سلسله مقالات (پنجمین) از دین هندرسون، دوم نوامبر 2011
(اسنادی از انحصارات نفتی و بانکداران عظیم آنها در خلیج فارس: چهارتا از عظیم ترین آنها، هشت خاندان عظیم و سازمان اطلاعاتی جهانی آنها، مواد مخدر و شبکه ی ترور وابسته به آنها).
در روز 19 مارس 2003 ، در ساعت 9:30 دقیقه بعد از ظهر به وقت شرق آمریکا در سومین هفته ی ماه سوم، از سال سوم، هزاره ی جدید، مافیای نفتی محفل اشرافیت مدعی روشن گری (Illuminati)، تحت عنوان عملیات آزادی عراق (Operation Iraqi Freedom) به عراق حمله ور شد.
تجاوز توسط نیروهای آمریکا و انگلیس صورت گرفت. اسرائیلی ها اطلاعات دقیق را هر لحظه در تمام طول جنگ در یافت می کردند. وقتی که پرزیدنت بوش در تلویزیونها ظاهر شد که این تجاوز را اعلام کند، در پشت او پرچم سیاه و سفیدی با عقابی که 13 نیزه در چنگالش بود قرار داشت- که نمایان گر نیزه ی تقدیر هابزبرگ (Habsburg Spear of Destiny) بود. اسپانیا- که پادشاهش شاهزاده فلیپ از خاندان هابزبرگ است- به “ائتلاف راغب” (Coalition of the Willing) برای تجاوز پیوست.
اولین هدف نیروهای مهاجم محاصره میدانهای نفتی رومیلا (Rumaila) در جنوب این کشور بود. بزودی میدانهای نفتی کرکوک نیز واقع در شمال کشور تحت کنترل قرار گرفت. تمام صحبتهائی که قبل از جنگ در مورد وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق جریان داشت هیچ کدام به حقیقت نپیوست. در ماه می سال 2003 ، گروهی از مقامات اطلاعاتی سابق، دولت بوش را متهم به اخبار اطلاعاتی دروغ در مورد سلاح های کشتار جمعی (WMD) کردند. 9 نفر از اعضای طرح های ویژه پنتاگون به تحریف اطلاعات، بنام دسیسه و توطئه (Cabal) متهم شدند.
ناشی از تفکر صیهونیستی تحت معاونت وزیر دفاع، پال ولفوویتز (Paul Wolfowitz)، دسیسه و توطئه ، سازمان “سیا” را جبرا وادار به ارائه ی اطلاعات ویرایش شده به بوش و کاخ سفید کرد. 9 نفر از اعضایش از شاگردان لئو اشتراوس ((Leo Strauss، استاد دانشگاه شیکاگو، قسمت علوم سیاسی بودند، کسی که مشاور رساله ی (تز) پال ولفوویتز بود و زمانی نوشت: “که آثار فیلسوفان باستانی عمدتاً حاوی معانی محرمانه پنهانی است که معنایشان تنها توسط مشتی چند می تواند درک شود….که هشدار می دهد که احتمال این که زندگی سیاسی ارتباط نزدیکی با نیرنگ یا اغفال داشته باشد امکان پذیر است….”
