نطقی که قرار بود در جشنواره زالتسبورگ ايراد شود و نشد
مشاور مسايل حقوق بشر سازمان ملل متحد، ژان سيگلر قرار بود امسال جشنواره زالتسبورگ را افتتاح کند. نطقی که قرار بود وی ايراد کند، برای مسؤولين جشنواره زياده از حد سياسی بود. آنها خيلی ساده دعوت خود را پس گرفتند. با وجود اينکه سخنرانی «قيام وجدان» ايراد نشد، با اين حال «گفتمان سياسی، اجتماعی و فرهنگی را به طور قابل توجهی تحت تأثير قرار داد» به همين دليل جايزه مربوط به سمينار سخنوری امسال دانشگاه توبينگن به سيگلر تعلق گرفت.
******
خانمها و آقايان محترم،
در هر ۵ ثانيه يک کودک زير ۱٠ سال از گرسنگی میميرد. ۳۷٫٠٠٠ انسان در اثر گرسنگی هر روز از بين میروند و تقريباً يک ميليارد نفر زير سوءتغذيه مزمن رنج میبرند و درست همان سازمان خواربار و کشاورزی سازمان ملل متحد که همه ساله شمار اين قربانيان را اعلام میدارد، میگويد کشاورزی جهانی در فاز کنونی تکامل خود قادر است دو برابر جمعيت کنونی کره زمين را به راحتی تأمين کند.
نتيجه: کمبود واقعی وجود ندارد و هيچ نوع جبری برای کشتار روزانه گرسنگی که با خونسردی عادی صورت میگيرد، موجود نيست. کودکی که از گرسنگی بميرد، به قتل رسيده است.
و مرگ در همه جا به صورت مشابهی ظاهر میشود. چه در اردوگاه مهاجرين سومالی، در محلات فقيرنشين کراچی و يا در زاغهنشينهای داکا، مبارزه با مرگ همواره مراحل مختلف خود را طی میکند. در بين کودکان مبتلا به سوءتغذيه زوال طی چند روز رخ میدهد. بدن ابتدا قند و سپس ذخاير چربی خود را میسوزاند. اين کودکان بیحال و کمرمق گشته و روزبهروز لاغرتر میشوند. سيستم دفاعی آنان فرو میريزد و اسهال روند زوال را تسريع مینمايد. پارازيتها و بيماریهای عفونی دستگاه تنفسی را مغلوب میکنند و درد و رنج وحشتناکی را سبب میگردند.
سپس سيستم ماهيچهای بدن از بين میرود. اين کودکان ديگر قادر نيستند سر پای خود بايستند. بازوان آنها در دو طرف بدنشان بیرمق آويزان میماند. چهرهای آنان به مردمان سالخورده شباهت پيدا میکند و بعد مرگ فرا میرسد.
شرايطی که منجر به اين عذاب مرگ هزاران نفر میشود، اغلب چند بُعدی و بغرنج است.
يک نمونه تراژدی در حال حاضر (ژوئيه ۲٠۱۱) در شرق آفريقا رخ میدهد. در ساوانا، کوير و کوههای اتيوپی، جيبوتی، سومالی و ترکانا (شمال کنيا) ۱۲ ميليون انسان از دست گرسنگی در فرارند. ۵ سال است که در اين مناطق محصول کافی حاصل نشده است. زمين مانند بتن سخت است. در کنار ايستآبهای خشک شده لاشه گاوهای زبو ، بز، خر و شتر ريخته. مردان، زنان و کودکانی که هنوز نيرويی در بدن دارند به سوی اردوگاههای کميساريای عالی سازمان ملل متحد که برای مهاجرين و تبعيديان ايجاد شده در حرکت اند.
پول کافی موجود نيست
مثلاً به سوی Dadaab در کنيا. در اين اردوگاه در سه ماه اخير ۴٠٠٫٠٠٠ انسان که از گرسنگی فرار کرده اند، پناه آورده اند. اکثر آنان از کشور همسايه جنوب سومالی متواری شده اند که محل تاخت و تاز گروههای شبهنظامی الشباب است، که به گروه القاعده گرايش دارند.
