جراح ناشی و مرگ بیمار!

 

منبع: نويه راينيشه تسايتونگ

برگردان: خ. طهوری

تارنگاشت عدالت

اخيراً اوتفريد ناساوئر به هنگام تجزيه و تحليل جنگ تهاجمی ناتو به ليبی از «عمل جراحی قلب باز حقوق بين‌الملل» سخن گفت. اين تعريف انسان را به شدت به شک و ترديد می‌اندازد، زيرا معمولاً جراح با اين نيت دست به عمل جراحی می‌زند که بهبود بيمار را تسريع نمايد و نه اين‌که او را يک سر به آن دنيا گسيل دارد. در کنار حقيقت که بنا بر ضرب‌المثل معروف اولين قربانی جنگ است، با تغيير قهرآميز رژيم که بر پايه شعار «جلاد طرابلس بايد برود!» از مدت‌ها پيش آماده شده بود ، اين حقوق بين‌الملل است که قربانی می‌گردد.

 

ليبی آيينه عبرت نيست. سرنگونی قذافی به کمک جنگ داخلی مدت‌هاست که طراحی شده است

 

موسی کوسا: اول جاسوس سازمان سيا، بعد جاسوس ام آی ۶ بعد وزير امور خارجه قذافی و اکنون در تلويزيون انگليس

 

 

 

صرف‌نظر از اين واقعيت که برای دستور فرضی معمرالقذافی به ارتش در مورد کشتار مردم کشور خود هيچ سند موثقی در دست نيست، يک بخش از «کتاب سفيد ۲۰۰۶ در مورد سياست امنيتی آلمان و در مورد آينده ارتش آلمان» پيشگويانه و بسيار مؤثر آشکار می‌کند که «مسؤوليت در قبال حفاظت»(Responsibility to Protect, R2P) که امروز نقل دهان هر کس گرديده، به چه معنی است که امروز به عنوان فرمول کسب مشروعيت برای جنگ هوايی و بمباران به نام حفظ جان مردم غيرنظامی مورد استفاده قرار می‌گيرد.

 

جنگ هوايی عليه يوگسلاوی به عنوان پارادايم

در کتاب سفيد آمده: «”مسؤوليت در قبال حفاظت” (Responsibility to Protect, R2P) در اصل عبرت حقوقی حقوق بين‌الملل پس از حمله به کوسوو در سال ۱۹۹۹ است. حتا اگر کشورهايی که اين عبرت را آويزه گوش کردند، اکثريت دول را تشکيل نمی‌دهند، با اين حال ايده مسؤوليت در قبال حفاظت روزبه‌روز بيش‌تر شيوه فکری کشورهای غربی را متأثر می‌سازد. اين امر در درازمدت روی قبول مأموريت برای تضمين صلح بين‌المللی توسط شورای امنيت سازمان ملل متحد تأثير خواهد گذارد. زيرا همين که خشونت نظامی لازم شد، مشروعيت از نظر حقوق بين‌الملل تعيين کننده خواهد شد.» به همين دليل آن‌طور که ناساوئر می‌گويد، به هيچ‌وجه جنگ اخير در ليبی، بدعتی برای اعمال مسؤوليت در قبال حفاظت نخواهد بود، بلکه برعکس: آن منتقدينی که بيش از ده سال پيش هشدار می‌دادند که جنگ هوايی ناتو عليه يوگسلاوی پارادايم نظامی برای نظم نوين جهانی را ارايه می‌دهد، اکنون خود را مورد تأييد احساس می‌کنند. علاوه برآن، بخش نامبرده از کتاب سفيد آلمان افشا می‌کند که با چه وقاحت آشکاری «جامعه استراتژيکی»”Strategic Community“ غرب نقش سازمان ملل متحد را تا حد يک مترسک تقليل می‌دهد که بايد تنها با خضوع و خشوع جنگ‌های جهانی را که توسط ناتو به راه خواهند افتاد، مورد تأييد قرار دهد.

 

و درست همين امر انگيزه اصلی و خصلت واقعی آن نوزاد ناقص‌الخلقه به نام (Responsibility to Protect, R2P) است. در تأييد اين مطلب می‌توان يادآور شد که در نوشته کتاب سفيد، آن اصول اساسی که در اساسنامه سازمان ملل متحد در مورد ممنوعيت استفاده از خشونت و ممنوعيت دخالت نظامی ثبت گرديده، به هيچ‌وجه مورد توجه قرار نگرفته است. البته هجوم نظامی غرب به ليبی تنها به بهانه‌های عرضه شده خطرناک و پرمخاطره نيست. اين‌که مداخله‌گری نظامی به بهانه دفاع از حقوق بشر در چه کژراهه غريبی گام می‌گذارد را می‌توان در اين واقعيت ديد که؛ اين آدولف هيتلر بود که در سال ۱۹۳۴ در «اثر تاريخی» خود «مبارزه من» حکم کرده بود: «حقوق بشر بر حقوق کشور اولويت دارد.» سرانجام آن به کجا ختم شد را ديگر همگان می‌دانند.

