ضرورت کشف حقیقت دربارۀ جنگ لیبی
گاهنامۀ هنر و مبارزه
26 مارس 2011
فهرست :
1. حمیدمحوی. پیشگفتار : معرفی مقالات حاضر در این پرونده و ضرورت کشف حقیقت دربارۀ جنگ لیبی.
2.مالینو دینوچی. کاربرد بمب افکن اتمی در «جنگ بشر دوستانه». سلاح ها. صدها میلیون دلاری که دود شد، در حالی که ایالات متحده و اسرائیل برای حمله به ایران آماده می شوند.
3.شمس الدین شیتور. تبدیل کردن لیبی به عراقی دیگر : جهان عرب در پراکندگی.
4.مالینو دینوچی. نخستین تأثیرات جانبی در جنگ علیه لیبی. جنگ در لیبی به مسابقۀ تسلیحاتی دامن زده است.
5.میشل شوسودوسکی.«عملیات لیبی» و نبرد نفت : ترسیم مجدد نقشۀ آفریقا.
6.فالکو آکیم. در لیبی باران می باردف باران بمب های اورانیوم ضعیف شدهف باران تاماهاک.
6.میگل مارتینز. لیبی : منازعات میان-امپریالیستی
7.میشل شوسودووسکی : «ایالات متحده به لیبی حساسیت نشان می دهد و تخلفات کشورهای دیگر را ندیده می گیرد»
8.دومینکو لوسوردو. عملیات جدید استعماری علیه لیبی
این مقاله را به تاریخ 27 یا 28 مارس 2011 آدرس زیر خواهید یافت
http://g-honar-v-mobarze.blogfa.com
پیشگفتار
معرفی مقالات حاضر در این پرونده
و ضرورت کشف حقیقت دربارۀ جنگ لیبی
در این پرونده ترجمۀ تعدادی مقاله دربارۀ لیبی از سایت موندیالیزاسیون(1) را در بر می گیرد. دوستانی که غالبا به زبانهای خارجی تسلط دارند و می توانند خودشان مستقیما به این سایت مراجعه کنند و نیازی به این پرونده نخواهند داشت، ولی در شرایطی که امپریالیسم آمریکا و کشورهای عضو ناتو با تبانی رسانه های بین المللی به اصطلاح معتبر، و تحریف حقایق به نام «جنگ برای عدالت» و یا «مداخلۀ بشر دوستانه» دست به اعمال ضد بشری و جنایت آمیز می زنند – و با توجه به ابعاد انعکاس این تبانی در برخی سایت های ایرانی، از طریق برخی چهره ها و اسامی شناخته شده (به عنوان مثال، اخیرا در سایت اخبار روز : مارال سعید (2)، فواد حقیقی(3) یا شادی صدر در طیف حقوق بشری ها (4) و یا از سوی دیگر علی میر فطروس که چندی پیش طی اعلامیه ای بر طبل جنگ علیه ایران می کوبید و بسیاری دیگر) که هماهنگ با طرح استراتژی نوین ایالات متحده که یکی از سنجه های آن مبنی بر «جنگ های پی در پی» است (دراین مورد مقالات شوسودوسکی را بخوانید)، از فرصتی که جنگ لیبی برای آنها فراهم آورد، اگر از دیرباز نه، از هم اکنون آرزویشان را برای بمباران ایران که بی هیچ تردیدی بمباران اتمی خواهد بود اعلام داشته اند، و در حال حاضر نیز دائما روی این موضوع تبلیغ می کنند که «گویی دوران دیکتاتورها به پایان رسیده است». البته چنین افرادی فاقد آرزومندی مستقل بوده و تنها به عنوان ابزارکارهای تبلیغاتی به کار گرفته شده و همانطور که در مورد سیاست خارجی ایالات متحده در کوبا دیدیم، جزء اپوزیسیون های حرفه ای هستند.
در چنین وضعیتی است که من به سهم خودم اصرار داشتم که چند روزی را به ترجمۀ این مقالات ارزشمند اختصاص دهم تا چنین واقعیاتی به ز بان فارسی نیز سیاه روی سفید ثبت گردد و از طریق سایت های «حاشیه ای» پرچم مبارزه برای دفاع از حقیقت را در رویارویی با این نوع همکاریها و هم باییها با جنایتکاران بین المللی، بر پا کنم.
اگر جنگ لیبی برای برخی فرصت مناسبی است که به جنگ علیه ایران دامن بزنند، برای ما درک عمیق حمله به لیبی توسط امپریالیسم جهانی به سرکردگی ایالات متحده و کشورهای عضو ناتو، فرصتی مناسبی است تا نه تنها به ماهیت نظام سرمایه داری و بربریت بنیادی آن پی ببریم بلکه به ما اجازه می دهد تا اپوزیسیون های ایرانی و افرادی را که در هم بایی با چنین جنایتی در رسانه های ایرانی سایه انداخته اند بیشتر و بهتر بشناسیم. و تشخیص این موضوع نیز بسیار ساده است.
در مورد «سایت اخبار روز» باید دانست که شاید یکی از زیرک ترین سایت هایی باشد که من تا کنون شناخته ام، زیرا با انتشار مقالاتی از افرادی مانند محمد قرقوزلو و یا محمد امینی و دیگران رد گم می کند. در هر صورت چنان که می بینیم دائما مقالات فواد حقیقی را منتشر می کند. و چنین کاری به هیچ عنوان نشان از دموکراتیک بودن این سایت ندارد، خواهیم دید.
زیرا باید پرسید اگر این سایت و یا سایت های مشابه در خدمت امپریالیست ها و جیره خوار امپریالیست ها نیستند و اگر از دشمن نوع بشر و مردم ایران نیستند، همین هایی که حالا ثبت نظریات را نیز در سایتشان تحت کنترل گرفته اند، چگونه است که در انتشار مقالاتشان دقت عمل به خرج نداده و اجازه می دهند که برای نظریاتی تبلیغ شود که هدفش بمباران اتمی ایران و کشتار مردم ایران و تجزیۀ ایران است؟
ببینید دوستان، من به هیچ عنوان دشمنی خاصی با این سایت اخبار روز ندارم (یعنی نداشتم ولی حالا دارم) و خیلی هم در همین سایت مقاله منتشر کرده و کامنت نوشته ام. ولی من نیز مانند بسیاری کشورم را دوست دارم و دلم نمی خواهد دیگران بیایند و مرزهای آن را به میل خودشان دوباره به نام حقوق بشر ترسیم کرده و ساکنین آن را برای ابد به تولید نسل هیولایی محکوم کنند و برایش دولت سایه سازند. ولی اجازه دهید تا داستان به طول دو خط برایتان نقل کنم، در همین سایت اخبار روز اخیرا وقتی در انتقاد از فردی که برای جنگ علیه ایران تبلیغ کرده بود (یعنی در انتقاد از مارال سعید)، نظرم را نوشتم، این نظر منتشر نشد. چرا؟ و باز هم باید بپرسیم که ما از این واقعه به چه نتایجی می توانیم برسیم؟
روشن است که در چنین وضعیتی می توانیم بگوییم که سایت اخبار روز برای جنگ علیه ایران تبلیغ می کند. من فکر می کنم که این موضوع یک روز باید به شکل جدی مطرح شود و باید از نظر حقوقی مورد بررسی قرار گیرد که تشویق به آدم کشی و قطع نسل و جنگ تا چه اندازه در رسانه های همگانی مجاز است؟
در عین حال فکر می کنم که ما باید به خودمان نیز انتقاد کنیم زیرا به اندازۀ کافی آگاه نیستیم و فضای فرهنگی اجتماعی و سیاسی (دست کم در دنیای مجازی) را نمی شناسیم و بیم این می رود که بی آن که بخواهیم در برخی موارد علی رغم میل باطنی با جریان های انحرافی هم راه می شویم.
چرا برخی از این سایت ها دائما در راستای نقض حقوق بشر در ایران و تنها در راستای نقض حقوق بشر در ایران دائما مقاله منتشر می کنند؟ توجه داشته باشیم که موضوع این جا نیست که در ایران حقوق بشر نقض می شود یا نمی شود، به همان ترتیب که کشتار دومیلیون انسان در عراق و به راه انداختن قطع نسل با اورانیوم ضعیف شده در منطقه توسط متفقین نقض حقوق بشر هست یا نیست، موضوع این جا نیست که چرا از استخراج طلا در گویان فرانسه حرف نمی زنند که به خاطر استفاده از جیوه و رها کردن آن در طبیعت موجب بیماری های متعدد نزد بومیان آمریکای جنوبی شده – که بعد طلایش را در شانزه لیزه به فروش می رسانند – (…فهرست بسیار طولانی خواهد شد…) – و باز هم موضوع این جا نیست که «منشأ هر گونه بربریت از «مالکیت خصوصی بر وسایل تولید» برمی آید (که در حقوق بشر این موضوع را نمی بینیم، بلکه بر عکس یکی از نگرانی های حضرت عبدالکریم لاهیجی موقعیت مالکیت خصوصی در ایران است)، نه موضوع این حرفها نیست، موضوع این جا است که تبلیغات حقوق بشری در رسانه ها و محافل به اصطلاح بین المللی (یعنی فقط آمریکا و ناتو) به عنوان بهانۀ جنگ و زیر پا گذاشتن حقوق حقۀ ملت ها به کار برده می شود، مسئله این جا است که در حال حاضر گفتمان حقوق بشر در رسانه های جهانی برای توجیه چپاول ثروت ملت ها به بهای تخریب طبیعت و سرانجام برای توجیه کشتار های گسترده و بمباران های نسل برانداز با بمب های اتمی تاکتیک یعنی با شارژ اورانیوم ضعیف شده توسط ایالات متحده و کشورهای عضو ناتو به کار می رود.
