دموکراسی کارگری

 

آنتونیو گرامشی

خیابان یک طرفه

 

مسئله ی مهمی وجود دارد که امروزه هر سوسیالیستی به عنوان یک وظیفه ی تاریخی بر عهده ی طبقه ی کارگر و حزب با آن مواجه می شود و نشانگر آگاهی انتقادی و فعال این طبقه است.

 

 

 

نیروهای اجتماعی که به واسطه ی نزاع طبقاتی شکل می گیرند چگونه مهار می شوند؟ چگونه تنظیم می شوند و به یک نیروی سیاسی که به صورت بالقوه می تواند توسعه یافته و به بدنه ی یک دولت سوسیالیستی که در چارچوب آن دیکتاتوری پرولتاریا شکل خواهد گرفت بدل می شوند؟ چگونه می توان امروز را طوری به فردا پیوند داد و نیازهای ضروری “من” را در حالی برآورده کرد که برای تشکیل “دیگری” در تکاپو هستیم؟

 

 

 

هدف این مقاله اینست که تفکر و عمل را تقویت کنیم و دعوتی برای بهترین و آگاهترین کارگران باشد تا این مسئله را منعکس کنند، هر یک در حیطه ی رقابت و فعالیت خود به سوی راه حل این مسئله گام بردارند و به رفقایشان و نقش آنان در این مقوله توجه ورزند. تنها اتحاد برای شفاف سازی، تحریک و آموزش مشترک باعث ایجاد راه حل موثری خواهند بود.

 

 

 

دولت سوسیالیستی به صورت بالقوه در موسسات اجتماعی طبقات کارگر وجود دارند. برای متصل کردن این موسسه ها؛ هماهنگ کردن و منظم کردن آنها در قالب یک نظام رقابتی مدون؛ همگام با رعایت استقلال و انتظام هر یک از آنها، ایجاد یک دموکراسی کارگری به شکلی موثر و فعال نیاز است که مخالف دولت بورژوا باشد و آماده ی جایگزین شدن آن و اجرای تمامی کارکردهای آن را داشته باشد تا بتواند میراثها و منابع ملی را مدیریت کند.

 

 

 

جنبش کارگری امروز توسط حزب سوسیالیست و کنفدراسیون کارگری رهبری می شود. ولی به منظور ایجاد یک توده ی کارگری؛ به کارگیری قدرت اجتماعی حزب و کنفدراسیون به صورت غیرمستقیم به واسطه ی نظم و اشتیاق؛ و حتی فشار استبدادی و جبر به دست خواهد آمد. تاثیر حزب روز به روز افزایش می یابد و به اقشاری که قبلا نرسیده بود نیز می رسد. این اثر، باعث ایجاد رضایت و تمایل به فعالیت در بین گروهها و افراد مختلفی که حتی از حیطه ی منازعات سیاسی دور بوده اند نیز خواهد شد تا منجر به ظهور کمونیسم گردد. این انرژی های بیهوده و به هم ریخته باید منظم گردند، جذب شوند و تقویت گردند. طبقه ی پرولتاریا و نیمه پرولتاریا باید به یک جامعه ی منظم بدل شود که می تواند خود را تعلیم دهد، و در قبال ضرورت های کسب قدرت طبقاتی که صاحب قدرت می شوند آگاهی، مسئولیت و تجربه کسب کنند.

 

 

 

