پیش نویس قطعنامه راجع به مبارزۀ اقتصادی برای کنگرۀ ح.س.د.ک.ر
کنگره معتقد است که مطلقاً ضروری است در تمام موارد از مبارزۀ اقتصادی کارگران و اتحادیههای آنها پشتیبانی شود و آنها را به هر طریق ممکنه گسترش داد (بخصوص اتحادیههای کارگری سرتاسری روسیه) و از همان ابتدا تضمین کرد که مبارزۀ اقتصادی و جنبش اتحادیههای کارگری در روسیه خصلت سوسیال دمکراتیک پیدا کنند.
17(30) ژوئیه – 10(23) اوت 1903
انتشار برای اولین بار سال 1927
کلیات آثار لنین، جلد 4
از « کنگرۀ ینا حزب سوسیال دمکرات کارگری آلمان »
کنگرۀ سوسیال دمکراتهای آلمان مدتهاست که محل رویدادهائی گشته است که اهمیت آن در ورای محدودۀ جنبش کارگری آلمان است. جنبش سوسیال دمکراتیک آلمان از نظر سازمان، جامعیت و وحدت، وسعت و محتوای قوی ادبیات مارکسیستی آن در صف اول قرار می گیرد. طبیعی است که در تحت چنین شرایطی قطعنامههای کنگرههای سوسیال دمکراتیک آلمان نیز غالباً اهمیت بین المللی کسب می کنند. در مورد مسئلۀ تمایلات فرصت طلبانۀ اخیر (برنشتاینیسم) نیز وضع بر همین منوال بود. تصمیم کنگرۀ سوسیال دمکراتیک درسدن که تاکتیکهای آزمایش شده و قدیمی سوسیال دمکراسی انقلابی را تأیید کرد، به وسیلۀ کنگرۀ بین المللی سوسیالیستی در آمستردام مورد قبول واقع شد، و اکنون تصمیم رایج در بین تمام پرولترهای دارای آگاهی طبقاتی در سراسر جهان گردیده است. اکنون نیز وضع بر همین منوال است. مسئلۀ اعتصاب سیاسی تودهای – مسئلۀ عمده در کنگرۀ ینا – مسئلۀ کل جنبش سوسیال دمکراتیک بین المللی است. این مسئله اخیراً به واسطۀ چند رویداد در تعدادی از کشورها، من جمله روسیه و حتی شاید بخصوص روسیه، در صف مقدم قرار گرفته است. تصمیم سوسیال دمکراتهای آلمان با پشتیبانی کردن، و نیرو دادن به روح انقلابی کارگران مبارز، بدون شک نفوذ قابل ملاحظهای در کل جنبش کارگری بین المللی خواهد داشت …
مسئلۀ دیگری که در کنگرۀ ینا مقدم بر مسئلۀ اعتصاب سیاسی مورد بحث قرار گرفت نیز برای روسیه بسیار آموزنده است. این مسئله، مسئلۀ بزرگداشت روز اول ماه مه بود، یا دقیق تر بگوئیم (جوهر مطلب را در نظر بگیریم و نه موضوعی که موجب درگرفتن بحث شد)، مسئلۀ ارتباط جنبش اتحادیۀ کارگری با حزب سوسیال دمکرات. روزنامۀ پرولتاری چند بار دربارۀ تأثیر عمیقی که کنگرۀ اتحادیههای کارگری کلن بر سوسیال دمکراتهای آلمان، البته نه تنها فقط بر آنها گذارده، صحبت می کند(1). در این کنگره کاملا آشکار گردید که حتی در آلمان، جائی که سنت مارکسیسم و نفوذ آن قوی تر از هر جای دیگری است، تمایلات ضد سوسیالیستی، تمایلاتی که به جانب «جنبش خالص اتحادیهای کارگری» انگلیسی است، یعنی مطلقاً از نوع بورژوائی، در اتحادیههای کارگری رشد می کنند – متوجه باشید، اتحادیههای کارگری سوسیال دمکراتیک. بدین سبب است که از مسئلۀ تظاهرات روز اول ماه مه به مفهوم واقعی آن، لاجرم در کنگرۀ ینا، مسئلۀ اتحادیۀ کارگری گرائی و سوسیال دمکراسی برمی خیزد، مسئلۀ اکونومیسم، اگر از اصطلاح تمایلات داخل جنبش سوسیال دمکراتیک روسیه صحبت شود.
