اين که به اسد نشان داده شود که جامعه بين‌المللی مصمم است به کشتار خاتمه دهد، ترکيه نسبت به کليه کشورهای ديگر در بهترين موقعيت قرار گرفته است. در همکاری نزديک با کميته‌های هماهنگی محلی می‌بايستی که اين کشور امکانات تدارکاتی، تسليحاتی، اطلاعاتی، آموزشی، ارتباطی و حتا هواپيماهای شکاری فراهم کند تا به ارتش آزاد سوريه در استقرار مناطق امن در امتداد مرزهای شمال غربی سوريه ياری رساند.»

البته اين سؤال مطرح خواهد بود که تا چه حد اين مجموعه متمرکز از اقدامات خشونت‌زا می‌تواند به ايجاد امنيت کمک کند؟

خانم طراح جنگی آمريکايی خواستار ارتقاء سطح آمادگی ارتش ترکيه شده و می‌گويد:
«به ويژه ترکيه می‌تواند به ارتش آزاد سوريه کمک کند تا خطوط ارتباطی ارتش سوريه را قطع کرده و با استفاده هماهنگ شده از سيستم‌های هشدار زودهنگام و موشک‌های زمين به هوا و زمين به زمين، از دستيابی نيروهای دولتی به برخی از نقاط جلوگيری به عمل آورد… ارتش آزاد سوريه می‌تواند فرماندهان سوری محلی را منفرد ساخته، آتش‌بس و فرار از زير پرچم را به آن‌ها تحميل کند و سرانجام در مناطق پرجمعيت خطوط دفاعی باثبات مستقر سازد. اگر اين سياست کاربردی با شکست روبه‌رو شد بايستی که ترکيه و کشورهای ليگ عرب به اين فکر باشند که با پشتيبانی گسترده تکنيکی و تدارکاتی سازمان نظامی ناتو، نيروهای پياده خود را به سوريه اعزام دارند.»

تازه معلوم می‌شود که چرا خانم سلاوتر از رياست ستاد برنامه‌ريزی وزارت امور خارجه آمريکا برکنار شد.
اين خانم بيش از حد لازم حرف می‌زد!