برای حزب سوسیالیست و اتحادیه های تجاری سالها و حتی دهه ها به طول خواهد انجامید که تمام طبقه ی کارگر را به خود جذب کند. این دو نهاد بلافاصله به عنوان دولت پرولتاریایی شناخته نخواهند شد. در واقع، در جمهوری های کمونیستی، آنها به صورتی مستقل از دولت فعالیت می کنند. در حالی که حزب به عنوان یک نیروی پیش برنده و اتحادیه ها به عنوان ابزارهای نظارتی بر اصلاحات محدود عمل می کنند. حزب باید به نقش خود به عنوان نهاد آموزشی کمونیستی به عنوان نشر دهنده ی نظریه ها، قدرت برتر و یکپارچه کننده ی نیروهای منظم طبقات کارگر و دهقانی عمل نموده آنها را به سوی هدف نهایی رهنمون سازد.اهمیت این امر به این دلیل است که حزب نمی تواند دروازه هایش را رو به تهاجم اعضای جدیدی که به نظم و مسئولیت خو نگرفته اند بگشاید. اما زیست اجتماعی طبقه ی کارگر در قالب نهادها و فعالیت هایی که نیاز به توسعه و پیشرفت را برآورده می سازند، کاملا منظم و در عین حال انعطاف پذیر هستند و قابلیت جذب تمامی بخش های طبقات کارگر را دارند، بسیار غنی و ارزشمند است.

 

 

 

کارگاه ها همراه با کمیسیون های داخلی هایشان، گروههای سوسیالیستی، اجتماعات دهقانی، همه مراکززندگی پرولتری هستند که باید مستقیما در آنها فعالیت کنیم. کمیسیونهای داخلی، نهادهای دموکراسی کارگری هستند که باید از محدودیتهای اعمال شده توسط کارآفرینان رهانیده شوند. امروزه، کمیسیونهای داخلی، قدرت سرمایه داری را در کارخانه ها محدود می کنند و نقش داوری را بر عهده دارند.
کارگران باید بلافاصله به منظور کسب قدرت دولتی توسط شوراهای کارگری و دهقانی به سوی انتخاب انجمن های گسترده ی نمایندگان حرکت کنند که از میان بهترین و آگاه ترین رفقایشان برگزیده می شوند

 

کمونیست هایی که به واسطه ی حزب گردهم آمده اند، قدرت تبلیغاتی و فعالیتی انقلابی بسیار بالایی خواهند داشت. باشگاه های سوسیالیستی، در توافق با شعب شهری باید با نظرخواهی از نیروهای طبقات کارگری نواحی خود، پایگانِ شوراهای بخشهای خود بوده، سرآمد هماهنگی نهادهای پرولتری شوند و تمام انرژی های پرولتاریا را به شکلی متمرکز هدایت کنند. سیستم انتخاباتی می تواند بسته به ظرفیت کارگاهها متفاوت باشد: با اینحال هدف، باید این باشد که به ازای هر 15 کارگر یک نماینده گزینش گردد، که به دسته های مختلف تقسیم می شود و در نهایت به واسطه ی مجموعه ای از انتخابات، کمیته ای از نامزدهای کارخانه که هریک بخشی از امور را به دست می گیرند (کارهای دستی، کارهای دفتری، تکنیسین ها). کمیته های بخشی همچنین باید به دنبال ترکیب کردن نامزدهای سایر بخشهای کارگران مانند پیشخدمتان، رانندگان، کارمندان و سایرین باشند

مسئله ی مهمی وجود دارد که امروزه هر سوسیالیستی به عنوان یک وظیفه ی تاریخی بر عهده ی طبقه ی کارگر و حزب با آن مواجه می شود و نشانگر آگاهی انتقادی و فعال این طبقه است.

 

نیروهای اجتماعی که به واسطه ی نزاع طبقاتی شکل می گیرند چگونه مهار می شوند؟ چگونه تنظیم می شوند و به یک نیروی سیاسی که به صورت بالقوه می تواند توسعه یافته و به بدنه ی یک دولت سوسیالیستی که در چارچوب آن دیکتاتوری پرولتاریا شکل خواهد گرفت بدل می شوند؟ چگونه می توان امروز را طوری به فردا پیوند داد و نیازهای ضروری “من” را در حالی برآورده کرد که برای تشکیل “دیگری” در تکاپو هستیم؟

 

هدف این مقاله اینست که تفکر و عمل را تقویت کنیم و دعوتی برای بهترین و آگاهترین کارگران باشد تا این مسئله را منعکس کنند، هر یک در حیطه ی رقابت و فعالیت خود به سوی راه حل این مسئله گام بردارند و به رفقایشان و نقش آنان در این مقوله توجه ورزند. تنها اتحاد برای شفاف سازی، تحریک و آموزش مشترک باعث ایجاد راه حل موثری خواهند بود.