دوستان! باید بپرسیم که چرا در چنین سایت هایی و از جانب چنین افرادی که برخی از آنها را با نام خاصشان در این جا یادآور شدم (اگر نام جعلی نبوده باشد)، بمباران اتمی تاکتیکی در لیبی یعنی بمباران با تاماهاک با شارژ اورانیوم ضعیف شده، که برای هر کاری به درد می خورد به جز نجات مردم لیبی از «دیکتاتور خونخوار» به نام «جنگ بشر دوستانه» که به عنوان طلیعه های دموکراسی و تمدن علیه دیکتاتوری و بربریت قلمداد می کنند؟ چرا؟
اگر سایت های به اصطلاح دموکراسی خواه و آزادی خواه، واقعا حقانیتی در کارشان بود و اگر به طیف جنایتکاران بین المللی تعلق نداشتید، در این صورت هیچ گا ه از تبلیغات پوشالی و ساختگی و «بشر دوستانۀ» ناتو پی روی نمی کردند. من فکر می کنم که از این پس با چنین سنجه هایی، با عبور از رویدادهای معاصر، و تشخیص هم بازی های زبانی در طیف ارتجاع، تشخیص چنین انقلابیون تقلبی و آزادی خواهان تقلبی و راه گم کرده ها بیش از پیش برای ما ضروری می گردد.
گفتند جنگ علیه ایران! از این آقایان روزنامه نگار و مدیران سایت ها باید پرسید، شما چه کردید، به جز همکاری با جنایت علیه بشریت در هم بایی با ایالات متحده و کشورهای عضو ناتو؟ چه کردید به جز این که وسایل فنی و امکاناتتان را طی سالها برای دامن زدن به از خود بیگانگی نزد خوانندگانتان به کار بستید و حالا برای قتل عام مردم ایران و مردم لیبی داستان حسین کرد شبستری تعریف می کنید. شرمتان باد!
هر چند که این نوع مقالات و تحلیل ها در همه جا و خاصه در نشریات ایرانی در خارج از کشور و حتی در فارس نیوز دیده می شود و گزارشات به شکلی است که گویی واقعا قذافی مردم کشورش را به گلوله بسته است! شما در کجای دنیا دیده اید که تظاهر کننده گا ن به کلاشنیکوف و تیربار ضد هوایی و حتی نیروی هوایی مسلح باشند؟ در فارس نیوز البته موضوع «تخریب مسجد» توسط فذافی مطرح می شود و به این ترتیب می بینیم که جمهوری اسلامی ایران نیز پا به پای رسانه های امپریالیستی، باایجاد حساسیت مذهبی، این دروغ ساختگی توسط ایالات متحده و کشورهای عضو ناتو را دست کم از طریق یکی از شبکه های خبری اش، فارس نیوز، گسترش می دهد. چنین رویکردی در فارس نیوز شگفت انگیز به نظر می رسد، زیرا همان طور که میشل شوسودوسکی در نتیجه گیری اش در مقالۀ «عملیات لیبی و نبرد نفت» از فرماندۀ سابق مرکز فرماندهی ایالات متحده نقل قول می آورد، ایران جزء هفت کشوری است که در طرح جنگ های پی در پی در استراتژی نوین آمریکا به عنوان هدف ثبت شده است.
تلاش من بر این است که بیشترین اطلاعات را در مورد جنگ لیبی از سایت موندیالیزاسیون در اختیار خوانندگانم قراردهم، این سایت مرکز پژوهش استراتژیک در مونترال است و توسط میشل شوسودووسکی مدیریت می شود. این سایت فعلا یکی از کم یاب ترین سایت های معتبری است که من کشف کرده ام و بخشی از فعالیت هایم را روی آن متمرکز ساخته ام.
این مقالات پیش از همه در «گاهنامۀ هنر و مبارزه» (5) در بلاگفا منتشر می شود و پیشنهاد می کنم که دوستان مقالات را در آن جا – نیز – پی گیری کنند(به دلایلی چند، و به طور مشخص به دو دلیل، یکی به دلیل تصحیح متن در صورت بروز اشکالات احتمالی و دیگری به دلیل اطلاع از تعداد مراجعه کنندگان که برای گاهنامۀ هنر و مبارزه اهمیت حیاتی دارد زیرا بدون پشتیبانی و خوانش خوانندگانش وجود نخواهد داشت) ، آدرس به رنگ سرخ مشخص شده است.
پا نوشت
1) http://www.mondialisation.ca/index.php?context=home
2)http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=36851
3)http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=36871
4)http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=36825
5)http://g-honar-v-mobarze.blogfa.com/
کاربرد بمب افکن اتمی در «جنگ بشر دوستانه»
سلاح ها. صدها میلیون دلاری که دود شد،
در حالی که ایالات متحده و اسرائیل
برای حمله به ایران آماده می شوند.
توسط مالینو دینوچی
ترجمه از فرانسه به فارسی توسط حمید محوی
par Manlio Dinucci
Mondialisation.ca, Le 22 mars 2011
بمباران هوا-دریایی علیه لیبی قرارداد شورای امنیت را زیر پا گذاشت : منطقۀ ممنوعۀ پرواز برای حفظ جان شهروندان پیش از این تحقق یافته بود، ولی بمبارلن هم چنان ادامه دارد.
بین سلاح های به کار برده شده، تورنادو هواپیمای چند منظورۀ ایتالیایی است که می تواند به محض دیدن رادار یا هر هدف « تهدید کنندۀ » دیگری با موشک های «آجی ام – 88 هارم» (1) به آن حمله کند (این نوع موشک ها توسط شرکت آمریکایی ریتون ساخته و توسط مالیات دهندگان ایتالیایی پرداخت شده است، 300 هزار دلار برای هر فروند) (فکر می کنیم که مالیات دهندگان فرانسوی در مورد بمب افکن هایشان تخفیف نداشته باشند و اولین شکاری هایی هستند که مالیات ها را به دود و آتش تبدیل می کنند و روشن است که هیچ کس هم نمی تواند برای این نوع مخارج از هیچ کس دیگر حساب و کتاب بخواهد). کلاهک موشک «آ جی ام -88 هارم» هنگام انفجار به 13 هزار قطعه «تونگستن» برنده تقسیم می سود که هر قطعه مانند تیغ برنده ای عمل می کند. ولی از آن جایی که رویارویی نظامی همه جانبه و کلی وجود ندارد، در حال حاضر تورنادو به عنوان عملیات پایخ گویی به بحران وارد عمل می شود. با این وجود تورنادوهای ایتالیایی می توانند به بمب اتمی امریکایی ب 61 مسلح باشد.
Tornado Ecr italien
عکس بالا تورنادوی نیروی هوایی آلمان را نشان می دهد.
البته تورنادو در مقایسه با بمب افکن های استراتژیک آمریکا یعنی ب 2 خیلی نا چیز است. گران ترین هواپیما ها علیه لیبی به کار برده شده اند. ب2 به بهای دومیلیارد و صد هزار دلار برای حملات اتمی به کار می رود ولی می تواند سلاح های غیر اتمی را نیز حمل کند. ب 2 ها در جنگ علیه صربستان در سال 1999 و علیه عراق در سال 2003 شرکت داشتند. این بمب افکن ها رادارگریز بوده و می تواند 18 تن از انواع و اقسام مختلف سلاح ها را باخود حمل کند. به عنوان مثال 16 «انتلیجنت» با هدایت لازر به وزن 900 کیلو، یا 34 بمب خوشه ای کبو 87 که هر یک 200 مین در منطقۀ پرتاب بمب پراکنده می سازد. ب 2 در عین حال می تواند 16 بمب اتمی ب-61 یا 16 موشک آ جی ام 129 حمل کند. به کار بردن این نوع هواپیماها در جنگ های واقعی موجب بهینه سازی آنها در جنگ های اتمی احتمالی می گردد.
