منبع: مجلۀ القدس العربی، ۲۰ فوريه ۲۰۱۰
نويسنده: عبدالباری عطوان (سردبير)
برگردان: احمد مزارعی
اقدام تروريستی «موساد» در به قتل رسانيدن محمود مبحوح، يکی از بنيانگذاران گردان عزالدين قسام در فلسطين، نه فقط موجب رسوايی دستگاه امنيتی دولت فلسطين و همکاری بعضی از اعضای رهبری آن با دولت اسرائيل شد، بلکه همچنين باعث رسوايی دولتهای اروپايی و همکاری آنان با اعمال تروريستی اسرائيل بود، به ويژه اينکه اين اقدام تروريستی به طور مستقيم متوجه مسلمانان و اعراب بود.۱
سکوت دولتهای غربی در اين مورد که گذرنامهای کشورشان توسط تروريستهای اسرائيلی مورد استفاده قرار گرفته شگفتانگيز است، اما شگفتانگيزتر آن است که مطبوعات صبح جمعۀ انگلستان گزارش دادند که اسرائيلیها قبل از اقدام به عمل مزبور به دولت انگلستان اطلاع دادهاند، که مأمورانشان از گذرنامههای انگليسی استفاده میکنند. اين موضوع نشان میدهد که خشم دولت انگليس در خلال دعوت از سفير اسرائيل به وزارت خارجۀ اين کشور نمايشنامهای بود که بسيار رسوا طراحی و بازی شده بود. (وزارت خارجۀ انگليس سفير اسرائيل را دعوت نمود و نه احضار! دعوت به معنای برخوردی دوستانه است، در حالی که احضار حالتی اعتراضی دارد. برخی مطبوعات به اين امر اشاره کردند. مترجم)
مارگارت تاچر، نخستوزير سابق انگليس در سال ۱٩٨٧، که اسرائيلیها به يک اقدام تروريستی مشابه اکنون دست زده و از گذرنامههای انگليسی استفاده کرده بودند، به فوريت سيزده ديپلمات اسرائيلی را از اين کشور اخراج و رابطۀ امنيتی را با آنان قطع کرد. اما در مورد بروان، نخستوزير فعلی انگليس که يکی از پشتيبانان اصلی دولت اسرائيل است و قبل از اين رييس سابق جمعيت دوستی انگلستان و اسرائيل بوده است، نمیتوان اميد داشت که به اقدامی دست زند.
اين همکاری وسکوت شرمآور دولتهای غربی در برابر اسرائيل که اينچنين آشکار از گذرنامۀ اين کشورها برای ترور استفاده میکند، ما را به اين نتيجه میرساند که اظهارات مسؤولان اسرائيلی پس از انجام ترور درست است. مسؤولين اسرائيلی اظهار داشتند که حادثۀ اخير «توفانی در فنجان» است و گرد و خاک به زودی بر زمين خواهد نشست. آب به جوی باز خواهد گشت و آنچه که ما بايد انجام دهيم يک عذرخواهی ساده است که همه چيز را خاتمه میدهد.
چند سال قبل از اين نيز دولت اسرائيل برای ترور يکی از رهبران حماس از گذرنامههای دو کشور کانادا و نيوزيلند استفاده کرد. پس از افشا شدن موضوع، دولت اسرائيل از اين دو کشور عذرخواهی نمود و هيچ خدشهای هم در روابط آنان به وجود نيامد، بلکه رابطهشان بهتر و قویتر شد.
عملکردهای تروريستی اسرائيل در جهان هيچ دستکمی از ترورهای القاعده، تازه اگر نگوييم بدتر، ندارد. تنها فرق ميان آن دو اينست که القاعده عضو سازمان ملل نيست، اما اسرائيل عضو سازمان ملل است و مدعی است که بهترين دمکراسی خاورميانه و نمايندۀ تمدن و فرهنگ کشورهای غربی در ميان کشورهای عربی و اسلامی است.