 

دولت سوسیالیستی به صورت بالقوه در موسسات اجتماعی طبقات کارگر وجود دارند. برای متصل کردن این موسسه ها؛ هماهنگ کردن و منظم کردن آنها در قالب یک نظام رقابتی مدون؛ همگام با رعایت استقلال و انتظام هر یک از آنها، ایجاد یک دموکراسی کارگری به شکلی موثر و فعال نیاز است که مخالف دولت بورژوا باشد و آماده ی جایگزین شدن آن و اجرای تمامی کارکردهای آن را داشته باشد تا بتواند میراثها و منابع ملی را مدیریت کند.

 

جنبش کارگری امروز توسط حزب سوسیالیست و کنفدراسیون کارگری رهبری می شود. ولی به منظور ایجاد یک توده ی کارگری؛ به کارگیری قدرت اجتماعی حزب و کنفدراسیون به صورت غیرمستقیم به واسطه ی نظم و اشتیاق؛ و حتی فشار استبدادی و جبر به دست خواهد آمد. تاثیر حزب روز به روز افزایش می یابد و به اقشاری که قبلا نرسیده بود نیز می رسد. این اثر، باعث ایجاد رضایت و تمایل به فعالیت در بین گروهها و افراد مختلفی که حتی از حیطه ی منازعات سیاسی دور بوده اند نیز خواهد شد تا منجر به ظهور کمونیسم گردد. این انرژی های بیهوده و به هم ریخته باید منظم گردند، جذب شوند و تقویت گردند. طبقه ی پرولتاریا و نیمه پرولتاریا باید به یک جامعه ی منظم بدل شود که می تواند خود را تعلیم دهد، و در قبال ضرورت های کسب قدرت طبقاتی که صاحب قدرت می شوند آگاهی، مسئولیت و تجربه کسب کنند.

 

برای حزب سوسیالیست و اتحادیه های تجاری سالها و حتی دهه ها به طول خواهد انجامید که تمام طبقه ی کارگر را به خود جذب کند. این دو نهاد بلافاصله به عنوان دولت پرولتاریایی شناخته نخواهند شد. در واقع، در جمهوری های کمونیستی، آنها به صورتی مستقل از دولت فعالیت می کنند. در حالی که حزب به عنوان یک نیروی پیش برنده و اتحادیه ها به عنوان ابزارهای نظارتی بر اصلاحات محدود عمل می کنند. حزب باید به نقش خود به عنوان نهاد آموزشی کمونیستی به عنوان نشر دهنده ی نظریه ها، قدرت برتر و یکپارچه کننده ی نیروهای منظم طبقات کارگر و دهقانی عمل نموده آنها را به سوی هدف نهایی رهنمون سازد.اهمیت این امر به این دلیل است که حزب نمی تواند دروازه هایش را رو به تهاجم اعضای جدیدی که به نظم و مسئولیت خو نگرفته اند بگشاید. اما زیست اجتماعی طبقه ی کارگر در قالب نهادها و فعالیت هایی که نیاز به توسعه و پیشرفت را برآورده می سازند، کاملا منظم و در عین حال انعطاف پذیر هستند و قابلیت جذب تمامی بخش های طبقات کارگر را دارند، بسیار غنی و ارزشمند است.

 

کارگاه ها همراه با کمیسیون های داخلی هایشان، گروههای سوسیالیستی، اجتماعات دهقانی، همه مراکززندگی پرولتری هستند که باید مستقیما در آنها فعالیت کنیم. کمیسیونهای داخلی، نهادهای دموکراسی کارگری هستند که باید از محدودیتهای اعمال شده توسط کارآفرینان رهانیده شوند. امروزه، کمیسیونهای داخلی، قدرت سرمایه داری را در کارخانه ها محدود می کنند و نقش داوری را بر عهده دارند.
کارگران باید بلافاصله به منظور کسب قدرت دولتی توسط شوراهای کارگری و دهقانی به سوی انتخاب انجمن های گسترده ی نمایندگان حرکت کنند که از میان بهترین و آگاه ترین رفقایشان برگزیده می شوند