به همین ترتیب در حال حاضر ایالات متحده و هم پیمانانش صدها موشک تاماهاک از ناوهای جنگی و زیر دریایی هایشان به روی لیبی پرتاب می کنند. این موشک هایی که توسط شرکت آمریکایی «هاگ» ساخته می شود و هر فروند یک میلیون و نیم قیمت دارد، در ارتفاع پائین پرواز می کند و کلاهک آن بسیار متنوع است و از جمله از کلاهک اورانیوم ضعیف شده نیز استفاده می کند که نتایج اسفناکی برای سلامت و محیط زیست خواهد داشت. تاماهوک در عین حال می تواند کلاهک اتمی دابلیو-80 حمل کند : کاربرد این موشک ها در جنگ های واقعی موجب بهینه سازی های آن در حملات اتمی در جنگ احتمالی آینده خواهد شد.
Missile de croisière Tomahawk
این موضوع که جنگ علیه لیبی جنگ دیگری را در پی خواهد داشت، توسط بنیامین نتایاهو تأیید شده است. در مصاجبه ای با سی ان انغ نخست وزیر اسرائیل گفت :« اگر ایران از برنامۀ هسته ای اش چشم پوشی نکند، باید حملۀ نظامی مؤثری را برای تخریب مراکز اتمی ا ش به اجرا گذاشت.».
تهران با این که سلاح اتمی در اختیار ندارد، بر خلاف اسرائیل که دارای سلاح اتمی می باشد، توان نظامی بسیار قوی تری نسبت به لیبی دارد و در نتیجه برای جنگ علیه ایران از سلاح اتمی استفاده خواهند کرد. در چنین چشم اندازی است که ایالات متحده در مدیترانه نخستین یگان های دریایی ا ش را مستقر ساخته که سپر ضد موشکی را نز در بر می گیرد، ناوهای موشک انداز مونتری و استوت از این نوع ناوها هستند. دومی در حال حاضر دارد روی لیبی موشک های تاماهاک می اندازد. ولی رئیس جمهور ایتالیا اطمیانان داده است که «ما وارد جنگ نشده ایم، این عملیات توسط سازمان ملل متحد انجام می شود.».
تبدیل کردن لیبی به عراقی دیگر :
جهان عرب در پراکندگی
توسط شمس الدین شیتور
ترجمه از فرانسه به فارسی توسط حمید محوی
Mondialisation.ca, Le 22 mars 2011
«روزی دو نفردزد وارد کاخ تابستانی شدند، یکی شروع کرد به جمع آوری اشیاء گرانبها، و دیگری شروع کرد به آتش زدن. یکی از آن دو نفر جیب هایش را پر کرده بود، و آن دیگری نیز صندوف هایش را پر کرد و هر دو با خنده به اروپا باز گشتند. این است داستان آن دو دزد. ما اروپایی ها، مردم متمدنی هستیم، و برای ما چینی ها بربر هستند. این کاری است که تمدن علیه بربریت انجام می دهد. در تاریخ نام یکی از این دو دزد فرانسه و دیگری انگلیس خواهد بود.»
ویکتور هوگو (نام هبه کاپیتان باتلر)
17 مارس روز فراموش نشدنی در تاریخ است و باید آن را به خاطر سپرد. در این روز یک کشور عربی، لیبی طی در گیری با انشعابات داخلی وارد جریانی می شود که از ماه ها پیش برای ربودن منابع نفتی طرح ریزی شده بود (یعنی منابعی که دو تا سه برابر تمام دخایر نفتی ایالات متحده است). سناریو خیلی ماهرانه طرح ریزی شده و مثل عراق، موضوع حفاظت از جان مردم لیبی در برابر قذافی است. پس از عراق، پس از سومالی و سودان، این بار نوبت لیبی فرا می رسد. ما عربها تنها باید از خودم ایراد بگیریم، زیرا اگر امپریالیسم به کمک مخالفینی می آید که ساخته و پرداختۀ خودش می باشد، به این علت است که رهبران عرب هیچ گاه خواهان آلترناتیو نبودند. اسلام با دستان شکسته ای از خود دفاع می کند که در اصل از طریق معامله خودشان را سر قدرت حفظ می کنند و به سرنوشت تسلیم می شوند بی آن که به طرف علم و تکنولوژی بروند.
در تاریخ، فرانسه و انگلیس خیانت کار در تمام لشگر کشی ها علیه دولت های ضعیف شرکت داشته اند. در سال 1856 به بهانۀ حمایت از اقلیت مسیحی به امپراتوری عثمانی حمله می کنند. سپس در اکتبر 1860 حمله به چین است که ویکتورهوگو آن را به شکل بارزی ترسیم می کند. تخریب امپراتوری عثمانی در قرارداد شوم سایکس-پیکو(که در آن خاورمیانه تقسیم شد). در سال 1956 فرانسه در اتحاد با همکار قدیمی اش انگلیس، و اسرائیل به مصر حمله می کند، و در سال 1991 در جنگ علیه عراق شرکت دارد. فرانسه در سال 2008 از افغانستان سر در می آورد. تنها یک بار بر سر ماجراجویی در عراق با ژرژ بوش مخالفت می کند ولی توفیقی به دست نمی آورد. فرانسه در دوران سرکوزی رهبری جنگ صلیبی را علیه یک دیکتاتور عرب «القذافی» را به عهده می گیرد که 42 سال در قدرت بوده است.
مخالفت جهانی
«باید دانست که به استثناء ایالات متحده، انگلیس و فرانسه، 90 درصد جهان با جنگ مخالف هستند. از دیدگاه اتحاد آفریقا، کشورهای هم پیمان آمریکایی-اروایی با به اجرا گذاشتن چندین حملۀ هوایی و دریایی علیه لیبی موجب کشته شدن حداقل 50 شهروند غیر نظامی و زخمی شدن 200 نفر از آنها شده اند، در حالی که توافق نامۀ 1973 سازمان ملل متحد برای «حفاظت از شهروندان» به تأیید رسیده است. فرانسه که این جنگ را به سهم خود موضوعی شخصی می داند، با حمایت ایالات متحده و بریتانیا این مداخلۀ نظامی را در همایش اتحادیۀ اروپا و اتحادیۀ عرب که روز شنبه برگزار شد، تأیید کرده و نسبت به پیشنهاد اتحادیۀ آفریقا مبنی بر انتخاب راه دیپلماتیک و توقف فوری خشونت بی اعتنا ماند. در واقع به نظر می رسد که اتحادیۀ آمریکا و اروپا برای گردهم آیی اتحادیه آفریقا که در همین روز شنبه در نوآکشوت پایتخت موریتانیا برگزار می شود تصمیم گرفته است که دربارۀ اصلاحات ضروری گفتگو کنند.»(1)
به همین ترتیب، «نوول ابسرواتور» گزارش داد که «مداخلۀ نظامی که روز شنبه 9 مارس علیه لیبی آغاز شد خیلی به دور از توافق عمومی در محافل بین المللی است. قدرت نوین در زمینۀ بین المللی مداخله در امور داخلی کشورها را محکوم می دانند. روز یکشنبه، روسیه کشورهای هم پیمان را از مداخلات نظامی که موجب کشته شدن شهروندان می شود منع کرد. سخن گوی امور خارجۀ روسیه با اظهار تأسف گفت : «موافقت نامۀ سازمان ممل متحد» حیلی با شتاب صادر شده است و باید خون ریزی در لیبی را متوقف ساخت و از راه مذاکره اقدام کرد.»(2). « پکن از حملۀ نظامی به لیبی اظهار تأسف کرد…امیدواریم که ثبات به لیبی بازگردد و حملات نظامی برای جلو گیری از کشته شدن مضاعف شهروندان لیبی متوقف شود ». هند نیز روز یکشنبه 20 مارس از حملات نظامی به لیبی اظهار تأسف کرد و نگرانی اش را از ادامۀ خشونت ها و وخیم شدن مخاطرات از دیدگاه بشر دوستانه برای مردم لیبی اعلام داشت.». نوول ابسرواتور با صراحت تأیید کرد که «بی هیچ تردیدی منافع نفتی در لیبی انگیزۀ اصلی این حمله بوده است» و خصوصیات استعماری آن را افشا کرد. در ونزوئلا؛ هوگو چاوز صراحتا اقدام نظامی را به عنوان حرکتی غیر مسئولانه ارزیابی کرد. ترکیه باز بینی طرح ناتو برای لیبی را درخواست کرد که از چند هفتۀ پیش آماده شده بوده است. حتی نمایندۀ اتحادیه برای امور خارجی (بریتانیایی) کاترین اشتون از باز شناسی منطقۀ ممنوعۀ پرواز سرپیچی کرد.
