دم خروس حمید تقوایی برای همراهی با بورژوازی جهانی وتناقض گویی های او

وبلاگ نادر هدایت

این روزها مد شده است که همه باصطلاح اپوزیسیون راست و بعضا چپ نمای راست ایرانی مانند حزب حکاکا و رجوی و پسر شاه در ابتدا بطور ضمنی  جنگ را رد کنند ولی بعد دم خروسهای خود را بیرون بزنند که در ذهنشان چه میگذرد. در مورد مجاهد ورضا پهلوی میدانیم که هردو به باصطلاح “جامعه جهانی “اشان یغتی قلدرهای جهان میگویند که :”تحریمها تاثیر نداشته است وباید قاطع تر برخورد کرد “. ودیگر پس از جنگ های امپریالیستی مادرک میکنیم که قضیه “قاطع”برخورد کردن به چه معنی است . از دیگر این رهبران ویا بقول خودشان “لیدر “حزب کمونیست کارگری است که هرچند ابتدا جنگ را رد میکند و علت ومعلول را جابجا میکند که مشخص نمیشود که بالاخره این امپریالیسم امریکا در منطقه چه میخواهد -هرچند که از نظر تقوایی امپریالیسم دیگر وجود ندارد و فقط غرب وجود دارد و این ها هم اشاره کوتاهی دارد که یک طرف دعوا را مانند جمهوری اسلامی کش میدهند ولی در ا خر همان چیزهایی را میخواهد وا زکسانی میخواهد که آنها را قدرتهای “تروریستی “ویا قطب تروریستی غرب در گذشته مینامیده است او از این باصطلاح “جامعه جهانی “و یا “نهادهای جهانی “میخواهد که رژیم ایران را تحریم کنند و  سفارتهایش را ببندند و …. یعنی عملا از یک طرف جنگ میخواهد که وارد عمل بیشتری شوند و “قاطعیت”رضا پهلوی ومریم رجوی ار در زرورق دیگری میپیچد و تحویل میدهد او میگوید

 

تشدید تحریمها و تنشهای نظامی / مصاحبه انترناسيونال با حميد تقوايى

 

تا آنجا که به راهها و شیوه های  مقابله دول غربی با پروژه هسته ای جمهوری اسلامی مربوط میشود نیز این  سیاستها و مواضع و اقدامات دولتهای غربی به حل انسانی و ریشه ای مساله ربطی ندارد

ودرجای دیگری میگوید :نظر اقتصادی هم تحت  فشار تحریمها وضعش از گذشته بسیار وخیمتر شده است. این را هم باید در نظر داشت که بستن تنگه هرمز حتی اگر رژیم توان عملی کردن این تهدید را داشته باشد، قبل و بیش از همه خود جمهوری اسلامی را از لحاظ اقتصادی تحت فشار قرار خواهد. تا آنجا که به آمریکا و کلا دولتهای غربی مربوط میشود سیاست آنها افزایش فشارهای اقتصادی از طریق تحریم بانک مرکزی و نفت است.

وبعد میگوید که به نظر او “امکان جنگ ضعیف است “ولی نمیگوید که چرا پس سناریوی مشابه عراق در مرود ایران نیز در حال اجرا میباشد

و بعد هم از ضرر تحریم ها که خود یک جنگ اقتصادی که پیش فرض عملی جنگ نظامی ، حد اقل در تجربه عراق و لیبی اینگونه است معتقد میشود که این تحریمها شامل حال مردم عادی میشود ونه حکومتیان

او در همان مصاحبه میگوید:تاثیر این تحریمها تشدید بحران و وخامت  وضعیت اقتصادی جمهوری اسلامی ( که افزایش بیسابقه بهای ارز یکی از اولین تبعات آنست) و بدنبال آن افزایش سرسام آور قیمتها و کمبود مواد و کالاهای مورد نیاز مردم خواهد بود. مردمی که فی الحال با بیکاری و گرانی و فقر دست و پنجه نرم میکنند تحت فشار بیشتری قرار خواهند گرفت و محرومترین اقشار جامعه از اولین قربانیان تحریم اقتصادی خواهند بود. از لحاظ سیاسی نیز این تحریمها موجب خواهد شد تا رژیم فقر و کمبود و بیکاری و دیگر مسائل گریبانگیر توده مردم  را به گردن تحریم اقتصادی بیاندازد و خود را از زیر تیغ اعتراضات مردم بدر ببرد. بنابراین تحریم اقتصادی وقتی از تحریم فروش اسلحه و تجهیزات پلیسی- امنیتی و یا مسدود کردن حسابهای بانکی مقامات و سران رژیم فرا تر برود – که تحریمهای اخیر چنین است- هم از نظر سیاسی و هم انسانی به ضرر توده مردم تمام خواهد شد. این نوع تحریمها  بیش از آن که فشاری به حکومت باشد، عامل تشدید فشار  بر توده مردم زحمتکش خواهد بود