تجاوز به عراق هیچ ربطی به صدام یا سلاح های کشتار جمعی (WMD) نداشت. به نظر یکی از مقامات عالی رتبه دولت بوش، “بعد از جنگ جهانی دوم از نظر استراتژیک ما فکر می کردیم که مناطق صنعتی کلیدی اروپاست که می بایست تحت کنترل غرب باشد…اگر شما به همان طریق شروع به فکر کردن در مورد خاورمیانه بکنید، عراق در صف مقدم قرار می گیرد، به دلیل این که محل پیوندهای ناگسستنی نفت، آموزش و پرورش و جغرافیاست.” (1 )
مدیر ارشد آژانس امنیت ملی (National Security Agency) در دولت بوش و مسئول خاورمیانه و شمال آفریقا، الیوت ابرامز (Eliliot Abrams)- کسی که قبلاً در زمان پرزیدنت ریگان در افتضاح ایران/کانترا شرکت داشت- پیشنهادی را در دسامبر سال 2002 به تصویب رساند که خواستار کنترل نفت عراق توسط ایالات متحده آمریکا پس از سقوط رژیم صدام بود. کیم هولمز ((Kim Holms، دستیار وزیر امور خارجه، پیشنهادی برای خصوصی سازی اقتصاد عراق، از جمله شرکت ملی نفت عراق را داد. تحقیقات نویسندگانی مثل آریل کوهن (Ariel Cohen) و جرالد اُدریسکول ((Gerald O’Driscoll به این نتیجه رسیدند،…”روند خصوصی سازی باید گسترده، منظم و شفاف از شرکتهای دولتی، به خصوص جهت تجدید ساختار و خصوصی سازی در بخش نفت باشد.”
هم چنانکه پال مایکل ویبی (Paul Michael Whibey)- که قبلاً با مؤسسه با نفوذ مخزن فکری اسرائیل برای تحقیقات پیشرفته بود- معتقد است، “پس از صدام ما باید مقدار بسیار قابل توجهی از حجم اضافی تولید نفت را در عراق مشاهده کنیم. ذخائر نفت عراق احتمالاً برابر یا فراتر از عربستان سعودیست”. اعلامیه های پر آب و تابی در مورد این که این نفت موجود به مردم عراق منفعت می رساند تا اواسط آوریل به دست فراموشی سپرده شد و برعکس اعلام شد که بانک جهانی اداره نفت عراق را در طول مرحله ی بازسازی به عهده خواهد گرفت. بانکداران مطابق میل خودشان پول پرداخت خواهند کرد و شرکتها قرارداد بسیار چرب و نرمی را از درآمد حاصل از نفت عراق به چنگ خواهند آورد. برنامه ی حذف صدام حسین در مقاله ای در سال 1996 توسط عضو انجمن دفاعی بوش، ریچارد پرُل (Richard Perle) که از وابستگان نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو در آن زمان بود، طرح ریزی شد. این مقاله تحت عنوان دفاع از قلمرو نوشته شده بود. حتی زمان “تغییر رژیم” به جای تجاوز در مقاله ی پرُل برای توجیه استفاده شده بود.
پرُل (Perle) یک صهیونیست سرسختی بود که مجبور به استعفا شد چون به علت تضاد منافع مربوط به نقش خود به عنوان عضو هیئت مدیره مؤسسه ی ورشکسته ی گلوبال کراسینگ (Global Crossing) که قرار بود قراردادهای تازه در زمینه ارتباطات عراق را به چنگ آورد. او ریاست شرکت کانراَد بلاکس هالینجر (Conrad Black’s Hollinger) را عهده دار بود وبه عنوان مشاور بانک بین المللی گولدمن ساکس در مورد این که چگونه می توان از جنگ سود برد آنهارا راهنمائی می کرد. (2 )
پرُل (Perle)، یکی از 13 نفر از اعضای هیئت سیاست دفاعی (Defense Policy Board) بود. 9 نفر از این اعضاء وابسته به پیمانکاران نظامی بودند که مبلغ 76 هزار میلیون دلار برای استفاده نامشروع جمعی پنتاگون در طول سالهای 2001 -2002 دریافت کردند.
در تاریخ 10 مارس، 2010 – قبل از پرتاب اولین گلوله- آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده آمریکا (US Agency for International Development) بی سرو صدا برنامه های کاربردی را برای بازسازی عراق پس از جنگ گذراند. تنها پنج شرکت درخواست نامه دریافت کردند: بکتل (Bechtel)، فلوئور (Fluor)، هالیبرتن (Halliburton، که متعلق به دیک چینی است- مترجم)،شرکت تابع کلوک براُن روت (Kelogg Brown & Root)، گروه پارسونز و لوئیس بُرگر (Parsons & Louis Burger Group).