یکی از دانشگاهیان آلمانی، آنت کیسر، گفت که آلمان با سیاست مداخلۀ نظامی مشترک مخالف است. آنت کیسر با حملۀ به لیبی و برقراری منطقۀ ممنوعۀ پرواز مخالف است. هرگز نمی توانیم مطمئن باشیم که به جنگ داخلی دامن نمی زنیم.(…) در عین حال باید بپرسیم که دلایل واقعی حمله به لیبی کدام بوده است. آیا واقعا به نام حقوق بشر این جنگ را به لیبی تحمیل کرده اند؟ در این صورت، چرا لیبی و نه ساحل عاج؟ چرا نه زیمبابوئه؟ بر همگان اشکار است که دولت ها تنها به خاطر منافع نیروهای نظامی شان را گسیل می کنند…و موضوع به هیچ عنوان خوب در یک طرف و بد در طرف دیگر نیست…در آلمان، ما فکر می کنیم که سرکوزی با بحران لیبی در پی حل بحران سیاسی درونی است. کاهش درصد طرفداران سرکوزی بین مردم فرانسه، و تحولات تونس و مصر که در فرانسه موجب ابهاماتی شد…لیبی فرصت مناسبی بود که به عنوان مدافع حقوف بشر خودنمایی کند»(3)
در فرانسه، حتی ژان ماری لوپن موضع گیری فرانسه را قویا مورد انتقاد قرارداد و اعلام کرد که احتمالا پشت انگیزۀ بشر دوستانه منافع دیگری پنهان شده است که قابل اعتراف نیست : کنترل نفت لیبی. لوپن در عین حال نقش برنارد هانری لوی را مورد انتقاد قرارداد و او را نوعی وزیر امور خارجۀ ثانوی تلقی کرد.
حمله به لیبی از چند ماه پیش طرح ریزی شده بود
برای ژیل مونیه «همه چیز از پیش آماده شده بود. سرکوزی خواهان جنگ بود، به هم راهی برنارد هانری لوی، الن ژوپه، و دولت محافظه کار انگلیس، آن را بر پا داشت. تمرین نظامی گستردۀ انگلیس-فرانسه، که بای سه ماه طرح شده بود – که در حالت عادی شش ماه به طول می انجامد – طرح جنگی او را تسهیل ساخت. برای حمله به سرزمین جنوب آماده است»…بین 21 و 25 مارس سرکوزی برای حمله به کشوری در جنوب مدیترانه که تحت سیطرۀ دیکتاتور به سر می برد آماده است. نام کد عملیات «ساتلند میسترال»، و نام کد نخستین ضربه : «دزر استورم» (توفان صحرا)! امروز این طرح علی رغم نام تازه ای که برای آن در نظر بگیرند، به شکل واقعی برنامه ریزی شده است. برای حمله به لیبی، تنها لباس دیپلماتیک برای مداخلۀ غرب کم بودف یعنی تأیید شورای امنیت در سازمان ملل متحد و تشکل هم پیمانانی که شامل « دوستان خوب قدیمی عرب» می شود. این کا ربه فوریت انجام گرفت. به یاد می آوریم که نان «توفان صحرا» نامی بود که پنتاگون به فرمان ژرژ بوش (پدر) در ژانویه 1991 برای حمله به عراق انتخاب کرده بود.»(5)
«چند ماه پیش تر از عمایت ساتلند عملیات مشابهی در کویت انجام گرفت که هدایت آن را ژنرال نورمن شوارزکوف به عهده داشت. (…) کلنل قذافی فرشته نیست، ولی به نظر می رسد که ما با اردوی تبلیغاتی مشابه به اردوی تبلیغاتی برای صدام حسین سر و کار داریم، چنان که می گویند «رهبر لیبی ملت خودش را بمباران می کند» (…) ولی اگر با دقت نگاه کنیم، می بینیم که قطر و امارات عربی در جنگ علیه لیبی برای حفاظت از جان شهروندان لیبی شرکت دارند، یعنی دقیقا همان کشورهایی که در کنار عربستان سعودی در سرکوبم مردم بحرین شرکت دارند. گویی که بحرین، یمن، لیبی جنگ یگانه ای است. دیکتاتورهای جهان در سرکوب ملت های به پا خاسته متحد شده اند»(4) « در سطح منطقه ای، مسائل ممکن است بازهم پیچیده تر شود. زیرا در صورتی که پادشاهان نفت خلیج فارس حمایت خود را از مداخلۀ غرب پنهان نکنند، ترکیه و الجزایر که هر دو نسبت به بازگشت فرانسه به صحنۀ بین المللی و مغرب مضنون هستند، با موضوع استراتژیک و دیپلماتیک مهمی باید رویارویی کنند. اگر ترکیه باید باخصومت دیرینۀ فرانسۀ سرکوزی مقابله کند که از ورودش به اتحادیۀ اروپا باخ شونت تمام جلوگیری کرده بود، الجزایر می داند که مداخلۀ موفقیت آمیز فرانسه در لیبی، مستقیما امنیت ملّی را در منطقۀ ساحل برای الجزایر به خطر خواهد انداخت.»(5) محمد طاهر بن سعاد در مقایسۀ دیپلماسی ترکیه و اعراب، موفقیت اولی را در مقابل ورشکستگی دومی را چنین توضیح می دهد.
«غربی ها از پیچیدگی بحران لیبی خرسند هستند…اگر تبلیغات دروغین مداخلۀ نظامی بشردوستانه در رسانه های غربی و عربی را کنار بگذاریم، بی گما ن به این نتیجه می رسیم که مداخلۀ غرب پیش از اتحادیۀ عرب انجام گرفته و از منطق مسخره ای تبعیت می کند. در بحرین، کشوری که تظاهرات صلح آمیز برای «سلطنت مشروطه» و اصلاحات اجتماعی ب هراه افتاد، طی چند هفته توسط رژیم فئودال و خودگردان به خون آغشته شد، در حالی که نه آمریکا و نه هم پیمانان اروپایی و عرب هیچ اعتراضی نسبت به این رویدادها ندارند و وظیفۀ خود نمی دانند که برای حفاظت جان شهروندان بحرینی لشگر کشی کنند. (…) خوشبختانه، در کنار این دیپلماسی شرم آور عرب، یک قدرت اسلامی هست که راه دیگری را در پیش گرفته که واقعیت گرایی و قانون را در پیوند با یکدیگر در نظر می کیرد. در مصاحبه ای با تلویزیون العربیه، نخست وزیر ترکیه، طیب اوردوغان به اصولی اشاره داشت که باید برای اعرابی که به خودشان احترام می گذارند، خط مشی هر دیپلماسی عرب باشد.»(6)
«پیش از هر مطلبی، نخست وزیر ترک یادآور شد که باید خواست مردم عرب را برای تحولات عمیق باید باز شناسی کرد، و یک بار دیگر مخالفت ترکیه را علیه مداخلۀ نظامی در لیبی تأیید کرد. اردوغان به گفتگوی تلفنی اش با قذافی اشاره می کند، و در این گفتگو به قذافی پیشنهاد می کند که شخص مناسبی را برای دوران گذار و برقراری رژیمی بر اساس قانون مدنی انتخاب کند(…) چنین روی کردی نه تنها به تقویت دیپلماسی ترکیه می انجامد بلکه دیپلماسی عرب را نیز از حاکمیت ارتجاعی رژیم های سلطنتی و نفتی خلیج فارس آزاد خواهد ساخت.»(6)
آن چه در آینده به وقوع خواهد پیوست
فلیسیتی آربوتنوت سرنوشت لیبی را درآینده وقتی که همه چیز تمام شد و اوضاع به حالت عادی درآمد تشریح کرده است، حرفهای او را بشنویم که در این باره چه می گوید :
«بمباران لیبی به زودی آغاز خواهد شد، یعنی روزی که با یکی دو روز اختلاف، مصادف است با هشتمین سالگرد آغاز تخریب عراق. اشتباها ت تراژیک و خسارات جانبی متعددی روی خواهد داد، مادر، فرزند، کودک، پدر بزرگ و مادر بزرگ، مدرسه برای کر و لال هاف و غیره و غیره. زیر بناها ویران خواهد شد.محاصره بر جا خواهد ماند و باز سازی را امکان ناپذیر خواهد کرد. انگلستان، فرانسه و ایالات متحده تشخیص خواهند داد که کشور به ثبات نیازمند است و برای چگونگی آن تصمیم خواهند گرفت، و خواهند گفت که حالا باید به این کشور کمک کرد تا بازسازی شود. به ترتیب می آیند(انگلستان، فرانسه و ایالات متحده) و در آغاز هدایت سامانه ها و ساخت ساز های نفتی را به عهده می گیرند، ولی مردم لیبی چیزی نخواهند بود به جز مشکلی جانبی که خیلی زود به دشمن و شورشی تبدیل و تعبیر می شوند و به روی آنها آتش گشوده خواهد شد، زندانی خواهند شد، شکنجه خواهند شد و سرانجام قربانی هر گونه سوء استفاد ه از جانب قدرت حاکمه می شوند، سپس دولتی دست نشانده را که دوست آمریکا می باشد سر کار خواهند گذاشت.