 

اول جاسوس سيا، بعد جاسوس MI6، سپس وزير امور خارجه ليبی

علاوه برآن زمينه‌های متعدد در گذشته که روزبه‌روز آشکارتر می‌گردند، به ترديد شديد عليه شورشی که عليه رژيم قذافی در شرق کشور شعله‌ور گشت، دامن می‌زند. زيرا که اين شورش به هيچ‌وجه به طور خودجوش و ناگهانی مانند تونس، مصر، يمن و بحرين پديد نيامد. هيزم بياران معرکه از مدت‌ها پيش مقدمات آن را فراهم کرده بودند. مثلاً وزير امورخارجه ليبی، موسی کوسا اواخر ماه مارس به طور بسيار اتفاقی به جبهه مخالفين قذافی پيوست. البته قبل از آن در اکتبر ۲۰۰۱، هنگامی که او رييس سازمان جاسوسی ليبی بود از طرف سازمان جاسوسی سيا و سازمان جاسوسی انگليس MI6 جلب شده بود و از آن به بعد به عنوان جاسوس دوجانبه به فعاليت اشتغال داشت. با کمک او سازمان‌های جاسوسی غرب توانستند در جبهه رقيب ليبيايی خود نفوذ کنند و اطلاعات پرارزشی را در مورد ساختارها و روندهای داخلی در درون اين کشور آفريقايی کسب نمايند.

 

علاوه برآن، سازمان تروريستی «الجماعة الليبية المقاتلة» که در اوايل دهه ۹۰ توسط سازمان جاسوسی سيا و سازمان جاسوسی انگليس MI6 تأسيس گرديده بود و از سال ۱۹۹۵ عليه رژيم سکولار قذافی دست به «جهاد» زده بود و چندين سوءقصد عليه قذافی انجام داده بود، به عنوان متحد مفيدی عمل می‌کرد. در کنار اين سازمان که در حال حاضر نوک پيکان يکان‌های شورشی در ليبی را تشکيل می‌دهد، سازمان‌های اپوزيسيون ديگری نيز فعاليت می‌کنند که ده‌ها سال است که با سازمان يافتگی خوب برای سرنگونی رژيم قذافی در تکاپو هستند. در حال حاضر می‌توان از جمله از جبهه ملی برای نجات ليبی، اتحاديه مشروطه‌خواهان ليبی Libyan Constitutional Union و چند گروه هم‌پيمان ديگر نام برد. کليه اين گروه‌های اسلامی در دهه‌های اخير از طرف سازمان‌های جاسوسی کشورهای غربی به ويژه سازمان جاسوسی سيا در سودان، مصر و هم‌چنين در ايالات متحده آمريکا از نظر نظامی تعليم يافته، مجهز گرديده و کمک مالی دريافت کرده اند. آنچه که ما امروز در ليبی شاهد آنيم به گونه تعجب‌آوری با وقايع بالکان و افغانستان شباهت دارد، جايي کهUČK و يا طالبان حداقل به طور گذرا به عنوان هم‌پيمانان منافع غرب به وجود آورده شدند. در اين حين رفته‌رفته آشکار می‌شود که شورشيان ليبی با نقض تحريم اعلام شده توسط سازمان ملل متحد با جليقه‌های ضدگلوله، دستگاه‌های مخابراتی، تلفن‌های ماهواره‌ای و حتا خمپاره‌اندازهای ضدتانک ميلان مجهز می‌گردند.

 

مانور ليبی در نوامبر ۲۰۱۰

بسيار غريب به نظر می‌رسد که در نوامبر ۲۰۱۰ فرانسه و انگليس تصميم گرفته بودند زير نام «باد سرد جنوب» „Southern Mistral“ از ۲۱ تا ۲۵ مارس ۲۰۱۱ مانور مشترکی به اتفاق نيروهای هوايی هر دو کشور انجام دهند و يک ماه قبل از آن‌که جنگ داخلی در ليبی آغاز گردد، چند هواپيمای شکاری F-16 دانمارکی در پايگاه هوايی «گروسه تو» در ايتاليا به زمين نشستند که بنابر اظهارات کارمندان فردودگاه «آمده بودند تا برای ليبی تمرين کنند.» درست همين هواپيماها امروز، البته به طور کاملاً اتفاقی، از سيونلا حملات هوايی خود عليه نيروهای ليبی را به اجرا در می‌آورند. سناريوی اين مانور به طور بسيار تعجب‌آوری مطابق واقعيت است: در يک «کشور فرضی» به نام کشور جنوب، «ديکتاتوری» بر سر قدرت است، که بايد سرکوب گردد، زيرا «مسؤول حمله به منافع ملی فرانسه» است. «فرانسه تصميم می‌گيرد با عطف به قطع‌نامه شماره ۳۰۰۳ شورای امنيت سازمان ملل متحد، عزم راسخ خود را در مقابل کشور جنوب به نمايش بگذارد.» اين مانور که قرار بود روز ۱۵ مارس آغاز شود، بنا بر اطلاعيه نيروی هوايی فرانسه لغو شد. اين طور به نظر می‌رسد که آن‌ها در واقع به جای مانور تصميم به اجرای وضعيت اضطراری حقيقی گرفتند.