تاریخ تکرار نشد

بازخوانی کودتای پینوشه بر علیه دولت سالوادور آلنده در شیلی
سالوادور آلنده٬ رهبر سوسیالیست شیلی در سپتامبر 1970 منصب ریاست جمهوری شیلی را بدست آورد. این خبر برای سران کاخ سفید خبر بدی بود. سران آمریکا از قبل از انتخابات شیلی پول زیادی را برای شکست او خرج کرده بودند و پس از شکست در انتخابات تصمیم بر این گرفتند تا با کمک به مخالفین آلنده٬ دولت وی را از زانو درآورند.

هنری کسینجر مشاور امنیت ملی آمریکا در واکنش به انتخاب او گفته بود: «نمی دانم چرا باید ببینیم که کشوری به خاطر عدم احساس مسئولیت مردمش به سمت کمونیسم حرکت کند».
چند روز قبل از انتخاب آلنده کودتایی بر علیه وی طراحی شد تا او ربوده و به قتل رسانده شود. تصمیمات اقتصادی آلنده با عنوان «راه شیلی به سوی سوسیالیسم» و کمک او به دهک های پایین جامعه شیلی تاثیرات عمیقی بر اقتصاد آن کشور گذاشت.
ملی شدن روز افزون شرکتهای صنعتی و بانک ها و نهایتا ملی شدن صنعت مس دست آمریکا را از منابع اقتصادی عظیم شیلی کوتاه کرده بود.
به همین دلیل دولت آمریکا با اعمال فشار اقتصادی از طریق برقراری تحریم ها و خرج میلیون ها دلار در بین مخالفان آلنده در شیلی به مخالفت با دولت قانونی آلنده پرداخت. برای مثال تنها یکسال پس از کودتا فاش شد که آمریکا هشت میلیون دلار برای سرنگونی دولت آلنده توسط مخالفین سرمایه گذاری کرده است.
اعتصاب مخالفان آلنده از کارفرمایان بخش حمل و نقل شیلی شروع شد و به سرعت به دیگرا اقشار سرمایه دار و راست گرایان که در انتخابات شیلی شکست خورده بودند تسری پیدا کرد . اعتصابات و تظاهرات در محلات مرفه سانتیاگو شکل گرفت و در نهایت در صبح روز 11 سپتامبر کاخ ریاست جمهوری شیلی به محاصره نظامیان در آمد
ساعت 9.5 صبح آخرین نطق النده از رادیو پخش شد:
این مطمئنا آخرین باری است که من با شما سخن می گویم این رادیو خاموش خواهد شد و صدای من دیگر به گوش شما نخواهد رسید مهم نیست شما همیشه خواهید شنید من همیشه با شما خواهم بود من به شیلی و سرنوشت آن ایمان دارم.
حوالی ظهر به دستور پینوشه کاخ بمباران می شود و آلنده به قتل می رسد.
«پابلونرودا» شاعر انقلابی شیلیایی و همرزم «سالوادر آلنده» از جمله شاعرانی است که در مجموعه اشعار خود تصویری از رئیس جمهور وقت امریکا و شیوه های سرنگونی یک دولت مردمی توسط عوامل او ارائه می دهد. امروز نیز جهانیان شاهد همان شیوه ها و شعارها از سوی رئیس جمهوری و دولت امریکا با سایر ملت ها و دولت ها است.
استکبار، تغذیه و پشتیبانی روزنامه های وابسته، دخالت در امور داخلی سایر کشورها به بهانه صلح، سازمان دهی اعتصاب ها، سازمان اپوزیسیون های اقشار مرفه… از ویژگی های امریکا و دولت این کشور در نابودی انقلاب هاست که پابلونرودا در آخرین مجموعه اشعار خود به نام «انگیزه نیکسون کشی و جشن انقلاب شیلی» به تصویر کشیده است.
نرودا در این مقدمه با نفی حربه همیشگی آمریکا در وارد کردن تهمت تروریست و حمایت از تروریست توسط انقلابیون و دولت های انقلابی، دوگانگی برخورد امریکا با مقوله تروریست را در حمایت امریکا از قاتلان ژنرال اشنایدر به تصویر می کشد و می نویسد: «من مخالف سرسخت تروریسم هستم، نه تنها به علت آن که تقریبا همیشه وسیله اجرای ظلم و جبن غیر مسؤولانه ای بوده است، بلکه بدین علت که نتیجه آن همچون خنجرهای بران تندگذر، مردمی را که در وضعیت اصلی دست نداشته اند زخم می زند».
نرودا در پایان مقدمه خود می نویسد: «از هیچ کس پوزش نمی طلبم. سرودهای من در برابر دشمنان مردمم، به مانند سنگ های آرائوکانی ها سخت و تا زنده است. این عملیات ممکن است عملیات کوتاه مدتی باشد، اما من آن را به انجام می رسانم و به کهن ترین سلاح، شعر، توسل می جویم. سرود و دفترچه توسط کلاسیک ها و رمانتیک ها به یک منظور به کار برده شده و هدف آن نابودی دشمن بوده است. حالا به جای خود! می خواهم شلیک کنم!»