 

البته او در حالیکه “غرب “را متهم به این میکند که مساله اش انسانی نیست ولی به یکباره از همین “غرب”ضد انسانی بخوان امپریالیسم حاجت هایی دارد ولی به عنوان “نهادهای بین المللی  ” که میدانیم جز ابزاری در دست همین امپریالیستها نیست مانند همان سازمان ملل و شورای امنیت و دیگر باصطلاح “نهادهای جهانی “: او در این رابطه میگوید :

نکته دیگر اینکه دولتهای غربی، مستقل از اهداف و نیاتشان   در مخالفت از پروژه هسته ای جمهوری اسلامی، مراجع ذیصلاحی  برای قضاوت و صدور اجازه در مورد اتمی یا اتمی نبودن دولتها ی دیگر نیستند. این دولتها خودشان تا دندان به سلاحهای اتمی مجهزند و با کشورهای اتمی همپیمانشان هم مشکلی ندارند. 

 

تا آنجا که به راهها و شیوه های  مقابله دول غربی با پروژه هسته ای جمهوری اسلامی مربوط میشود نیز این  سیاستها و مواضع و اقدامات دولتهای غربی به حل انسانی و ریشه ای مساله ربطی ندارد. جنگ و تحریم اقتصادی خود جزو صورت مساله مردم ایران است و نه راه حل مساله اتمی و یا تروریسم اسلامی و یا هر دلیل واقعی و یا ظاهری دیگری که دولتهای غربی عنوان میکنند. ما بارها تاکید کرده ایم که هر دولت و حزب و شخصیت و نیروی سیاسی و هر ارگان و مرجع بین الملللی  اگر واقعا ذره ای  از سر آزادیخواهی و ترقیخواهی و دفاع از مردم با جمهوری اسلامی و سیاستهای آن- از جمله پروژه هسته ای – مخالف است باید جمهوری اسلامی را بعنوان دولت ایران برسمیت نشناسد. این رژیم قاتل مردم ایرانست و نه نماینده آنها و از همین رو باید کلیه دولتها و نهادهای بین المللی از لحاظ سیاسی آنرا طرد و تحریم کنند، سفارتخانه های آن را ببندند، مقامات و سران رژیم را بجرم ترور و کشتن مردم و مخالفین در ایران و حتی در خارج ایران – از جمله موارد متعدد ترور شخصیتهای اپوزیسیون در آلمان و سوئیس و فرانسه و قبرس و ترکیه و عراق که کیسهای شناخته شده و اثبات شده ای  است-  تحت پیگیرد قرار بدهند و نمایندگان رژیم را از همه ارگانهای بین المللی مثل سازمان ملل و سازمان جهانی کار اخراج کنند. تنها چنین سیاستی میتواند به راه حل انسانی و مترقی و ازادیخواهانه مساله اتمی و  کلا “حل مساله جمهوری اسلامی” منجر شود. یعنی مبارزه مردم ایران علیه رژیم را به مراتب تسهیل و تسریع کند و به سرنگونی حکومت منجر بشود. روشن است که دولتهای غربی  بخودی خود  تحریم سیاسی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی را در دستور قرار نخواهند داد..