اشغالگران با شرکت های صنعتی خودشان برای باز سازی قرارداد می بندند، پول برداشت خواهد شد بی آن که سهام منجمد شده را به حساب بیاروریم که مطمئنا ناپدید خواهد شد و کشور به شکل گسترده به حالت ویران شده باقی خواهد ماند(…) دربارۀ سیاه روزی لیبی چه می توانیم بگوییم؟ فرانسه شرمت باد، انگلستان شرمت باد، آمریکا شرمت باد و سازمان ملل متحد تو نیز شرمت باد که مدعی : «…حفاظت از نسل های آینده پس از جنگ ویرانگر…» است. اسامی این کشورها و سازمان ملل متحد با خون قربانیانشان نوشته خواهد شد : هر بدن درهم شکسته، هر کودک معلول شده یا جزغاله شده، هر بیوه، بیوه یا یتیم روی سنگ قبرشان. (…) با گذشت زمان خواهیم دانست که چه کسانی توطئه کرده و مزدور استخدام کرده و کشور را به بی ثباتی کشانده اند. بی گمان تعداد افرادی که به شکل غافلگیرانه چنین واقعیاتی را کشف خواهند کرد بسیار معدود خواهد بود. ولی کشف آنان خیلی دیر خواهد بود، زیرا خیلی وقت پیشتر ها لیبی نابود شده و مردم آن نیز آواره و یا جا به جا شده اند. وقتی با نجات دهنده گان» سر و کار پیدا می کنیم باید بدانیم از چه چیزی حرف می زنیم. طی شش ماه آینده، تقریبا تمام مردم لیبی افسوس 40 سال قدرت حاکمه را خواهند خورد، هر چند که بی عیب و نقص نبوده است.» (7)
همه چیز گفته شده است، مقدمه ای بر طرحی که مشابه آن را در عراق پیاده کردند. با این وجود، اگر بخواهیم خردمندانه رفتار کنیم، باید اعتراف کنیم که نفت عرب به جوانان عرب تعلق دارد. در این جا ما فرصت منحصر به فردی داریم تا به تمدنمان جان تازه ای ببخشیم و با اعتراف به گناهانمان و رویگردانی از سیاست های گذشته به سوی پیشرفت گام برداریم، به همان شکلی که اندونزی، ترکیه در این راه گام برداشتند و به ویژه ایران که از دیدگاه علمی الگوی بسیار بارزی است که می توان از آن پیروی کرد. باید هوشیار باشیم (نویسنده الجزایری است)، آن چه بر سر لیبی آمد ممکن است بر سر ما بیاید، باید تصمیم بگیریم پیش از آن که دیر شده باشد.
Notes/Références
1. Les forces occidentales attaquent la Libye au mépris de l’option diplomatique africaine http://www.afriquejet.com
2. Les frappes de la coalition sont loin de remporter l’adhésion. Nouvel Obs. 20 novembre 2011
3. D.Fraleux, L.Estival: Pourquoi l’Allemagne refuse l’intervention militaire myeurop 19 mars 2011
4.Gilles Munier Site Oumas.com 19 mars 2011
5.M.T.Bensaâda – La nouvelle croisade occidentale en Libye Oumma.com 20 mars 2011
6.Mohamed Tahar Bensaâda – Grandeur de la diplomatie turque Oumma.com 18 mars 2011
7.Felicity Arbuthnot – L’hypocrisie et la trahison de l’ONU (Dissident Voice) 20 mars 2011
8. L’auteur est algérien.
نخستین تأثیرات جانبی در جنگ علیه لیبی
جنگ در لیبی به مسابقۀ تسلیحات اتمی
دامن زده است
نوشتۀ مالینو دینوچی
ترجمه از فرانسه به فارسی توسط حمید محوی
Mondialisation.ca, Le 24 mars 2011
روسیه دلیل به کار بستن سلاح های استراتژیک توسط ایالات متحده در این جنگ علیه لیبی، خود را در تهدید دیده و برنامۀ تسلیحات اتمی جدیدی را راه اندازی کرده است.
علیه لیبی، آن چه را که رئیس جمهور ایتالیا نه به عنوان جنگ بلکه به عنوان عملیات سازمان ملل متحد می نامد، از هم اکنون به «نتایج جانبی» خطرناکی منتهی شده است. نخست وزیر روسیه، ولادیمیر پوتین با این که رژیم لیبی را دموکراتیک نمی داند و از سوی دیگر اختلافات قبیله ای که این وضعیت را پیچیده تر ساخته، دو روز پسش، توافق نامۀ شورای امنیت را به عنوان فراخوان به جنگ صلیبی و قرون وسطایی برای توجیه خشونتی ارزیابی کرد که بهانۀ آن دفاع از شهروندان کشور لیبی است. ولادیمیر پوتین در عین حال گفت که – پس از حملات ایالات متحده علیه بلگراد، و سپس افغانستان و عراق و در حال حاضر علیه لیبی – این حملات «برای سیاست ایالات متحده تبدیل به عادت شده است». و نتیجه گرفت که : «این موضوع روسی هرا به فکر واداشت تا توان دفاعی خود را تقویت کند». این نظریات فورا تأثیرات عینی خود را نشان داد. دیروز (چهارشنبه 23 مارس 2011) وزیر دفاع روسیه اعلام که امسال نیروهای استراتژیک روسی هبه موشک های قاره پیمای تازه ای مسلح خواهد شد، 36 موشک بالیستیک و 20 سامانۀ کروز، و دو زیر دریایی اتمی.با بودجه ای معادل 665 میلیارد دلار برای سال های 2011-2020 . 5 نقلیۀ فضایی، 21 سامانۀ موشکی، 35 بمب افکن، 109 هلیکوپتر جنگی، 3 زیر دریایی اتمی و یک شناور سطحی. در سال 2013 متخصصین روسی موشک بالیستیکی قاره پیمای تازه ای را عرضه خواهند کرد که زمین پایه است و مخارج این سرمایه گذاری را به 6/2 میلیارد دلار افزایش خواهد داد.
موشک های بالیستیک به ویژه برای زیر دریایی های تهاجمی اتمی آماده خواهد شد. امسال آزمایش ها ی دیگری روی موشک «بولاوا» انجام خواهد گرفت که روی زیر دریایی های جدید از کلاس «بوری» کار گذاشته خواهد شد.
یک زیر دریایی به تنهایی می تواند 16 موشک اتمی با برد 8 تا 10 هزار کیلومتر پرتاب کند، هر فروند موشک بولاوا می تواند تا 10 کلاهک مستقل رها کند. در نتیجه قدرت تخریب آن معادل زیر دریایی کلاس «اوهیو» با 24 موشک «تریدانت» با کلاهک متعدد است که در خدمت نیروی دریایی ایالات متحده می باشد.
زیر دریایی اوهایو. ایالات متحده
موشک بالیستیک بولاوا از پایگاه زمینی برای نفوذ در سپر ضد موشکی ایالات متحده پرتاب می شود.ایالات متحده این سپر موشکی را به هدف فراهم ساختن امکان حمله ایجاد کرده و در حال گسترش آن است (این سپر ضد موشکی به ایالات متحده امکان می دهد که حمله را اغاز کند و در عین حال پاسخ احتمالی را خنثی سازد). ناوهای جنگی که آمریکا علیه لیبی در مدیترانه مستقر ساخته است، نخستین یگان هایی هستند که به ترکیب سپر موشکی در بخش دریا پایه تعلق دارد، ناو موشک انداز مونتری و استوت به این مجموعه تعلق دارد. بولاوا برای گریز از موشک های رهیاب قادر به پرتاب کلاهک های مجازی و ترفند است.
در نتیجه جنگ علیه لیبی، خیلی با شتاب موجب تحریک مسابقۀ تسلیحات اتمی شده است. زیرا پنتاگون از این فرصت های جنگی به عنوان سکوی آزمایش برای سلاح های استراتژیک، مانند بمب افکن ب 2 که برای حملات اتمی ساخته شده استفاده می کند.
«عملیات لیبی» و نبرد نفت : ترسیم مجدد نقشۀ آفریقا
نوشتۀ میشل شوسو دوسکی
ترجمه از فرانسه به فارسی توسط حمید محوی
(یادآوری می کنم که بخش اوّل این مقاله به زبان فارسی پیش از این با عنوان «تلاش کودتا توسط ایالات متحده و ناتو در لیبی» به تاریخ 11 مارس 2011 در گاهنامۀ هنر و مبارزه منتشر شده است)
http://g-honar-v-mobarze.blogfa.com/
Mondialisation.ca, Le 22 mars 2011
بخش دوم
مداخلۀ نظامی ایالات متحده و ناتو در لیبی پیامد های جغرافیای سیاسی و اقتصادی پر اهمیتی خواهد داشت.