از ماه ژوئن روزانه ۱۵٠٠ مهاجر جديد وارد اردوگاه میشوند. اردوگاه اکنون مدتهاست که پر شده. دروازه آن که با سيم خاردار مزين است، بسته. در مقابل دروازه مأمورين سازمان ملل تازهواردين را بازرسی میکنند: تنها تعداد بسيار قليلی که شانس زنده ماندن داشته باشند، اجازه ورود به اردوگاه را دريافت میکنند. پول برای تهيه مواد غذايی که از طريق وريد تزريق میشود و قادر است به يک کودک خردسال، به شرط آنکه زياد لطمه نديده باشد، در عرض ۱۲ روز حيات مجدد ببخشد، موجود نيست.
امکانات مالی وجود ندارد. برنامه جهانی غذا که بايستی کمکهای انساندوستانه فوری ارايه دهد، روز اول ژوئيه برای اين ماه، از کشورهای عضو خواستار ۱۸٠ميليون يورو سهميه ويژه شد. ولی فقط ۶۲ ميليون يورو جمعآوری گرديد. بودجه عادی برنامه جهانی غذای در سال ۲٠٠۸ شش ميليارد دلار بود. در سال ۲٠۱۱ بودجه عادی اين برنامه به ۲٫۸ ميليارد دلار تنزل پيدا کرد.
پول برای کمکهای انساندوستانه موجود نيست
چرا؟ برای اينکه کشورهای غنی عضو، به ويژه کشورهای عضو اتحاديه اروپايی، آمريکا، کانادا و استراليا میبايست برای احيای مجدد اعتبارات مابين بانکها و برای نجات دزدان سوداگر هزاران ميليارد يورو و دلار به بانکهای محلی رذل خود بپردازند. و در نتيجه برای کمکهای فوری انساندوستانه (و کمکهای معمولی توسعه) عملاً چيزی باقی نماند و نمیماند.
به علت فروپاشی بازارهای مالی، هدجفوندزها و ديگر سوداگران بزرگ به بورس محصولات کشاورزی (Chicago Commodity Stock Exchange و غيره) روی آوردند و اکنون به کمک معاملات مهلتدار و غيره قيمت مواد غذايی پايه را به شدت بالا میبرند.
يک تن گندم در بازار جهانی امروز ۲۷٠ يورو قيمت دارد. اين مبلغ در سال گذشته درست نصف قيمت نامبرده بود. قيمت برنج ۱۱٠ درصد و ذرت ۶۳ درصد افزايش يافته است.
پیآمد اين روند چيست؟ نتيجه اين که نه اتيوپی، و نه سومالی و يا کنيا نتوانستند مواد غذايی ذخيره کنند، با اينکه اين فاجعه از ۵ سال پيش قابل پيشبينی بود. علاوه برآن کشورهای شاخ آفريقا زير بار بدهیهای خارجی خود دست و پا می زنند. سرمايه برای بازسازی ساختارهای زيربنايی وجود ندارد. در جنوب صحرا در آفريقا تنها ۳٫۸ درصد زمينهای قابل کشت دارای آبياری مصنوعی هستند. در مناطق Wollo, Tigray و shoa در ارتفاعات اتيوپی و يا شمال کنيا و سومالی که حتا کمتر.
خشکسالی، بیمهابا به کشتار ادامه میدهد. اين بار دهها هزار نفر را از ميان خواهد برد.
بسياری از مرفهين و ثروتمندان، بانکداران بزرگ و صاحبان کنسرنهای جهان در زالتسبورگ گردهم آمده اند. اينها مسببين و اربابان اين نظم حيوانی در جهان هستند.