تقوایی این را هنوز درک نمیکند مگر میشود که کشوری را به رسمیت نشناسی و “بایکوت اقتصادی “بنمایی و بعد بدنبالش تحریم اقتصادی نداشته باشی؟او هنوز درک نکرده است که باصطلاح ا و غرب ، بخوان امپریالیسم جهانی بر ضد مردم منطقه عمل میکند ومانند رژیم برای سرکوب آزادی  و جنبش های مردمی به منطقه آمده است برای سرکوب خواسته های مردم منطقه به این نقطه حساس ا ستراتزیک آمده است و دارای سناریوی رژیم چنج میباشد مانند عراق و مساله اش هم که میداند آزادی و انسانیت نیست وبخوبی میداند که این “نهادهای بین المللی “که باید به او جواب بدهند چیزی جز ابزار در دست همین قدرتهای بزرگ نیست ولی باز بدور این امامزاده میچرخد و خواسته های رنگارنگ خود را مطرح میکند . واقعیت این است که این باصطلاح “لیدرهای “سیاسی چون دقیقا نقطه اتکایشان به مردم نیست بایستی که رو به قبله گاه “غرب”بنشینند و خواسته های متناقضی مانند تقوایی مطرح کنند که البته برای این حزب دست را ستی در زیر ورق “چپ نو “چیز جدیدی نیست چون دیگر عضوش خانم احدی نیز زیر پرجم “مبارزه با اسلام سیاسی “با جریانهای راست طرفدار اسرائیل هماهنگ است و بنام دورغین “اکس مسلم ” بازار

راسیسم و جنگ طلبی را در المان صیقل میزند

 

 

مینا احدی چه میگوید ؟هیزم کشی مینا احدی برای نیروهای راست و راسیسم و دولت بورژوای امپریالیستی آلمان

http://naderhedaiat.blogspot.com/2011/12/blog-post_7162.html

 

این باصطلاح اپوزیسیون ایرانی اگر واقعا ازادی خواه است بهتر است که در جهت بایکوت رژیم ایران از طرف مردم ایران باشند ونه از “جامعه و نهادهای بین المللی”که به جز کشتار مردم عراق و افغانستان و لیبی و … در جیب خود ندا رند وانها نیز برای سرکوب وخواسته های مردم منطقه و ایران ودر جهت حفظ منافع استراتزیک خود که ضد منافع مردم ایران است وارد منطقه شده اند و سیاستهای تجاوزکارانه ای را به پیش برده  ومیبرند از این ها بخواهند که تحریم کنند  خوب این ها که اصلاو ابدا برنامه اشان است مگر دیگر بالاتر از این است که باصطلاح رژیم قذافی را دیگر برسمیت نشناختند و بعد هم با بمب های ناتو “شورشیان “مزدور خود را وارد طرابلس کردند ؟و این باصطلاح “شورای ملی “را به رسمیت شناختند خوب این کار را هم در ادامه مطمئن باشید که در سناریوی از قبل آ ماده شده خود اگر به همین شکل به پیش برود انجام خواهند دارد وبی جهت نیست که رجوی و رضا پهلوی و انواع وا قسام سبز هم روبه درگاه سفید خیمه پهن کرده اند و انواع و اقسام شوراها و کنگره ها و آشتی ملی ها را میخواهند تشکیل دهندچون بوی کباب به دماغ خورده است وهمه به یکباره فعال شده اند چو ن فکر میکنند بوی کباب میاید و حمید تقوایی هم فکر کرده ست با زنجیر بستن به “نهادهای بین المللی ” و درخواستهای متفاوت در جهت مردم وحقوق آنها مبارزه میکند ولی درواقع دارد در همان سناریو ناچار ا با کدهای دیگر بازی میکند که رجوی و پسر شاه خیلی وقت است که شروع کرده اند و  او سبزهای رنگارنگ بریده ازرژیم تازه راه چارش را یاد گرفته اند :رو به کاخ سفید لنگ پهن کردن

که “غرب “را با دست پس میزنند که بد است و “اه “است ولی با پا پیش میکشند از او خواسته دارند بالاخره تکلیف مردم چیست “نهادهای بین المللی “که باید “آزادی خواه “بشوند و “سفارتهای رژیم را ببندند و قطع ارتباط سیاسی بکنند”چه کشورهایی هستند ؟جز همین کسانی که “غرب “بد وضد انسانی مینامیدش ؟پس این تناقض را چگونه باید جواب داد که با دست پس میزنید و پا پیش میکشید . این نشانی فقط وفقط ازیک سیاست فرصت طلبانه دارد که میخواهد خود را هماهنگ با سناریوی رژیم چنج امپریالیستها در منطقه بکند برایش هم مهم نیست که جنگ بشود چرا که قبلا همین اقای تقویی گفته است که “ما که نمیتوانیم جنگ را متوقف کنیم ”