لیبی با سه و نیم درصد از کل ذخایر نفتی جهان یکی از پر اهمیت ترین بوده و این حجم معادل دو برابر کل ذخایر نفتی ایالات متحده می باشد. «عملیات لیبی» بخشی از برنامۀ نظامی در گسترۀ خاورمیانه و آسیای مرکزی بوده و هدف آن کنترل و تصاحب بیش از 60 درصد ذخایر نفتی و گاز جهان است، به علاوه خطوط لوله های نفتی و گاز.
کشورهای مسلمان، عربستان سعودی، عراق، ایران، کویت، امارات عربی، قطر، یمن، لیبی، نیجریه، الجزایر، قزاقستان، آذربایجان، مالزی، اندونزی و برونئی بین 66 تا 76 درصد از تمام ذخایر نفتی را در اختیار دارند (بر اساس منابع و روش محاسباتی که در مقالۀ «شیطان سازی چهرۀ مسلمانان و جنگ برای تصاحب نفت» مورد بررسی قرار داده ام، 7 ژانویه 2007 ).
با ذخیرۀ 5/46 میلیارد بشکه نفت (ده برابر مصر) لیبی بزرگترین ذخیرۀ نفتی قارۀ آفریقا است که نیجریه و سپس الجزایر در مقام های دوم و سوم قرار می گیرند. برای مقایسه می توانیم یادآور شویم که ذخیرۀ نفتی ایالات متحده در دسامبر 2008 بر اساس گزارشات رسمی، 6/20 میلیارد بشکه بوده است(1).
ارزیابی های جدید نشان داده اند که ذخیرۀ نفتی لیبی 60 میلیارد بشکه و ذخیرۀ گاز آن نیز 1500 میلیارد متر مکعب است. تولید نفت در لیبی بالغ بر 3/1 و 1.7 میلیون بشکه در روز یعنی کمتر از قابلیتی است که در تولید نفت دارد. براساس گزارشات شرکت ملی نفت، هدف 3 میلیون بشکه نفت در روز و 2600 میلیون متر مکعب گاز است.
آمار سال 2008 نشان داده است که ذخایر نفتی لیبی 464/41 میلیارد بشکه نفت در پایان سال 2007 بوده است، یعنی حجمی که معادل 34/3 درصد ذخایر نفتی جهان را در بر می گیرد.
نفت «نشان پیروزی» جنگی که
ایالات متحده و ناتو راه اندازی کرده اند
تهاجم به لیبی با مأموریت بشر دوستانه در خدمت همان منافع خصوصی است که در تهاجم به عراق در سال 2003. اهداف پشت پرده چیزی نیست به جز تصاحب ذخیرۀ نفتی لیبی و بی ثبات ساختن شرکت ملی نفت به نفع خصوصی سازی ثروت نفتی لیبی و منتقل کردن آن به دست شرکت های خارجی. شرکت ملی شرکت ملی نفت لیبی بین صد شرکت از مهمترین شرکت های نفتی جهان مقام بیست و پنجم را اهراز می کند. حملۀ طرح ریزی شده علیه لیبی که در حال حاضر اجرای آن ادامه دارد، جرئی از یک جنگ گسترده تر است، «جنگ نفت». نزدیک به 80 درصد از ذخیرۀ نفتی لیبی در خلیج سیدرا در شرق لیبی واقع شده است(به نقشۀ زیر نگاه کنید). لیبی اقتصاد برجسته ای دارد. «جنگ برای تجارت خوب است». نفت نشان پیروزی جنگی است که ایالات متحده و ناتو به راه انداخته اند.
وال استریت، شرکت های غول آسای انگلیس و آمریکا و تولید کنندگان اسلحه در ایالات متحده و اروپا برندگان اصلی ولی ناگفتۀ این اردوی نظامی علیه لیبی هستند که ایالات متحده و ناتو آن را به راه انداخته و هدایت می کنند.
نفت لیبی برای غول های انگلیسی و آمریکایی فرصت مناسبی است. در حالی که ارزش کالایی نفت خام در حال حاضر 100 دلار برای هر بشکه می باشد، مخارج استخراج نفت لیبی خیلی پائین است، یعنی در حد یک دلار برای هر بشکه، این موضوع را یک متخصص تجاری نفت به شکل خیلی سرپوشیده مطرح کرده است :
«با 110 دلار برای هر بشکه در بازار جهانی، و با یک حساب ساده برای لیبی 109 دلار باقی می ماند».
منافع نفتی خارجی ها در لیبی
شرکت های خارجی که پیش از شورش در زمینۀ صنایع نفتی لیبی فعال بودند عبارتند از :
Total de France, ENI d’Italie, China National Petroleum Corp (CNPC), British Petroleum (BP), le consortium espagnol REPSOL, ExxonMobil, Chevron, Occidental Petroleum, Hess et Conoco Phillips.
نقش مرکزی چین در صنایع نفتی لیبی معنی دار است. تعداد کارکنان شرکت ملی نفت چینی 400 نفر. کل کارکنان چینی در لیبی در حد 30000 نفراست. 11 در صد استخراج نفت در لیبی به چنین ارسال می شود. ولی از ابعاد فعالیت های تولیدی چین اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی نشانه هایی وجود دارد که گواه بر گسترده بودن آن است.
به طور کلی، واشینگتن حضور چین در آفریقای شمالی را به عنوان مداخله تلقی می کند. از دیدگاه جغرافیای سیاسی چین دست و پا گیر است. در نتیجه یکی از اهداف اردوی نظامی علیه لیبی، حذف چین از آفریقای شمالی است.
نقش ایتالیا نیز پر اهمیت است. شرکت نفت ایتالیایی 244000 بشکه نفت و گاز تولید می کند، یعنی حجمی که معادل 25 درصد کل صادرات لیبی را در بر می گیرد. ]( Sky News: Foreign oil firms halt Libyan operations, 23 février 2011).[
بین شرکت های آمریکایی در لیبی، چورون و اکسیدانتال پترولیوم شش ماه پیش (اکتبر 2010) تصمیم گرفتند که مجوز تجسس نفت و گاز در لیبی را تمدید نکنند
(Why are Chevron and Oxy leaving Libya?: Voice of Russia, 6 octobre 2010).
ولی بر عکس، شرکت نفتی آلمان توافق نامۀ بسیار مهمی با شرکت ملی نفت لیبی به امضا رساند که شامل تجسس و تقسیم تولید بود.
(AfricaNews – Libya: German oil firm signs prospecting deal – The Africa News)
منافع مالی و «بخوانید غنائم جنگی» خیلی پر اهمیتی مطرح است. عملیات نظامی در پی تخریب نهادهای مالی لیبی و به همین ترتیب توقیف و ضبط میلیاردها دلار سهامی است که در بانک های غربی سپرده شده.
از سوی دیگر باید دانست که توان نظامی و سامانۀ پدافند هوایی لیبی ضعیف است.
Les concessions pétrolières libyennes
ترسیم مجدد نقشۀ آفریقا
لیبی بزرگترین ذخایر نفتی آفریقا را در اختیار دارد. هدف مداخلۀ ایالات متحده و ناتو استراتژیک است : و خیلی ساده، عبارتا ست از دزدیدن ثروت نفتی لیبی زیر پوشش مداخلۀ بشر دوستانه.
این عملیات نظامی به هدف تأمین سلطۀ ایالات متحده در آفریقای شمالی انجام می گیرد که از دیدگاه تاریخی همواره زیر سلطۀ فرانسه و تا حدودی ایتالیا و اسپانیا بوده است.
در مورد تونس، مراکش و الجزایر، طرح واشینگتن عبارت است از تضعیف روابط سیاسی این کشورها با فرانسه، و اعمال فشار برای ایجاد رژیم های جدیدی که وابسته به ایالات متحده باشند. تضعیف فرانسه از تمایلات امپریالیستی آمریکا سر چشمه گرفته و از دیدگاه تاریخی گواه بر روندی است که از دوران جنگ های هندوچین آغاز شد.
مداخلۀ ایالات متحده و ناتو که دیر یا زود به تشکل رژیمی دست نشانده خواهد انجامید، در عین حال در پی حذف چین از منطقه و ورشکسته ساختن شرکت ملی نفت چین است. غول های نفتی انگلیس و آمریکا که با دولت قذافی در سال 2007 قرارداد نفتی بستند، که بریتیش پترولیوم یکی از آنها می باشد، مشخصا از عملیات نظامی ایالات متحده و ناتو سود خواهند برد.
به عبارت کلی تر، نقشۀ جغرافیایی جدیدی برای آفریقا در نظر گرفته شده است : یعنی روند دیگری در تقسیمات نئوکلونیال، اصلاحات مرزی در کنفرانس برلن در سال 1884 و تسخیر آفریقا توسط ایالات متحده، هم پیمان با بریتانیا در عملیات نظامی توسط ایالات متحده و ناتو.