در اواسط ماه آوریل نیویورک تایمز گزارش داد که شرکت پیمانکاری بکتل (Bechtel، بزرگترین شرکت ساختمانی دنیا-مترجم) به عنوان پیمانکار عمده برای بازسازی این منبع عایدی مهم، انتخاب شده است. رئیس شرکت بکتل، رایلی بکتل (Riley Bechtel) عضو شورای سیاست صادرات در دولت بوش بود. مدیر اجرائی بکتل، جک شینان (Jack Sheenan) عضو سیاست دفاعی بوش بود.
قرارداد اولیه ای که بکتل دریافت کرد 860 میلیون دلار ارزش داشت. در طول این دوره از بازسازیهای عراق، بکتل بیش از 100 میلیارد دلار برای قراردادهای مختلف دریافت کرد. اولین پروژه ی آنها ترفیع یا بهبود بخشیدن به تنها بندر خلیج فارس بنام اُم قصر (Umm Qasar) بود،جائی که آنها چهار دلار در روز به کارگران عراقی مزد می دادند.
هالی برتون (Halliburton) – گاو 9 من شیر ده آن، معاون رئیس جمهور، دیک چینی (Dick Cheyney) – قرارداد چربی را به چنگ آورد تا چاه های نفتی عراق را با سرعت هرچه تمام تر به مرحله ی بهره برداری برساند. در ماه می 2003 ، هنری واَکسمن (Henry Waxman)، عضو کنگره ی آمریکا کشف کرد که شرکت فرعی و تابع هالی برتون ک بی آر (KBR)، حتی یک سال و نیم قبل از شروع جنگ، قراردادی به مبلغ 425 میلیون دلار برای بازسازی عراق دریافت کرد. مجموع کل قراردادهائی که هالبرتون برای بازسازی عراق حتی مدتها قبل از شروع کار دریافت کرده بود بالغ بر 7 میلیارد دلار می شد.
درماه اکتبر 2003 ، سناتور جان دنجل (John Dengel، دموکرات از ایالت میشیگان)، کاشف به عمل آورد که هالیبرتون بنزین وارداتی از کوویت به عراق را گالونی 2 دلار و 65 سنت به ارتش آمریکا می فروشد. در حالی که، عراقی ها همان بنزین را از کویت به مبلغ یک دلارو دوازده سنت وارد می کنند.
در24 ژانویه 2006 ، هالیبرتون قراردادی به مبلغ 385 میلیون دلار از سازمان امنیت داخلی (The Homeland Security) برای ارائه “بازداشتگاه موقت و امکانات عملی” (Temporary Detention Center and Processing Facilities) در آمریکا دریافت کرد. این قرارداد بر پایه ی عملیات نورثکام (Northcom) در سپتامبر 2005 واشنگتن دی سی صورت گرفت که راه را برای کنترل های داخلی توسط عملیات نظامی هموار می ساخت.(3 )
در سپتامبر 2006 گزارش داده شده که مدیران هالیبرتون مقدار مفصلی غذا برای جشن شکرگذاری ( Thanksgiving feast) در بغدادتهیه کردند و مخارج آن را از مالیات دهندگان آمریکائی دریافت کردند. طبق گزارشی در 30 اکتبر 2003 توسط مرکز اعتماد عمومی (Center for Public Integrity, CPI) اکثر 70 شرکت و افرادی که بیش از 80 میلیارد دلار قرار داد برای بازسازی عراق و افغانستان دریافت کردند، به انتخابات ریاست جمهوری بوش در سال 2002 پول اهدا کردند. 63 درصد از این شرکتها عضو هیئت مدیره در دولتهای قبلی داشتند. همان طوری که عضو هیئت مدیره CPI، اعلام کرد، “بوی تعفن حمایت سیاسی و رفیق بازی در اطراف قراردادهای عراق و افغانستان حس می شود.”
