دو نتیجه از جنگ نظامی و جنگ سیاسی با ایران

“ودلادیمیر یوسه اف”،رئیس مرکز تحقیقات اجتماعی ـ  سیاسی روسیه- ریانووستی

گزینش و ترجمه رضا نافعی

در ماههای اخیر شاهد یک جنگ بزرگ روانی علیه ایران هستیم. رسانه های مهم غربی پیوسته خبرهای وحشت انگیز تری در باره باصطلاح نقشه های جنگی و تروریستی ایران منتشر می کنند و یا از پیشرفت های ایران  در ساختن بمب اتمی سخن می گویند. آیا از این استراتژی ایجاد ترس سودی برمی خیزد یا در دل آن خطر جنگ تازه ای در خاورنزدیک و میانه نهفته است؟

آمریکا در خطر است؟

 در اواسط ماه مه روزنامه آلمانی “دی ولت ” نوشت که ایران قصد دارد یک پایگاه موشکی در ونزوئلا ایجاد کند. قرار است در این پایگاه که در نزدیکی شهر “سانتا آنا دِ کورو” خواهد بود راکت هائی با برد متوسط مستقر گردند که می توانند هر نقطه دلخواه را در آمریکا هدف قرار دهند.

به این می گویند  خبر گمراه کننده  ــ ” دس اینفرماسیون ” ــ  :   فاصله نزدیکترین شهر ونزوئلا ــ ” ماراکایبو” ــ تا ” میامی ” 2 هزار کیلومتر است. این فاصله بیش از قدرت  پرواز  راکت ایرانی “شهاب 3″ با برد متوسط است، بویژه وقتی که این راکت مجهز به کلاهک اتمی هم باشد.

حتی اگر بنا را بر این حدس بگذاریم که ایران کلاهک اتمی می سازد (و پیشرفت برنامه آن در زمینه تولید اوران  زیاد است، باز هم برای ساختن کلاهک اتمی دست کم دوسال وقت می خواهد) و راکت شهاب 3 را که دارای برد متوسط است، به ونزوئلا خواهد برد، وارد آوردن یک ضربه اتمی حتی به نزدیکترین شهر آمریکا هم ممکن نیست.

تغییر اساسی در وضع هنگامی ممکن است که ایران تعدادی راکت از نوع  “سجیل” را که  با سوخت جامد پرواز می کنند، در ونزوئلا مستقر سازد. در این صورت این راکت ها می توانند برای برخی از اهداف در خاک آمریکا خطر ناک باشند.

در پایان ماه اکتبر روزنامه ” واشنگتن تایمز” خبر داد که دو راکت میان برد با کلاهک اتمیِ آماده  در سالهای 1990 ازقزاقستان ربوده شده و از راه قاچاق به ایران منتقل شده است. افزون بر این گویا چهار بمب اتمی تاکتیکی از نوع ــ 152 ام ام ــ از اوکرائین ربوده شده است. این روزنامه همچنین مدعی شد که ایران دو کلاهک اتمی آماده و بیش از هزار راکت بالیستیک در اختیار دارد که آماده پرتاب  به پایگاههای آمریکا در خاور نزدیک و میانه و نیز اروپا  هستند.

این اطلاعات هم نادرست هستند. از دستبرد به انبار های اتمی شوروی در سالهای 1990 اطلاعی در دست نیست،   آمریکا هم از چنین دستبردی بی خبر است.

در قزاقستان فقط 3 راکت بالستیک قاره پیما وجود داشته است. راکت های میانبرد ایران حتی به خاک اسرائیل هم نمی رسند. حتی اگر چاشنی اتمی هم ربوده شده باشد، برای بکار بردن آن به دهسال تدارکات فنی نیاز است .

رو ز 11 اکتبر دادگستری آمریکا علیه دو مهاجر ایرانی به آمریکا اقامه دعوا کرد. گویا این دونفر با سپاه پاسداران در ارتباط بوده اند و قصد داشته اند سفرای عربستان و اسراائیل را در آمریکا به قتل برسانند.

یک نمونه دیگر برای وارد آوردن فشار روانی گزارش اخیر مقامات اتمی بین المللی در وین  در باره برنامه اتمی ایران بود که از جمله حاوی اطلاعات محرمانه در باره پژوهشهای اتمی ایران بود. فعالیت های اتمی ایران تا قبل از سال 2003( آغاز بحران در باره برنامه) خوب بررسی شده اند. کارشناسان ایرانی بین سال 2002 تا 2003 ساختار کلاهک شهاب 3 را تغییر داده و چاشنی انفجاری را در یک محفظه توپ مانند جای دادند. اینها اطلاعاتی  چندان تازه نیستند . ولی سر و صدائی که رسانه ها در باره آن براه انداختند و جوی نامناسبی که درست کردند، عملا سبب شد که جلوی مذاکرات گرفته شود.