Source : http://www.hobotraveler.com
ایالات متحده در کنفرانس برلن در سال 1884 نقش غیر فعالی داشت. تقسیم جدید آفریقا در قرن بیست و یکم براساس کنترل نفت، گاز و موارد معدنی (کوبالت، اورانیوم، کروم، منگنز و پلاتین) در سطح گسترده براساس منافع انگلیس و آمریکا و تضمین سیطرۀ آنها انجام می گیرد.
مداخلۀ ایالات متحده در آفریقای شمالی برای جغرافیای سیاسی و تمامی منطقه تعیین کننده است و روی حضور چین و نفوذ اتجادیۀ اروپا سایه می افکند.
تقسیم بندی جدید قاره نه تنها نقش قدرت های استعماری در آفریقای شمالی را کاهش می دهد (فرانسه و ایتالیا)، بلکه جزء روندی است که به حذف و تضعیف فرانسه (و بلژیک) در گسترۀ آفریقا باید بیانجامد.
رژیم های دست نشاندۀ ایالات متحده در برخی از کشورهایی که پیش از این زیر نفوذ فرانسه (و بلژیک) بودند، مانند جمهوری دموکراتیک کنگو و روآندا. در آینده چند کشور دیگر در آفریقای غربی (مانند ساحل عاج) به نمایندگان ایالات متحده تبدیل خواهند شد.
از سوی دیگر، اتحادیۀ اروپا به شکل گسترده به نفت لیبی نیازمند است: 85 درصد از نفت لیبی به کشورهای اروپایی فروخته می شود. در صورت جنگ با لیبی، مصرف نفت در اروپای غربی دچار اخلال خواهد شد و فرانسهف ایتالیا و آلمان را متأثر خواهد ساخت. 30 درصد از نفت و 10 درصد گاز ایتالیا از لیبی وارد می شود. گاز رسانی لیبی از طریق لولۀ گاز «گرینستریم» در مدیترانه انجام می گیرد (به نقشۀ زیر نگاه کنید).
Le gazoduc Greenstream reliant la Libye à l’Italie
Conclusions
نتیجه گیری
با تحریف گستردۀ خبری، رسانه های حاکم در تبانی با برنامۀ نظامی هستند که در صورتی که به اجرا گذاشته شود، نه تنها نتایج مخربی برای لیبی خواهد داشت، بلکه تأثیرات اجتماعی و اقتصادی آن به تمام جهان منتقل خواهد شد.
در حال حاضر، سه جنگ در خاور میانه و آسیای مرکزی وجود دارد : فلسطین، افغانستان و عراق. در صورت حمله به لیبی، چهارمین جنگ با خطر گسترش یابندۀ آن در آفریقای شمالی اغاز خواهد شد.
افکار عمومی باید به اهداف پنهانی که در پشت این به اصطلاح اقدام بشر دوستانه وجود دارد پی ببرند که رهبران دولتها و دولت های کشورهای عضو ناتو به عنوان «جنگ برای عدالت» اعلام کرده اند.
نظریۀ جنگ برای عدالت، چه در تعبیر کلاسیک و چه در تعبیر معاصر، به معنای «جنگ بشردوستانه» است. «جنگ برای عدالت» بر اساس قاعده ای اخلاقی مداخلۀ نظامی را علیه «دولت های شرور» و «تروریست های اسلام گرا» فرا می خواند. چنین نظریه ای در زمینۀ جنگ برای عدالت است که رژیم فذافی را چهره ای شیطانی جلوه داده و برای ایالات متحده و ناتو مجوز و مأموریت بشر دوستانه صادر می کند.
رهبران سیاسی و دولت های عضو ناتو معماران جنگ و ویرانگری در عراق و در افغانستان هستند. در منطقی کاملا انحرافی، این رهبران (و نمایندگان ویرانگری) به عنوان سخن گویان خرد و به عنوان نمایندگان جامعۀ بین المللی (کمونوته انترناسیونال) معرفی می شوند.
واقعیت امّا، کاملا چیزی دیگری است. مداخلۀ بشر دوستانه توسط جنایتکاران جنگی در بالاترین مقامات به اجرا گذاشته می شود و گویی پاسداران بی چون و چرای نظریۀ جنگ برای عدالت هستند.
ابوغریب، گوآنتانامو، خساران انسانی بین شهروندان در شهرها و در روستاهای پاکستا ن به دلیل حملات پهپادهایی که رئیس جمهور اوباما دستور ش را صادر می کند، چنین خبرهای در سطر اول روزنامه ها نوشته نمی شود، و نه حتی مرگ دومیلیون غیر نظامی در عراق.
چیزی به نام «جنگ برای عدالت» وجود ندارد. برای درک چنین موضوعی باید تاریخ امپریالیسم آمریکا را شناخت. گزارش سال 2000
Project for the New American Century intitulé (PNAC) « Rebuilding Americas› Defenses »
از بر پا کردن جنگ طولانی، جنگی برای تسخیر حرف می زند. یکی از ترکیبات مهم این برنامۀ نظامی عبارت است از «جنگ برای پیروزی قطعی از طریق جنگ های متعدد در صحنه های جنگی پیاپی».
«عملیات لیبی» جزئی از این روند است. به این معنا که صحنۀ جنگی دیگر، در منطق پنتاگون «جنگ در صحنه های پیاپی» است.
Project for the New American Century intitulé (PNAC) « Rebuilding Americas› Defenses »
منعکس کنندۀ دقیق سیر تحولی نظریۀ نظامی ایالات متحد هاز سال 2001 است.
ایالات متحده در نظر دارد که هم زمان و به شکل پیاپی چند صحنۀ جنگی در مناطق گوناگون جهان بر پا کند.
استراتژی نوین ایالات متحده به روشنی توضیح می دهد که چرا جنگ های پیاپی برای حفظ امنیت آمریکا ضروری است. در این گزارش، اقدامات بشردوستانه قید نشده است.
باید پرسید که هدف طرح نظامی ایالات متحده کدام است؟
اگر لیبی هدف گرفته شده به این علت است که جزء کشورهایی است که زیر نفوذ ایالات متحده نیست و از قبول درخواست های پنتاگون سرپیچی کرده است. لیبی کشوری است که در چهار چوب طرح نظامی (استراتزی نوین نظامی) ایالات متحده انتخاب شده که شامل یکی از «جنگ های پی در پی» را تشکیل می دهد. در این جا باید به گفته های وسلی کلارک فرماندۀ سابق ناتو مراجعه کنیم :
در پنتاگون در ماه نوامبر 2001، یک افسر مرکز فرماندهی در رده های بالا می گوید. بله، ما به سوی جنگ با عراق می رویم، ولی موضوع به این همین جا خاتمه نمی یابد. زیرا در اردوی پنج ساله، هفت کشور مطرح است : عراق، سوریه، لبنان، لیبی، ایران، سومالی و سودان.
(Wesley Clark, Winning Modern Wars, p.130).
در لیبی باران می بارد
باران بمب های اورانیوم ضعیف شده
باران تاماهاک
گرارش توسط فالکو آکیم
ترجمه از فرانسه به فارسی توسط حمید محوی
http://www.mondialisation.ca/index.php?context=va&aid=23885
par Falco Accame
Mondialisation.ca, Le 23 mars 2011
« Pluie de missiles Tomahawk en Libye »
باید در لیبی در مناطقی که با بیش از صد موشک تاماهاک بمباران شده است، برای مردم مناطق آلوده شده اقدامات حفاظتی به عمل آورد. زیرا در مخزن هر یک از این نوع پهپادها 300 کیلوگرم اورانیوم ضعیف شده وجود دارد. اگر تاماهاک را با یک راکت ضد تانک مقایسه کنیم، کمی بهتر از ابعاد آن آگاه خواهیم شد. در یک راکت ضد تانک 30 گرم اورانیوم ضعیف شده به کار برده می شود. به این ترتیب می توانیم تصور کنیم که یک تاماهاک چه حجم از اورانیوم ضعیف شده در فضای اطراف پراکنده می کند…در این مورد سکوت کامل برقرار است. در حمله علیه یوگوسلاوی تنها 15 موشک دریاپایه از این نوع به کار برده شد که چاله هایی به قطر 620 سانتی متر ایجاد کرد. در لیبی هیچ تجهیزات حفاظتی مناسبی برای مقابله با این نوع خطرات وجود ندارد. در نتیجه ارسال تجهیزات ایمنی و بهداشتی در مناطق بمباران شده، از اقدامات بشر دوستانه خواهد بود.