مقاله ای در www.commondreams.org ادعا کرده است که دو پایگاه مستقر آمریکا در عراق با نام های کمپ اَکسان (Exxon) و کمپ (Shell) نام گذازی شدند. بعد از اینکه اعلام شد که رویال داچ شل (Royal Dutch/Shell) و بی پی اموکو (BP Amoco) به فلوئور (Fluor) برای نظارت “تنظیم مجدد” صنعت نفت عراق به هم ملحق می گردند، اَکسان موبیل (Exxon Mobil) می بایست عبوس و دلخور شده باشد.
مدیر عامل شرکت کارگیل (Cargill)، داَن اَنستولز (Dan Anstulz) برای سرپرستی در خصوصی سازی بخش کشاورزی عراق دعوت شد. نظارت تمام این منابع به چنگ پال برمِر (Paul Bremer) افتاد، کسی که تا سال 1989 برای کسینجر و شرکایش کار می کرد. در روز 6 ژوئن 2003 ، فاینانشال تایمز (Financial Times) گزارش داد که نفت عراق به بازار بین المللی باز خواهد گشت و یک بار دیگر با دلار آمریکائی به فروش خواهد رسید و این عمل به تصمیم عراق برای فروش نفت به یورو در سال 2000 پایان خواهد بخشید.
در 16 آوریل 2003 ، در تلویزیون اَلمنار در لبنان گزارش داده شد که در حالی که باندهای مختلف منابع دولتی، ساختمانهای دولتی را غارت می کردند، نیروهای آمریکائی در عوض سریعا وزارت نفت عراق را درست در دقایقی پس از اشغال بغداد، 24 ساعته ، تحت کنترل خود قرار دادند.
شایعات مداوم در این شهر است که ایالات متحده آمریکا غارت را در این کشور سازماندهی کرد که جدی ترین این رخداد، موزه ی ملی، بعضی از قدیمی ترین اثار مکشوفه مربوط به موجودیت انسان بر روی کره زمین، از جمله گهواره ی ابراهیم، لوحه های سومری و دیگر عتیقه های باستانی به طور حجیم صحبت از ریشه های خدایان و پادشاهان انوناکی سانگریل (Annunaki Sangreal god/kings) می کند و اینها در حال حاضر آماده اند که دوباره انحصار نفت جهان را به دست آورند.
در ژانویه 2006 با افزایش قیمت بنزین در آمریکا به 3 دلار در هر گالن، وال استریت ژورنال گزارش داد، اَکسان موبیل رکورد سود سالیانه را در سال 2005 شکست. در سال 2006 ، چهارتا از عظیم ترین شرکتهای نفتی به طور مشابه نتایج ظالمانه ای را نیز گزارش دادند.
از طریق حمله به عراق، این هشت خاندان عظیم کنترل خود را هر چه بیشتر بر بانکهای مرکزی جهان تثبیت کردند.
در روز 11 اکتبر 2011 ، بوش در صحبتی در رادیوئی ملی، با اعلام جاه طلبی های پر آب و تابش، اظهار داشت، “دینار جدید عراق جای گزین دینار قبلی کشور خواهد شد….و در این منطقه ی باستانی، بانکداری مدرنی را تأسیس کرده است.”
در ماه نوامبر 2003 ، جیمز بیکر (James Baker) از کارلایل گروپ پارتنر (Carlyle Group Partner)، توسط پرزیدنت بوش انتخاب شد تا بدهی های عراق را ببخشد. چه راحت و بی دغدغه، از آنجا که هم اکنون این بدهی ها در حال حاضر در کتابهائی ثبت شده که تحت کنترل هشت خاندان جدیدند که از صاحبان بانک مرکزی و خصوصی عراق می باشند.
