منبع: دنيای جوان
بنابرگزارش سالانه انستيتوی بينالمللی برای تحقيقات استراتژيکی IISS «توازن نظامی ٢٠١١» در لندن، ايران دارای ٢۳ زيردريايی، بيش از يک صد قايق موشکانداز و سريع برای استفاده در مناطق ساحلی، ۵ مينافکن و مينياب، ١۳ کشتی آبی- خاکی و ٢۶ کشتی تدارکاتی است. در مقابل واحدهای بسيار مدرن ناوگان جنگی ايالات متحده که در خليج فارس و خارج از تنگه هرمز مستقرند، نيروی دريايی ايران بسيار کوچک و ناچيز به نظر میرسد. معاون فرمانده کل نيروی دريايی روسيه، آدميرال ايوان کاپيتانتز نيز طی مصاحبهای با اينترفاکس در روز ۳٠ دسامبر ٢٠١١ اعلام کرد که برای نيروی دريايی ايران «هيچ شانسی در مقابل توان غيرقابل قياس ناوهای هواپيمابر آمريکا نمیبيند.»
اگر با اين حال رهبران نظامی ايران اعتماد به نفس عظيمی را به نمايش میگذارند و اعلام میدارند که ايران قادر است تنگه هرمز را برای هميشه مسدود سازد و قدرت فوقالعاده آمريکا در خليج را نابود سازد، آنطور که ميرزا بنويسهای پرافاده و نادان رسانههای غربی با علاقه ادعا میکنند، دچار وهم بيمارگونه نيستند و بلکه از طرف کارشناسان ارتش آمريکا بسيار جدی گرفته میشوند. ايرانيان دکترين يک جنگ غيرمنظم را تکامل بخشيده اند که در آن هزاران قايق کوچک مجهز به مدرنترين و دقيقترين موشکها و اژدرها به ناگاه ظاهر میگردند و به طور گروهی دست به حمله میزنند تا از اين طريق حتا به قویترين دشمن ضربه کاری وارد آورند.
برای اينگونه حملات گروهی سواحل خليج فارس با بيش از ۶٠٠ خليج کوچک ولی عميق، بسيار مناسب است. اين خليجها با وجود تفوق هوايی ايالات متحده خيلی سخت از طريق آسمان قابل کنترل میباشند، مضاف براينکه مثل جنگ ١۹۹۹ عليه يوگسلاوی، آمريکا قادر نخواهد بود نيروی ضدهوايی تاکتيکی کشور متخاصم را به طور کامل نابود سازد. علاوه برآن، نيروی دريايی آمريکا بايد اين مسأله را هم در نظر بگيرد که به ناگاه چندهزار کاميون ارتشی مجهز در امتداد ساحل هويدا شوند و موشکهای خود را به سوی آنان پرتاب کنند. و در عين حال شايد به سختی بتوان دکترين نظامی آمريکا Air-Sea-Battle را که عليه ايران و چين طراحی شده، به کار بست، زيرا اخيراً تهران با اقدامات الکترونيکی جنجالی خود پهپاد تفحصی آمريکا RQ-170 سنتينل را که تکهای از قلب استراتژی حمله آمريکا بود، از آسمان به زمين کشيد.
با اين پيشزمينه اشاره فرمانده نيروی دريايی ايران درياسالار حبيبالله سيّاری که «بستن تنگه هرمز مثل آب خوردن است» مفهوم واقعی به خود میگيرد. رهبران نظامی آمريکا به خوبی میدانند که در صورت آغاز جنگ عليه ايران خود نيز با خسارات سنگينی مواجه خواهند شد. لذا (برخلاف آنچه که جنگافروزان نئوکان هوادار اسرائيل در حال حاضر با جديت تمام و سفسطه کامل تبليغ میکنند) مثل مورد عراق نمیتوان در مقابل انظار عمومی اينطور وانمود کرد که حمله به ايران برای ارتش آمريکا مثل يک پيادهروی گردشی خواهد بود