پس در هنگام جنگ میرویم رژیم را ساقط میکنیم-نقل به مضمون، با چنین دیدگاهی یک خوش آمد گویی قبلی به جنگ داده شده است واگر کسی آ زادی خواه است باید بداند که با شروع جنگ دیگر ازادی بوجود نخواهد آمد تولستوی در باره جنگ میگوید:

جنگ، چنان بي عدالتی ای است، كه همهٔ آنهايی كه آن را به راه مي اندازند، می بايست صدای وجدان را، در درون خود خفه كرده باشند.

و برتولت برشت در مورد کشور المان و حمله به آلمان و امثال حمید تقوایی ها در جنگ جهانی دوم میگوید :

چنين قوانينی برای کشورشان ناباورانه است، موقتا تأثير گذار باشد. در برخی کشورها مالکيت خصوصی با روش های خشونت آميز حفاظت می شود، در اين صورت دموکراسی می تواند برای آنها کار ساز باشد، يعنی مالکيت خصوصی بر وسايل توليدی را تضمين کند. انحصار کارخانه ها، معادن، املاک زمينی در همه جا به بربريت می انجامد، ولی چنين رابطه ای تنها کمابيش به چشم ديده می شود. بربريت در صورتی به شکل آشکار ديده می شود که تداوم انحصارات تنها با ايجاد ديکتاتوری عريان تضمين گردد.

 

در برخی از کشورهايی که هنوز نيازی به ديکتاتوری آشکار نداشته اند، با وجود بربريت انحصارات، ضمانت های دولت ليبرال که جايی را نيز به هنر و ادبيات و فلسفه اختصاص می دهد، به اخباری که برخی پناهندگان مانند «توماس من» از کشور مبدأ خود منتشر می کنند گوش می دهند که چگونه کشور خودشان را به منع چنين فعاليت هايی متهم می سازند زيرا از جنگی که در حال تدارک ديدن آن هستند بهرۀ بيشتری می برند. آيا واقعا می توانيم بگوييم که حقيقت همين است که با اين همه سر و صدا اعلام می کنند که بايد به آلمان حمله کرد، زيرا اين کشور هم اکنون به گهوارۀ واقعی شر، وارث جهنم و اقامت گاه شيطان ضد مسيح تبديل شده است؟ پيش از همه، بهتر است بگوييم که مردمانی احمق، ناتوان و مضرّ هستند. نتيجۀ اين جمله پردازی ها چنين است که اين کشور بايد از روی نقشۀ جغرافيا حذف شود. تمام کشور، با تمام ساکنينش بايد حذف شوند و علاوه بر اين و در هر صورت وقتی بمب های شيميايی پرتاب شوند، قادر به تشخيص بی گناه و گناه کار نخواهند بود.

3 Comments

  1. دوستان خجالت هم چیز خوبی است و شخصیت هم . که متاسفانه کسی که این مطالب را علیه حمید تقوایی و … نوشته از این چیزها بویی نبرده