ایتالیا به خوبی با نتایج اسفناک چنین بمباران هایی آشنایی دارد. در حال حاضر تعداد بیماران بیش از هزار نفر اعلام شده است. فراموش نمی کنیم سال 1930 را که ایتالیا در بمباران هوایی با گاز خردل قبایل بی دفاع لیبیایی را تارومار کرد. صفحه ای از صفحات سیاه دوران استعمار.
لیبی : منازعات میان-امپریالیستی
نوشتۀ میگل مارتینز
ترجمه از فرانسه به فارسی توسط حمید محوی
منبع :
http://www.mondialisation.ca/index.php?context=va&aid=23913
Mondialisation.ca, Le 24 mars 2011
حمله به لیبی، احتمالا دلایل متنوعی دارد که تا زمانی که تمام نقشه های مخفی آن را پیدا نکنیم به حقیقت آن پی نخواهیم برد، و زمانی که تمام کارت ها را پیدا کنیم، دیگر بازی تمام شده و به کار هیچ کس نخواهد آمد، دقیقا مانند حقایقی که امروز دربارۀ ویتنام کشف می کنیم.
فرضیۀ ما – نه حقیقت، ولی می گوییم فرضیه، توجه داشته باشید – بر این پایه مطرح می گردد که حمله علیه لیبی تا حدود زیادی، همان گونه که لنین باز شناسی کرده بود، گواه بر منازعات میان-امپریالیستی است.
شرکت های ایتالیایی که قویا از جانب دولت پشتیبانی می شدند به شکل گسترده در لیبی سرمایه گذاری کردند و لیبی نیز به اندازۀ کافی تأمین انرژی این شرکت ها را تضمین کرده بود. این موضوع به جناح راست مرکزی اجازه داد که در انتخابات دوام بیاورد.
از همین روف شرکت های ایتالیایی شرایط مناسبی برای دولت لیبی فراهم آوردند و به این ترتیب شرکت های فرانسوی را با مشکلات جدی روبرو ساختند. و این شرکت ها با دولت روابط تاریخی بسیاری جدی تری دارند تا دولت ایتالیا.
روشن تر بگوییم: اگر شرکت های فرانسوی بخواهند سر همکاران ایتالیایی خود کلاه بگذارند، برای ما اهمیت خاصی ندارد و چیز شگفت انگیزی نیست و موضوع طرفداری از این و یا از آن نیز نمی باشد، ما تنها می خواهیم بفهمیم که چه اتفاقی افتاده است.
در حالی که ایتالیا از حمله به عراق و افغانستان با سبک بالی حمایت کرد، ولی این بار باید بهای سنگینی را بپردازد و شرکت های ایتالیایی از نخستین هایی خواهند بود که باید تاوان این حمله بپردازند.
به همین علت نتایج کاملا شگفت آوری را به بار می آورد. البته صداهایی از حاشیه و یا از سوی چپ به شکل منزوی علیه جنگ بر می خیزد، ولی مخالفت حقیقی به دلایل کاملا مادی از جناح راست مرکزی و از اتحادیۀ شمال بر می خیزد و روزنامۀ «لیبرو» (که صراحتا از برلوسکنی دفاع می کند) که سکان را به دست دارند.
فرانکو بچی یکی از روزنامه نگاران لیبرو و به عبارت دیگر محافظ نزدیک برلوسکنی است.
Franco Bechis
ولی فرانکو بچی این کار را با آشکار ساختن تناقضات و کوتاه بینی های دشمنان برلوسکنی انجام می دهد، و به این ترتیب مواد و اطلاعات گرانبهایی در اختیار ما قرار می دهد که از هر دو جناح بیزار هستیم.
فرانکو بچی، بات کیه به مدارک سرویس اطلاعاتی فرانسه و یک مقاله در «نیوزلتر مغرب کنفیدانسیل، داستان نوری مسماری، رئیس تشریفات قذافی را تعریف می کند که به فرانسه می گریزد و در آن جا با سرویس امنیت خارجی برای کسیل هیئتی مخلوط از پیمان کاران و نظامیان فرانسوی به بنغازی هم کاری می کند. هیدت نمایندگان با عبدالله جحانی یک سرهنگ نیروی هوایی ملاقات می کند که شورش لیبی را همین سرهنگ سامان دهی کرده بود.
فرانکو بچی سپس از ملاقات بین مسماری، سرویس امنیت خارجی و رهبران آیندۀ شورش توضیح می دهد….به طور کلی ما فکر نمی کنیم که تنها یک ردیف از ملاقات ها بتواند واقعیتی به اهمیت جنگ را توضیح دهد. با این وجود فرانکو بچی مدارک جالبی را برای تحقیقات آینده دربارۀ دلایل واقعی این جنگ عرضه می کند : مثل همیشه، ما وارد جنگ شده ایم بی آن که بدانیم چرا.
Miguel Martinez, du site Comedonchisciotte,
(1) Voir l’article de Franco Bechis, Sarkozy manœuvre la révolte libyenne
Publié par Comedonquisciotte, le 23 mars 2011, avec le texte de Franco Bechis
http://www.comedonchisciotte.org/site/modules.php?name=News&file=article&sid=8099
Source : http://kelebeklerblog.com
Lien : http://kelebeklerblog.com/2011/03/23/libia-come-i-servizi-francesi-prepararono-la-rivolta/
میشل شوسودووسکی : «ایالات متحده به لیبی حساسیت نشان می دهد و تخلفات کشورهای دیگر را ندیده می گیرد»
ترجمه از فرانسه به فارسی توسط حمید محوی
http://www.mondialisation.ca/index.php?context=va&aid=23823
Mondialisation.ca, Le 21 mars 2011
مدیر مرکز پژوهش ها ی جهانی سازی، در مونترال، میشل شوسودووسکی می پرسد : «چرا تمام توجهات روی فجایع لیبی تمرکز یافته و فجایعی که در کشورهای دیگر روی می دهد به حساب آورده نمی شود؟»
پس از رأی سازمان ملل متحد برای برقراری منطقۀ ممنوعۀ پرواز برا ی جلوگیری از دولت لیبی در حمله به مردم (یعنی جیزی که گفته شده) لیبی آتش بس اعلام کرد. با این وجود سازمان ملل متحد هیچ عکس العملی در رابطه با خشونت در بحرین و یمن و در دیگر کشورها از خود نشان نمی دهد.
در حالی که هنوز اقدامات علیه لیبی روشن نشده، حملۀ هواپیماهای بی سرنشین آمریکایی در پاکستان موجب مرگ 40 غیر نظامی و زخمی شدن حداقل 50 نفر دیگر شده است، و علاوه بر این در یمن، دولت به سوی تظاهر کنندگان ضد دولتی، پس از انجام مراسم مذهبی، آتش گشود.
در ساحل عاج نیز در اثر حملۀ تعدادی از مردان مسلح طرفدار لوران گباگبو و بمباران بازاری در پایتخت، 30 نفر کشته شدند.
سازمان ملل متحد حوادث بحرین را دهشتناک و غیر قانونی اعلام کرد، ولی رژیم حاکم در بحرین از سوی ایالات متحده پشتیبانی شده و هم چنان بی هیچ محدودیتی با همکاری دولت های خارجی به فشارهایش علیه تظاهر کنندگان ضد دولتی ادامه می دهد.
وقتی در عراق بیش از یک میلیون نفر (در جای دیگر رقم دو میلیون گفته شده است) را به قتل رساندند، نمی توانند بگویند که ما برای نجات جان غیر نظامیان اقدام کردیم. چنین ادعایی دیوانه کننده است.
وضعیت در بحرین خیلی بحرانی است. پنجمین ناوگان دریایی ایالات متحده در آن جا به سر می برد و هیچ دخالتی نکرده است.
چنین وقایعی نشان می دهد که کشورهای خلیج، از جمله عربستان سعودی به اتحادیۀ غرب وابسته هستند و از قویا از جانب ایالات متحده پشتیبانی می شوند. این نوع کشورها توسط متفقین برای کارهای کثیف در منطقه به کار گرفته می شوند.
باید دانست که ما در آستانۀ جنگ نسل چهارم هستیم که در شمال آفریقا در شرف تکوین است. چنین جنگی یعنی کشتار غیر نظامیان.
من منحیث یکی از علاقمندان مجله هفته از افغانستان، از شنیدن این خبر خیلی متاسف شدم، چراغ مجله هفته در…
با تشکر از همه ی مقالات و زحمات شما، دوباره خواهش میکنم، لینک های مستقیم مقالات رو در انتهای اونها…
با درود، گمان دارم مستقیم و متمرکز باید به پدیده تحریم یا تحریم های آمریکا پرداخت و بدون عمیق شدن…
مقاله بسیار جالب و خواندنی بود. با تشکر از رفیق شیری و ترجمه دقیق و حرفه ای ایشان و سپاس…
دوست گرامی من عضوی از نویسندگان و مترجمان مجله هفته نیستم اما از همکاران آن هستم و گاهی مطالبی را…