نرودا در اولین شعر این مجموعه، به نام «با استمداد از والت ویتمن می آغازیم» سعادت کره زمین و ساکنان آن را در گرو مرگ رئیس جمهور وقت امریکا می داند و می نویسد:
هیچ کس بر زمین روی سعادت نخواهد دید
هیچ کس بر این سیاره کاری در خور نمی تواند کرد
تا هنگامی که آن دماغ همچنان در واشنگتن نفس می کشد.
وی در این شعر امریکا را به رغم پیشرفت تکنولوژی، مدرسه تروریست‌ها می خواند و می‌گوید:
بی هیچ تاسفی به اجرا درمی آورم
حکم تیرباران جنایتکاری در محاصره
که به رغم سفرهایش به ماه
بر روی زمین، چندان آدم کشته است
که کاغذ از هم می درد و قلم در هم می شکند
تا نام تبهکاری را رقم زند
که از کاخ سفید، مشق آدم کشی می کند.
وی در شعری «چهره یک مرد» ٬ نیکسون را به «موشی» تشبیه می کند که درصدد جویدن شیلی است و مردم شیلی را کسانی می خواند که بر آنند به او «درس شرف» بدهند.
این موش می خواهد شیلی را بجود
و نمی داند که شیلیایی های کوچک
می خواهند به او درس شرف دهند
نرودا عامل اصلی سقوط انقلاب شیلی را، آن دسته از مردمی می داند که دعوت به تسلیم شدن در برابر امریکا می کنند وی در شعر «خواندن، رکودو در کنار دریا» می گوید:
شیلی را همان مردمانی می کوبند
که ما را به سوی تسلیم می رانند
و برما چنگ و دندان می یازند.
«نرودا» حامی اصلی معترضان را نیکسون و برپادارندگان «حزب ملی» را سرمایه داران و رانت خوارانی می داند که در صدد به حاشیه راندن و نابودی عامه مردم برآمده اند. وی در شعر «آی. تی. تی» می گوید:
و اعتصاب کارفرمایان را راه انداختند
در حالی که حامی اصلی شان نیکسون بود
این شکم سیران می خواهند
هر کس که توی «حزب ملی » نیست
از گرسنگی بمیرد.
وی در شعر دیگری به نام «روزنامه طوطی ها» به نقش مخرب روزنامه راست گرای «ال مرکوریو» که سیاستی جز بر زبان راندن سخنان بیگانگان و ایجاد تفرقه نداشت، می پردازد.
و سرکرده نیویورکی
مدیر پپسی کولا
از همان جا برای نوچه های قدیمی اش دستور می فرستد
روزنامه «ال مرکوریو» هر روز اظهار لحیه می کند
و نیکسون سرمقاله هایش را تقریر می کند.
این هم شد روزنامه شیلیایی، مرده شور!
آه چه آیه های یاسی، چه هرزه درآیی هایی
که این طوطیان استاد ازل رقم می زنند!
نرودا در شعر «پیروزی» اشاره به خائنانی می کند که با گرفتن پول از سرمایه داران و شرکت های مس وابسته به امریکا، زمینه اعتصاب کارگران را فراهم می ساختند.
و معدن داران را به اعتصاب فرا خواندند
و پول از نیکسون گرفتند:
سی سکه نقره برای خائنان
نرودا در شعر «اینجا می مانم» به سرمایه داران، خودباختگان فرهنگی امریکا و کسانی اشاره می کند که با شعار نبودن آزادی در شیلی، مجامع بین المللی و حقوق بشر را به دخالت در شیلی فرا می خوانند می نویسد:
برای ما همه جایی هست در دیار من
بگذار آنان که خود را زندانی می پندارند
گورشان را گم کنند با ترانه هاشان
دولتمندان همیشه بیگانه بوده اند
بگذار عمه هاشان را بردارند و بروند میامی!
من اینجا می مانم تا با کارگران هم آوا شوم
در این تاریخ و جغرافیای نو
پابلو نرودا در شعری به نام «هشدار ابدی»، ملت خود را به وحدت و ائتلاف دعوت می کند و درباره «قشر مرفه و صاحبان سرمایه» که سیاست را با پول و قدرت را با شایعه پراکنی و غوغاسالاری مطبوعاتی گره زده بودند، می گوید:
ملت! در این تند باد توفانی
تو باید مشتت را گره کنی و بدی را واپس برانی
هر شب، کفتاران زوزه می کشند
و انقلاب شیلی را می آلایند
هر روز دشمن می کوشد
تا آتش انقلابی را خاموش کند
و نیروهای متحد پیروزی انقلابی را
تجزیه کند
و این دشمنان تلخ کام نگونسار
برآنند که تاج افتخار پیروزی های ما را به خاک بسپارند.
بذر تفرقه و تنش روزنامه های وابسته، صاحبان سرمایه، منادیان شعار آزادی و سازمان دهندگان اعتصاب ها که با پشتوانه مالی سازمان سیا به بار نشسته بود، موجب شد که هنگام حمله کودتاچیان به مقر آلنده، آلنده تنها به استقبال مرگ رود و 12 روز بعد نیز سراینده مجموعه شعر، « انگیزه نیکسون کشی و جشن انقلاب شیلی» بدرود حیات کند تا نیکسون مدافع صلح! و آزادی! در آسایش با بمب های ناپالم درصدد برقراری دمکراسی در جهان برآید.