  2. ترسان ها از انقلاب!
    تجربه تاریخی به عینه نشان داده کسانی که زیادی ” انسان انسان “، ” کارگر کارگر” میکنند، و واژه کارگر و انسان را اگر از نوشته هایشان بگیری بوی تعفن بورژازی بلند میشود، ربطی به مبارزه جدی طبقاتی ندارند و با برنامه ها، مواضع سیاسی و دیدگاه های منافع زالوها را به پیش میبرند. کارگر از نظر اینها ” لمپن های پرولتاریا” هستند که به راحتی یا در دامن نوکران امپریالیستها هستند یا صاحبان آن نوکران!
    تجربه عینی نشان داده که این شب و روز ” انسان و کارگر” گویان در اصل برای اکثریت جامعه ” چاه کارگر” می کَنند، تا راه برای کارگر برای نجاتش از ظلم نابرابری و ستم استثمار! رادیو تلویزیون هایشان که معلوم نیست کدام ” امداد غیبی” به این اینها کمک میکند چهره های این ” ستارگان انسانی کاری وودی” را مدام با ” شماره تلفن و ایمیل و فاکس و سایر وسایل ارتباط گیری” شان تبلیغ میکنند! خب اگر اینها در جامعه حضور داشتند، حضوری موثر در راستای پیشبرد مطالبات کارگران و زحمتکشان و محرومان، یا در گذشته شان مبارزه ای ” البته در راستای منافع انسانهای کار” انجام شده بود آیا لازم بود که ” هر کاری” بکنند تا ” شناخته ” شوند؟؟؟
    اگر دیدگاه های سیاسی این ها مورد پسند اربابان جهانی رژیم حاکم در ایران نبود آیا گفته میشد که ” آمریکا یک متحد ” کمونیست” برای کنار گذاشتن رژیم ایران پیدا میکند؟ خب از نظر قدرت های امپریالیستی، همانها که خمینی جلاد را در کنفرانس گوادالوپ بر مسند قدرت سرکوبگری و نوکری گماردند و نیز رژیم حاکم این ها ” کمونیست” هستند!
    کسانی که ” رفرم” میخواهد و بشدت از انقلاب ترسان” نند نه تنها راهی برای کارگر نیستند بلکه چاهی هستند برای هر چه بیشتر له کردن او در لابلای چرخ دندانه های کار! پروامپریالیستهای حکمتی نیز البته ” انقلاب” میخواهند از نوع ” انقلاب امپریالیستها به کمک ناتو در لیبی”!!!
    خانم مینا احدی، در یکی از ” مصاحبه های بسیار مهم شان” به ” طرف” با ” افتخار و پر حرارت ” میگفت: ” جوانان ما مایکل جکسون و مدونا ” گوش میکنند، نه یکبار بلکه چند بار. خب، وقتی تمام شعور سیاسی این خانم از ” انسان و کارگر و کمونیسم” این باشد که الگوهایی که سرمایه داری کلی برای ” هنرشان” خرج میکند و آنها را از طریق بارگاه های رسانه ایش ” چهره هایی معروف و ستاره ای” میسازد، تا استراتژی هایش را از زبان این جور ” هنربندان ” به خورد ” جوانان” میدهد ، تبلیغ کند، مایلک جکسونی که خود کودک کار بود، یعنی از پنج سالگی در گروه خانودادگی مشغول خواندن برای امرار معاش بود و وقتی توسط ” سرمایه داری” کشف شد به طبقه اش پشت کرد و شد جزو ” بورژا” ها در فرسنگها فاصله از زحمتکشان زندگی کرد و از فروش بلیط کنسرتهایش جزیره ای دست نیافتنی برای خودش درست کرد، و مدونا که نیز سرمایه داری از او یک چهره در راستای پروژه های ” پورنو سازی” اش ساخت، و صرفن بخاطر ویدئوهای ” ارئوتیکی اش” آنرا به ” جوانان جهان” معرفی کرد و او نیز که از خانواده ی فقیر بود امروز برای خاموش کردن صدای شورشهای محرومان افریقا به کارگردانی باب گلیدوف ها ” کنسرت های گدایی” برگزار میکند تا برای کودکان افریقا که روی روی ثروت نشسته اند اما ثروت هایشان را امپریالیستها غارت میکنند کاسه گدایی دور بچرخاند و به اسم ” دلال خبری بی بی سی” ، آنهم نه از جیب ” دولتهای غارتگر بلکه از جیب همان ” جوانان” ی که این خانم ” تیز هوش” مَد نظر است کمکهای ” مالی برای ریشه کردن فقر” جمع آوری کنند………خب از خانم احدی انتظار چه دارید؟ نظرات مارکس و لنین را به پیش برد؟ او که هوادار مارکس و لنین نیست هوادار ژوبین رازانی شارلاتان سیاسی ست که خودش را پشت دوازده اسم ” مستعادر” پنهان کرده بود و بعد برای ضربه زدن به جنبش نوین کمونیستی ایران میگفت کسی نام واقعی نمایندگان کارگران و مدافعین کارگران را نمیدانست و پای مقاله های نشریاتشان اسم نبود! وقتی رهبر ” مشکوک به همکاری با ساواک” این خانم یعنی ” ژوبین رازانی” با بی شرمی تمام رژیم صهیونیستی اسراییل را به رسمیت شناخت و بعد از آنهم از حمله ارتش وحشی امپریالیستها به افغانستان به بهانه های مختلف از جمله ” به بهانه مبارزه با تهاجم فرهنگی” حمایت کرد، خب مشخص بود که آخر عاقبت بازماندگان آن مرده خادم سرمایه داری سر از کجا ها در میاورند و مواضع ” بعدی” سیاسی شان چیست، مگر اینها مارکسیست لنینیست هستند؟؟ اینها حکمت چی هستند همان فردی که به این ” نابغه هاو باسوادهای سیاسی” گفت که او یعنی منصور حکمت ” مارکس زمانه ” است ، دلیلش هم این بود که به این بیسوادهای سیاسی گفت که او ” انسانیت را به مارکسیسم بازگردانده است”!!!! انگار که نظرات علمی مارکسیسم ” حیوانی” بود!!! یک فیلسوف مثل مارکس تئوری تغییر جهان را می نویسد و بعد یک شارلاتان سیاسی بنام ژوبین رازانی میآید و حرفهایی میزند که بورژوازی ” پسند” باشد!! و البته انسانی که او مد نظر اش است انسانی ست که ناچار از تنگناهایی که سرمایه داری برایش درست کرده تن خود را برای امرار معاش میفروشد و آقای حکمت برای اینکه به تن فروشان سر و سامان بدهد برایشان ” مجوز کسب” صادر میکند تا از زیر پرداخت ” مالیات ” فرار نکنند!!! یا درست مثل رهبران مذهبی دست در جسم زنان میکند و برای تصمیم گیری های آنها ” قیم” میشود و سقط جنین را ” امری غیرانسانی” تلقی میکند!!!
    خب فکرش را بکنید، برای مغزهای علیلی امثال تقوی و احدی و امثال اینها مبارزه سیاسی یعنی ” نگاه به دست خاله کن مثل خاله قربیله کن”! و جدن هم که مثل “خاله خان شان منصور حکمت” مو به مو غربیله میکنند!
    اگر بخواهیم در مورد انحرافات سیاسی این ” خود کمونیست” نامیده ها بنویسم کتابها میشود نوشت، اما جالب تر که بدانیم نیروهای شارلاتان تر غیرمارکسیستی هم وجود دارند که در پشت یک نقاب بشدت فاسد سیاسی با وقاحت تمام می نویسند ” بزرگان مارکسیست به یک دوران دیگر تعلق داشتند”، در حالیکه بورژوازی خودش هم با این وقاحت اعلام نمیکند که نظرات مارکس دیگر قابل ارائه نیست، مگر مزدورانش مثل این یکی و پست مدرنیستها و یا تحریف کنندگان نظرات یعنی حکمت و حکمتی چی ها- کسی که در تمام نوشته های سراسر مسموش یکی به نعل و یکی به میخ میکوبد تا خواننده بی تجربه نوشته هایش را به باسیفیسم مطلق دعوت کند- موعظه میفرمایند که ” ….. ای بابا حکمت خان ده سال پیش از حمله به افغانسان حمایت کرده …. ” که البته این گونه افراد با افکار سیاسی به غایت مسموم و منحرف که اتفاقا تمام محدوده فکری شان مثل حکمتی ها و سایر مرتجعین حول و حوش مسایل زیر شکم میگذرد، یک روز در سایت شان عکس میرحسین موسوی جلاد را به بهانه های ” خبر” بزرگ درج میکنند و آن عکس را مدام تکرار هم میکنند و یک روز هم عکس رضا پهلوی انگل و دزد دسترنج زحمتکشان ایران را… که اگر روزی دری به تخته ای خورد تکه استخوانی هم به سوی این گونه افراد پرتاب شود…. و امروز هم بلندگویشان را در اختیار یک ” توده ای ناب محمدی هزار چهره” قرار داده که با یک اسم فحاشی های چاروادری حزب الهی به مخالفان نظری اش میکند، از یک طرف هم زیر چتر ” استالین” به ترجمه های مبارزات کمونیستی و زندگی لنین مشغول است… و موضع گیری هایش درست مثل موضع گیری های حکمت به نفع نوکران امپریالیستهاست! حال که بدین جا رسید، بینیم دیگر گروه های ” ضدجنگ” چه میگویند…
