شعر ، بیان ِ احساسی ست که از تجربه ای برمیخیزد که در عین آنکه یگانه است مشترک نیز هست ، این تجربه را با آنان که بهار عربی را تجربه میکنند ، به اشتراک میگذارم بویژه لیبیایی ها
پائیزدربهار
ما
باور داشتیم
« سالی که نکوست ، از بهارش پیداست »!
اما
نگفته بودند ،
با هجوم ِتلخ ِ پائیز بر بهار
آیا چه باید کرد ؟!
گفتند :
صبر کنید !
« جوجه را آخر پائیز باید شمرد »!
وینک این ! ما :
آشیانه ها …. تاراج !
جوجه ها …. پر پر !
و پائیز ….همچنان باقیست !
—————————————————————-
سد سلمان – قیروکارزین
1384
درنگ و نگاه
تو که بر عزم ِ رفتن عهد بستی
زدرجا ماندگان ، یکجا گسستی
هر از گاهی درنگی بر چکادی
کن و بنگر : کجائی و که هستی !
————————————————————————–
عسلویه – اسفند 83
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
مرتبط
رهیاب می نویسند که «شعر ، بيان احساسی ست که از تجربه ای برمي خيزد که در عين آنکه يگانه است مشترک نيز هست!»
این که شعر و هر فرم تبیین هنری دیگر (مجسمه، موسیقی، نقاشی، قصه و …) انعکاس جهان واقعی در ضمیر انسان ها ست، درست است، ولی علیرغم این، شعر شولائی از عواطف و احساسات و خصوصیات شخصی و ایدئولوژیکی سراینده اش را نیز در بر دارد.
شگفت انگیز اما این است که حادثه واحدی در ضمیر طبقات اجتماعی مختلف به یکسان منعکس نمی شود، حتی در ضمیر اعضای طبقه اجتماعی واحد بسته به عوامل عینی و سوبژکتیف چه بسا با تفاوت های جدی منعکس می شود:
انعکاس ماده در روح انعکاسی آیینه وار و ساده نیست، بلکه از فیلترهای طبقاتی و معرفتی ـ نظری فردی و فرهنگی مختلف می گذرد.
از این رو تعمیم پذیری آن قابل تأمل است:
من روزی به بورژوائی احمقانه «احساس فردی خود را از تجربه» استثمار بی بند و بار زحمتکشان در یکی از کشورهای سرمایه داری گفتم.
هدف من از بازگوئی این تجربه نشان دادن سیستم اجتماعی نامطلوبی بود.
او اما آب دهنش افتاد و به شکوه پرداخت، که در کشورش زحمتکشان متأسفانه خیلی ملاحظه می شوند.
مسئله لیبی و عراق و افغانستان هم به همین سان است.
مفهوم «بهار عربی» کذائی یکی از مفاهیم کارخانه های ایدئولوژیکی امپریالیستی است که با حرکات ضد سوسیالیستی در پراگ در رابطه بوده:
«بهار پراگ»
اکنون سعی بر آن است که با این شعار حیطه نفوذ امپریالیسم در خاورمیانه را وسعت و ژرفا ببخشند.
اکنون رهنمودهای مهمی در رابطه با همین شعار و خط مشی موسوم به «بهار عربی» به مراکز اجتماعی و فرهنگی، سیاسی داده می شوند:
اکنون دانشجویان عرب آسانتر و بیشمارتر پذیرفته و «تربیت» می شوند تا مثل لیبی آب به آسیاب امپریالیسم ریخته شود.
مفهوم «بهار عربی» باید برای توده های مردم افشا شود و راه سوء استفاده از آن مسدود گردد.
در این شعر هم رهیاب تاحدودی همین نیت را داشته اند.
با این شعار سیلی از خون و توفانی از اندوه و دربدری و خواری و حقارت توده های مردم گره خواهد خورد.
امپریالیسم اکنون برای گشودن منفذ تخلیه فشار به کشتار و تخریب وسیع نیاز دارد.