رؤيای من چيست؟ موسيقی، تئاتر و شعر، کوتاه بگويم: هنر، انسانها را از خود بیخود میکند. هنر دارای آن چنان سلاحی است که منطق تحليلی از آن بیبهره است. هنر شنونده و بيننده را از درون منقلب میسازد و از سختترين ديوار بتنی خودپرستی، بيگانگی و جدايی عبور میکند. هنر انسانها را از درون هدف قرار میدهد و احساسات ناشناخته آنها را به قليان میآورد.
ديوار دفاعی خودمحور بينی
و به ناگاه ديوار دفاعی خودمحوربينی او در هم میريزد. جنون سودآوری نئوليبرال خاکستر میشود و واقعيت، کودکان در حال مرگ به ضمير خودآگاه فرد رسوخ میيابد. در زالتسبورگ هم میتواند معجزه رخ دهد: بيداری اربابان جهان. قيام وجدان! ولی رؤيای من بسيار از واقعيت به دور است! سرمايه هميشه و همهجا و در هر زمانی قویتر از هنر بوده است. نوام چامسکی کنسرنها را «افراد غولآسای جاويدان» مینامد.
بنابر گزارش بانک جهانی سال گذشته ۵٠٠ کنسرن خصوصی بزرگ، در همه بخشها، ۵۲٫۸ درصد توليد ناخالص جهانی، يعنی ثروتهايی را که در عرض يک سال در کره زمين توليد شده، زير کنترل خود داشته اند. سياست کاربردی آنها حداکثر سودآوری لجامگسيخته، بدون هيچ نوع کنترل اجتماعی است. و کاملاً بیتفاوت است که کدام فردی در رأس کنسرن قرار داشته باشد.
مسأله بر سر احساسات، دانش و عواطف او نيست. مسأله خشونت ساختاری سرمايه است. اگر او نتواند اين را ايجاد کند، بلافاصله از صفوف هيأت مديره کنسرن بيرون انداخته خواهد شد. در مقابل قوانين آهنين انباشت سرمايه حتا بتهون و هوفمانزتال (نويسنده اتريشی و مؤسس جشنوارههای زالتسبورگ) نيز ناتوانند.
“L’art pour l’art” (هنر برای هنر) را تئوفيل گوتيه در اواسط قرن ۱۹ نگاشت. تز خودمختاری هنر و فارغ بودن آن از هر نوع واقعيت اجتماعی، قدرتمندان را در مقابل احساسات خود و خطر تغيير عقيده ناگهانی آنها مصون میدارد.
اميد در مبارزه خلقهای نيمکره جنوبی، از مصر و سوريه تا بوليوی و در سازندگی بردبارانه و سخت يک اپوزيسيون راديکال در کشورهای حاکم غربی، يعنی در سازماندهی فعال، خستگیناپذير، همبسته و دمکراتيک زمان حال انقلابی قرار دارد.
قبل از مرگ حياتی وجود دارد. آن روز خواهد رسيد که انسانها در صلح، عدالت، منطق، آزادی و فارغ از ترس درماندگی مادی در کنار يکديگر زندگی خواهند کرد.
«ننه دلاور» در رمان برتولد برشت اين اميد خود را برای کودکانش اينگونه بيان میدارد:
روزی فرا خواهد رسيد
که ورق به نفع ما برخواهد گشت،
آن روز دير نيست.
ما، مردم،
جنگ بزرگ اربابان بزرگ را
پايان خواهيم بخشيد.
دنيای نوين انسانهای ساده
کاسبکاران و مأمورانشان را
همراه با جنگ و رقص مرگ آنها
برای هميشه به دور خواهد افکند.
آن روز خواهد آمد، اما کی
منوط به عمل من و توست.
لذا، هر کس که هنوز با ما همصف نشده
بايد اکنون به راه افتد.
متشکرم.
ba ejazeye shoma ghesmati az matalebetoon ro tooye page khodam share kardam
http://www.facebook.com/pages/Poor-Hungry-Kids-%DA%A9%D9%85%DA%A9-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D9%87-%D9%81%D9%82%D8%B7-%D8%A8%D8%A7-%DB%8C%DA%A9-%DA%A9%D9%84%DB%8C%DA%A9/201949003191053#