عمليات تروريستی اسرائيل، چه بپذيريم يا نپذيريم، دستآويز قدرتمندی به سازمان القاعده و ديگر گروههای بنيادگرا میدهد تا از جوانان محروم و فقير عرب سوءاستفاده کرده و آنان را وادارند تا به انفجارها در قطار و هواپيما دست بزنند و البته اين به معنی مخالفت ما با هرگونه عمليات تروريستی نيست. دستگاه تروريستی دولت اسرائيل آنچنان عمل میکند که گويا اراده و قدرتی مافوق همگان است. تروريستهای خود را به راحتی به درون کشورهای معتدل عربی میفرستد و به ترور دست میزند. سياست و امنيت اين کشورها را آشکارا زير پا گذاشته و نقض میکند و به ترورهای خود با کمال اطمينان ادامه میدهد، زيرا از پشتيبانی آمريکا و کشورهای اروپايی برخوردار است و يقين دارد که دچار مشکل نخواهد شد. و اينکه بدون هيچ پروايی گذرنامۀ اين کشورها را مورد استفاده قرار میدهد را بايد از اين منظر ديد.
کشورهای غربی سالانه ميلياردها دلار برای مبارزه با تروريسم اعراب و مسلمانان به مصرف میرسانند، اما همۀ اين کوششها نتيجه نخواهد داد، زيرا خود اين کشورها از تروريسم دولتی اسرائيل که مادر همۀ تروريستها در جهان است، حمايت و سکوت اختيار میکنند. در نتيجه صرف اين اموال به مثابۀ هدر دادن آنست.
از کشورهای عربی درخواست میشود که در برابر اين تجاوزات آشکار به حق حاکميت و امنيت آنها سکوت نکرده و عکسالعمل نشان دهند. چرا بايد به راحتی با استفاده از گذرنامۀ کشورهای غربی در درون کشورهای عربی به ترور دست زد. کشورهای عربی بايد تهديد کنند که روابط امنيتی خود را با غربیها قطع خواهند کرد. آنان بايد از دولتهای غربی بخواهند که اسرائيل را تحت تعقيب قرار دهند. کشورهای عربی بايد سرسختانه بخواهند که جنايتکاران دستگير و در دادگاهی عادلانه محاکمه شوند. اما متأسفانه اکثريت کشورهای عربی فاقد استقلال، سيادت و امنيت هستند و اين بار نيز زبونانه اوامر ديکته شدۀ دولتهای غربی را به اجرا در خواهند آورد.
در مورد حکومت فلسطين، پس از اينکه دو نفر از افسران امنيتی آنان در اين ترور دست داشته اند، بايد گفت که از اين پس اين دولت هرگونه وجهه و مشروعيت خود را برای رهبری از دست داده است و از اين پس اينان مجاز نيستند خود را نمايندۀ مردم فلسطين بدانند. آنان حتا نمايندۀ يک نفر فلسطينی هم نيستند. تنها راه برای اينان اينست که به تصفيه گسترده درون خود دست زده و همل مسؤولان و سران توطئه را شناسايی و اخراج کنند تا شايد آبروی از دست رفتۀ خو را باز يابند.
در کمتر از يک هفته دو رسوايی بزرگ با هم سر برآوردند: يکی عمل دستگاههای امنيتی فلسطين، که گويا بنا بوده به مردم فلسطين خدمت کرده و عليه اسرائيل و جاسوسان اين کشور مبارزه کنند، و خود به دستگاهی برای جاسوسی عليه فلسطينیها و از جمله رؤسای آنها تبديل و موجب تحقير و توهين به جنبش فلسطينی گرديده که تنها به نفع اسرائيل تمام شده است؛ دوم اقدام تروريستی «موساد» در دبی در به قتل رساندن آقای محمود مبحوح، يکی از مبارزان شرافتمند مردم فلسطين که همۀ زندگی خود را وقف مسألۀ فلسطين و آزادی آن از دست اشغالگران اسرائيلی نمود.