فیشر که گزارش مربوط به مسئلۀ روز اول ماه مه را تسلیم کرد، صریحاً اظهار داشت که اشتباه بدی خواهد بود اگر این حقیقت را که در اتحادیههای کارگری روح سوسیالیستی اینجا و آنجا ناپدید می گردد، نادیده بگیریم. کار بدانجا کشیده است که مثلا برینگمان، نمایندۀ اتحادیۀ نجارها اظهاراتی نظیر آنچه که در زیر می آید بیان کرده و آنرا چاپ و منتشر نموده است:«اعتصاب در روز اول ماه مه مانند یک جسم خارجی در بدن انسان است». «در شرایط حاضر اتحادیههای کارگری تنها وسیله برای بهبود وضع کارگران هستند» و غیره. و این «نشانههای مرض»، بدان گونه که فیشر به درستی آنها را می نامد به تعداد دیگری اضافه شدهاند. در آلمان مثل روسیه و در واقع در هر جا، اتحادیۀ کارگری گرائی کوته بین، یا اکونومیسم، با فرصت طلبی (تجدیدنظر طلبی) پیوسته است. روزنامهای که به وسیلۀ همین اتحادیۀ نجاران منتشر می شود دربارۀ فرو ریختن بنیادهای سوسیالیسم علمی، دربارۀ خطا بودن نظریۀ بحرانها، نظریۀ سقوط و غیره می نویسد. کالور تجدیدنظرطلب، کارگران را برای نشان دادن نارضایتی و یا ازدیاد خواستهایشان فرانخواند، بلکه از آنها خواست که معتدل باشند و غیره و غیره. لیبکنخت وقتی که برعلیه «بی طرفی» اتحادیههای کارگری صحبت می کرد مورد تأیید کنگره واقع شد و اظهار داشت که «درست است که ببل نیز به نفع بی طرفی صحبت کرده، اما به نظر من این یکی از موارد نادری است که در آن ببل از پشتیبانی اکثریت حزب برخوردار نیست.»
ببل این مسئله را که به اتحادیههای کارگری توصیه کرده است نسبت به جنبش سوسیال دمکراتیک بی طرف باشند، انکار کرد. ببل کاملا خطر اتحادیۀ کارگرگرائی کوته بینانه را درک کرد. او حتی تا آنجا رفت که گفت مثالهای بدتری از این بی تفاوتی اتحادیۀ صنفی گرائی می داند: رهبران جوان اتحادیههای کارگری تا بدان حد پیش می روند که به حزب بطور کلی، و به سوسیالیسم بطور کلی، و به تئوری مبارزۀ طبقاتی می خندند. این اظهارات ببل موجب خشم عمومی در کنگرۀ سوسیال دمکراتیک گردید. وقتی که ببل با قاطعیت اعلام داشت که:«رفقا، آماده باشید، فکر کنید که چه می کنید؛ شما در جادۀ بسیار خطرناکی مسافرت می کنید که در پایان فلاکت گریبانگیر شما خواهد شد» دست محکمی برای او زدند.
بدین ترتیب، این افتخار جنبش سوسیال دمکراتیک آلمان است که صادقانه با خطر روبرو گشت. جنبش سوسیال دمکراتیک آلمان بر روی افراط کاریهای اکونومیسم پرده نکشید یا به طفره رفتن نپرداخت و عذرهای بدتر از گناه اختراع نکرد (مانند آنهائی که مثلا به وفور به وسیلۀ پلخانف پس از کنگرۀ دوم اختراع شد). خیر، جنبش سوسیال دمکراتیک آلمان بدون پرده پوشی از مرض نام برد، قاطعانه گرایشات زیان آور را محکوم کرد، و مستقیماً و علناً از همۀ اعضای حزب خواست که با آنها نبرد کنند. این برای سوسیال دمکراتهای روس که برخی از آنها به دلیل شروع «دیدن نوری» در مورد مسئلۀ جنبش اتحادیههای کارگری مورد تحسین آقای استرووه قرار گرفتهاند، آموزنده است.
نوشته شده در سپتامبر 1905
اولین چاپ در 1924 در مجلۀ «زیر پرچم مارکسیسم»
کلیات آثار لنین، جلد 9
توضیحات
1- کنگرۀ اتحادیههای کارگری آلمان در کلن در مه 1905 برگزار شد.
کمونیستهای انقلابی