    از هم گروه های ” ضدجنگ ” مضحک تر گروه دیگر از نیروها و افراد سیاسی میباشند که رژیم سرتا پا وابسته به قدرت های سرمایه داری جهانی را ” ضدامپریالیست” و ” مستقل” جا میزنند!!! تا به این وسیله از موجودیت رژیم سرتا پا جنایتکار نوکر امپریالیسم پاسداری کنند! و اسم رمز این گروه و افراد و نیروها هم ” دفاع از میهن ایران” است!!!! و با حرارت بسیار زیاد با تبلیغات دژخمیان کارگران و خلقهای ستمدیده ایران ” هم نوا” شده اند. و تا جایی به این فریبکاری بی شرمانه خود ادامه میدهند که حتی توسط جار چی هایشان خیزش شورش میلیونی توده ها در سال ۸۸ را کار ” سی آی ای ” جار میزنند!! بی شرمی این گروه تا بدانجاست که بجای تقویت جنبش کمونیستی دنیا و از جمله فلسطین و لنبان و ایران اینها و ” رهبر فکری هزار چهره شان” در حال تقویت حماس و حزب الله نیروهای دست ساز امپریالیستهاست!
    بسیار بدیهی است که این گونه موضع گیری ها که نقطه حرکت شان منافع زحمتکشان و اقشار تحت ستم ایران نیست، بل منافع غارتگران بزرگ و کوچک یعنی از یک طرف امپریالیستهای قلدر و از طرف دیگر وابستگان آنها یعنی رژیم وابسته جمهوری اسلامی است برای گرفتن ” کرسی” در کنار اوباش سرکوبگر رژیم حاکم است!
    و بسیار جالب توجه که این دو گروه ، که هر دو خادم بورژازی هستند، که در یدک کشیدن واژه( کمونیسم) با هم اشتراک فکری سیاسی دارند با داشتن نقاط مشترک دیگری مانند ارتجاع فکری – سیاسی، یکی شان رژیم بنیادگرایی صهیونیستی اسراییل را به رسمیت شناخت و یکی هم زیر چتر ” حماس و حزب الله لبنان” سینه میزند و به بهانه ” دفاع از میهن بخوان اسلامی” از حزب الله ایران با بی شرمی وصف ناپذیر حمایت میکنند چشم دیدن یکدیگر را ندارند!! تو گویی که ارتجاع و سرکوب” صهیونیسم دست ساز امپریالیستها” با ” ارتجاع و سرکوب حزب الله دست ساز امپریالیستها در کنفرانس گوادالوپ” از نطر این ” مرتجعین رسوا” فرقی دارد!!
    مسئله اصلی این است که تمام این گروه ها، نیروها و افراد سیاسی رسوا که از یک سو خود را م ل معرفی میکنند و از سوی دیگر از ارتجاع دفاع میکنند، در یک هدف اساسی برنامه ریزی شده مشترک هستند و آنهم به ابتذال کشیدن مارکسیسم لنینیسم و هر آنچه که نمادی از ارزشها و معیارهای انقلابی ( انقلاب واقعی) و الگوهای انقلابی دارد!
    لنین چه درست گفت که انقلاب تمام کثافات را به تعنفگاه تاریخ پرتاب میکند، نه؟ به همین دلیل هم است که تمامی این مرتجعین از انقلاب واقعی ترسانند!
    زنده باد انقلاب و مجازات مرگ آن برای ستمگران
    صبا راهی

  3. دوستان یادتان نرود که این حزب زپرتی من در آوردی کمونیست کارگری در اوایل جنگ عراق چند نفر را فرستاده بودند تا بقول خودشان جامعه مدنی درست کنند و سمبه آنقدر پر زور بود مه پیزی ماندن نداشتند و فرار را بر قرار ترجیح دادن یادتان نرود دوستان همینها در زمان هیتلر در آۀما جا خوش کرده بودن و به نازی ها میگفتند لنگش کن . بنظر من اینها حتی ارزش جواب شنیدن را هم ندارندمردم جهان تکلیفشان را روشن کرده اندو وقتی تا حلال حساب این جانوران وحشی و بربر را در منطقه رسیده اند این مگسان دور شیرینی اهمیتی ندارند . بگزاریم تا میتوانند در اطاقهایشان که احتمالا مخفی شده دند زر بزنند

Comments are closed.