ترور مبحوح بسيار دردناک و در عين حال اهانتبار بود. دردرناک برای آنکه دستهای تروريستی اسرائيل شخصيتی ملی، مبارز و بسيار باتجربه را از ميان ملت فلسطين ربود. و اهانتبار به اين دليل که اين جنايت هولناک در يک کشور عربی اتفاق افتاد. اما به رغم وقوع اين درد بزرگ و بنا بر ضربالمثل معروف «عدو شود سبب خير»، دو چيز در اين ميان برای همگان به خوبی روشن شد. نخست، دولت وابستۀ فلسطين را رسوا ساخت و نشان داد که بسياری از تشکيل دهندگان اين دولت وابسته و جاسوس اسرائيل هستند و از اين پس جای انکار نيست و دوم، درويی و سياست يک بام و دو هوای کشورهای غربی را بر همگان آشکار و آنها را رسوا نمود.
کسانی که به هر شکلی از تروريسم دولتی اسرائيل حمايت و يا در برابر آن سکوت میکنند، خود در صف تروريسم قرار دارند.
اينکه در کشورهای غربی همچون آمريکا، انگليس و يا ساير کشورهای اروپايی از مبارزه با تروريسم سخن میگويند، حرفهای پوچ است، زيرا همۀ اين کشورها خود غيرمستقيم و به طرق مختلف از تروريسم دولتی اسرائيل حمايت میکنند.
اکنون کشورهای غربی آماده میشوند تا ايران را زير فشارهای تحريم اقتصادی قرار دهند، در صورتی که اين کشور حتا به يک عمل تروريستی عليه اين کشورها دست نزده است. همين کشورها در گذشته کشور ليبی را تحت تحريم ظالمانه قرار داده و کشور عراق را به مدت ۱۳ سال تحريم کردند. همگان آگاهند که بر مردم عراق چه گذشت. باز شاهد بوديم که همين کشورهای غربی سازمان حماس را که منتخب مردم فلسطين بود تحت ليست سازمانهای تروريستی قرار داده و بدترين ظلم و ستم و محاصره را در حق آنان اعمال کرده اند، در صورتی که اين سازمان تنها در سرزمينهای اشغال شدۀ فلسطين به عمليات مسلحانه دست زده است. اما چرا هيچگونه فشار، تعقيب و محاصرهای شامل حال اسرائيل نمیشود، در صورتی که اين کشور شب و روز در حال اعمال ترور و تجاوز به حريم امنيت کشورهای مسالمتجو است.
توضيحات مترجم:
۱- همان طور که برخی مطبوعات نوشتند، محمود محبوح در هتلی در دبی ابتدا به طرز مشکوکی وفات يافت. قاتلان طوری صحنهسازی کرده بودند که وی به وسيلۀ دارو خودکشی کرده است. اما در تاريخ ۱٨ فوريۀ ۲۰۱۰ رييس پليس امارات آقای ضاحی خلفان گزارش کامل و مصوری را که از طريق دوربينهای مختلف فرودگاه، هتلها و ساير مراکز تهيه شده بود، در حضور جمع کثيری از خبرنگاران داخلی و خارجی در دبی ارايه داد که اکنون فيلم آن را میتوان در سايتهای اينترنتی مشاهده کرد. رييس پليس دبی همۀ مشخصات قاتلان را که ۱۱ نفر بودند، به همراه جزييات فعاليت آنها را به نمايش گذاشت. آنان که اکنون مشخص شده مأموران «موساد» بوده و در اسرائيل زندگی میکنند، گمان نمیکرده اند که امکان کشف جنايتشان در دبی وجود داشته است. پس از واقعه، مطبوعات وابسته به اسرائيل، سوای آمريکا و ساير وابستگان به استعمار، کوشيدند که نشان دهند وی در رابطه با ملاقات با سفير ايران و خريد اسلحه به دبی آمده است. اما رييس پليس امارات به اين موضوع اشاره کرد که بحث اسلحه و سفير ايران، کلماتی توخالی و بیمعنی بوده و برای گمراهی شايع شده است. هدف اصلی آقای محمود مبحوح مسافرت به چين بوده است. اکنون مسأله افشا شده و در عرصۀ بينالمللی پژواک گوناگونی داشته است و از سوی پليس بينالمللی پيگيری میشود.
جای تأسف فراوان است که اکثريت قريب به اتفاق چپ ايران نيز مبارزات بر حق مردم فلسطين را به کلی ناديده گرفته اند.