از سال 2006 به این طرف، مافیای نفتی روشنگری (Illuminati Oil Mofia) هدفشان به سمت ایران نشانه رفته است، یعنی پل استراتژیکی دائم بین المللی خلیج فارس و دریای خزر. رئیس جمهور آتشی مزاج ایران، محمود احمدی نژاد، از هوگو چاوز استفاده کرد و پرزیدنت بوش را به چالش برای منازعه کشید. او بار ها و بارها اسرائیل را مورد انتقاد قرار داد و ادعا کرد که ایران حق توسعه انرژی هسته ای را دارد. بد تر از آن برای آلیگارشی جهانی، او اعلام کرد که قصد دارد بورس نفت را در تهران براه بیاندازد که نفت را به یورو بفروش برساند.
در ماه ژانویه 2006 ، اسرائیل به لبنان حمله ور شد و آنجا را بمب باران کرد، و سوریه و ایران را متهم نمود که به حزب الله لبنان کمک کردند. ایران شروع به مانور نظامی کرد، هم چنین روسیه، چین و سایر کشورهای عضو شورای همکار ی شانگهای (Shankhai Cooperation Council) دست به مانور نظامی زدند. ایالات متحده ی آمریکا ایران را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع داد و تا 31 اگوست به ایران مهلت دادند تا غنی سازی اورنیوم را متوقف سازد. در سپتامبر 2006 ، هر دو احمدی نژاد و شاوز به امپریالیسم آمریکا در سازمان ملل لعنت فرستادند. چاوز به بوش عنوان “شیطان” را داد. روز بعد او پیشنهاد 100 میلیون گالن نفت گرمایشی را به فقرای منطقه ی هارلم آمریکا در نیویورک داد. (4 )
در یک سخنرانی سال 2010 در سازمان ملل، احمدی نژاد گفت که واقعه 11 سپتامبر کار خودشان است. در ماه گذشته او صریح تر بود، یعنی استفاده از مواد منفجره بود که علت فروریزی برجهای دوقلو شد.
برخلاف سخاوت چاوز، اَکسان موبیل در سال 2006 مبلغ 39 میلیارد دلار سود خالص را گزارش داد – رکوردی عظیم برای هر شرکتی در تاریخ جهان – شورون و شل هم نتایج مشابهی را گزارش دادند. ولی هیچ کدام نفت گرمایشی به هارلم ندادند.
در ماه ژانویه 2007 ، پرزیدنت بوش 624 میلیارد دلار بودجه ی دفاعی را به کنگره آمریکا تسلیم کرد.
در سال 2005 بانک HSBCبا بانک سعودی/بریتانیائی شریک شد. (5 ) در فوریه 2007 ، گولدمن ساکس با بانک تجارتی ملی سلیمان اولیان (Solaiman Olayans National Commercial Bank) شریک شد – بزرگترین بانک در عربستان سعودی. فقط یک ماه قبل از آن، مورگان استانلی سرمایه گذاری مشترکی را با کاپیتال گروپ (Capital Group) اعلام کرد – یک بانک سرمایه گذاری عمده ی عربستان سعودی. دوبی می رفت که به یک مرکز مالی بین المللی تبدیل شود.
در حالی که هر دو طبقه ی متوسط ایالات متحده آمریکا و مردم عراق که فقط به یک نخ آویزانند، این هشت خاندان عظیم بانکی به تحکیم قدرت هر چه بیشتر خود بر منطقه خلیج فارس و جهان ادامه دادند.
[1] “Over a Barrel: Who Will Control Iraq?” John Judis. The New Republic. 1-20-03
[2] “Breaking the Silence: Bilderberg Exposed”. Daniel Estulin. Nexus. September-October 2005. p.13
[3] Nexus. May-June, 2006. p.6
[4] “Venezuelan President Gives Harlem Heating Oil”. Maggie Farley. LosAngeles Times. 9-21-06
[5] “Goldman Gains Saudi Foothold with NCB Deal”. Peter Thal Larsen. Financial Times. London. 2-5-07
ترجمه و ارسال از هیئت تحریریه نشریه رنجبر