موارد دیگری هم که در گزارش مطرح شده اند شبهه انگیزند، زیرا تعداد منابع محدود هستند و فعالیت هائی که از آنها نام برده شده خصلت نظامی مطلق ندارند ( و بطور کلی مواردی هستند که در زمره Dual- Use- Technologien ( فن آوری های دوکاربردی) قرار می گیرند. مواد اتمی که کشف شده بودند مصرف تسلیحاتی نداشتند و مقدار آن هم طبق معیار های خود مقامات بین المللی اتمی ناچیز بودند (اورانیومی که بیش از 20 درصد غنی شده باشد هنگامی حائز اهمیت است که بیش از 25 کیلو باشد). از این رو بنظر اکثر کارشناسان روس دلیل قانع کننده برای تصویب اقدامات ایذائی تازه علیه ایران نیستند.

 اسرائیل موضع خود را اعلام کرد

 در آغاز ماه نوامبر، شیمون پرز، رئیس جمهور اسرائیل حمله به تاسیسات اتمی ایران را منتفی ندانست. همزمان با این اظهارات اسرائیل تمرین حفاظت از جان مردم را در صورت حمله به اسرائیل به نمایش گذاشت و نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و اهود باراک وزیر دفاعش در جلسه کابینه، بنا به اظهار خود آنها، خواستار حل مسئله برنامه اتمی ایران از طریق توسل به قهر شدند.

 آیا این امر تکمیل کننده جنگ روانی علیه ایران است؟ در نگاه نخست: آری. زیرا نه برنامه اتمی ایران تهدیدی برای اسرائیل است و نه راکت های آن.

ارتش اسرائیل فاقد آن قدرتی است که بتواند مهم ترین تاسیسات پانزدهگانه ایران را منهدم سازد. سپر ضد موشکی اسرائیل نیز هنوز آماده بهره برداری نیست.

دنباله کار چگونه خواهد بود؟

برای ادامه برنامه اتمی ایران دو سناریو بنظر می رسد.

سناریو شماره یک : روسیه و چین بازهم جلوی اقدامات ایذائی سازمان ملل را خواهند گرفت؛ آمریکا و همپیمانهایش با تشدید اقدامات ایذائی و یکجانبه خود فشار بر ایران را افزایش خواهند داد، و هرقدر مقامات بین المللی اتمی به کارهای خود بیشتر جنبه سیاسی بدهد ایران هم به همان نسبت همکاری خود را با آن محدود تر خواهد ساخت.

 این محتمل ترین شکل ادامه کار خواهد بود. نتایج فاجعه آمیزی در پی نخواهد داشت ولی ایران را به خط سرخ نزدیک خواهد کرد، عبور از این خط و ساختن بمب یک امر سیاسی خواهد بود.

سناریو شماره دو : اسرائیل تاسیسات اتمی ایران را بمباران خواهد کرد. دلیل اتخاذ این تصمصم نه چندان ترس از ایران بلکه بیشتر ترس از وضع داخلی خود اسرائیل و وضع منطقه  است که می دانیم بسیار پیچیده و سخت آماده انفجار است. از آنجا که می دانیم اسرائیل تصمیمات مهم خود را چگونه می گیرد، نمیتوان انتظار داشت که آمریکا بتواند مانع همپیمان خود گردد. تل آویو آمریکا و جامعه بین المللی را در برابر کار انجام شده قرارخواهد داد.

 از این پس همه چیز به تصمیم آمریکا بستگی خواهد داشت. اگر آمریکا از اسرائیل حمایت کند و ایران را مورد حمله قرار دهد خاور نزدیک و میانه درگیر یک جنگ منطقه ای خواهد شد با عواقبی غیر قابل پیش بینی. اگر واشنگتن از دست زدن به عملیات جنگی خود داری کند، ایران در اندک زمانی بمب اتمی خواهد ساخت و عربستان سعودی و احتمالا ترکیه را نیز در برابر این انتخاب قرار خواهد داد.

تاریخ دقیق حمله اسرائیل را به تاسیسات اتمی ایران نمی توان پیش بینی کرد ولی احتمال وقوع این سناریو پیوسته بیشتر می شود.

کاملا مشهود است که استراتژی ایجاد ترس روانی از ایران خطر روز افزونی در بر دارد. هیچکس خواستار جنگ در منطقه نیست ولی احتمال چنین جنگی افزایش می یابد. می توان جلوی این روند را گرفت. ولی این تل آویو و تهران هستند که باید به این ضرورت پی ببرند.

http://de.rian.ru/opinion/20111115/261422583.html