 

کمیته ی نگهبانی باید تبیینی از تمام طبقه ی کارگر باشد که به نمایندگی از آن برخاسته است، تبیینی که مشروع و قانونی بوده و بتواند یک نظم تدریجی را که حائز پشتیبانی قدرتمندانه ای باشد حاکم سازد. کمیته ی نگهبانی به یک کمیساریای شهری تبدیل می شود که به واسطه ی فدراسیونها و حزب سوسیالیست اداره می شود.

 

چنین سیستم دموکراسی کارگری (که با نهادهای مربوطه ی دهقانی نیز ادغام شود) به توده ها ساختارو نظم مستمری خواهد بخشید.این امر یک مکتب سیاسی و تجربه ی اداری خواهد بود و توده ها را تا پایین ترین رده هایش دربر خواهد گرفت و آنها را به سختی و پشتکار خو خواهد داد و آنها را در نگاه خود تبدیل به ارتشی در کار خواهد نمود که نیاز به پیوستگی سختی دارد که از بین نخواهد رفت و تبدیل به بردگی نیز نخواهد شد.

 

هر کارخانه یک یا بیش از چنین نهاد هایی خواهد ساخت که نهاد خاص خود خواهد بود، سرویسهای رابط خود را خواهد داشت، اعضا و کارکنان مخصوصی خواهد داشت و تمام نیروهای آن به واسطه ی انتخابات آزاد و نه به گونه ای استبدادی تعیین می شوند. جلسه هایی که در کارخانه برگزار می شوند، همگام با تبلیغات بی وقفه و ترغیب آگاهترین عناصر هر یک از این شوراها، اثر رادیکالی بر تبدیل ذهنیت کارگران دارد، توده ها را مجهزتر به قدرت عملی می کند و در نهایت آگاهی مستحکم و موثری از حقوق و اجبارات رفقا و کارگران را فراهم سازد چرا که آشکارا ریشه در تجربه های زیستی تاریخی دارد.

 

همانطور که در بالا گفته شد، این پیشنهادات مختصر تنها برای تقویت نظریه و عمل ارائه می شوند. هر مسئله ای نیاز به مطالعه ی خاص، شفافسازیِ جزئی، ادغام و توسعه ی منسجم دارد. اما راه حل مستحکم و کامل به مشکلات سوسیالیستها می تواند تنها از پراکسیس کمونیستی آغاز شود: مباحثات جمعی، که جایگزین آگاهی انسانها می شود، آنها را متحد می سازد، و آنها را مشتاق به پیشرفت صنعتی می سازد. در واقع، برای رسیدن به این امر، نیاز به یک کنش انقلابی و کمونیستی وجود دارد. فرمول “دیکتاتوری پرولتاریا” یک فرمول محض و یک نظریه ی شکوفای انقلابی نخواهد بود. هرکسی مایل به رسیدن به هدف است، به دنبال وسیله نیز هست. دیکتاتوری پرولتاریا، نشانگر تشکیل یک دولت جدید و پرولتری است که از میان تجربه ی صنفی طبقات سرکوب شده بر می خیزد و کنش اجتماعی طبقه ی کارگر و دهقان را به یک نظام منظم و گسترده بدل می سازد. این دولت نمی تواند بلافاصله ساخته شود. کمونیستهای بلشویک روس، هشت ماه برای چنین امری تلاش کردند تا شعارشان را فراگیر سازند و کارگران روس نیز از سال 1905 با شوراهای “سوویت” آشنا بودند. کمونیست های ایتالیایی باید این گنجینه ی روسی را قدر بدانند و زمان و عمل را بهینه سازند. عمل بازسازی به زمان و عمل زیادی نیاز خواهد داشت و هر روز و هر کنشی باید برای آن صرف گردد.

 

(21 ژوئن 1919-نشریه ی نظم نوین)