جامعه شناسی آنتی کمونیسم – نیکولو ماکیاولی

دکتر ورنر هوفمنmakiaveli

ترجمه : م. حجری

نیکولو ماکیاولی (1469 ـ 1527)

شاعر، فیلسوف، دیپلمات و سیاستمدار ایتالیائی

نام او با مباح دانستن هر وسیله ضد اخلاقی برای نیل به قدرت و دفاع از منافع خود پیوند داده می شود.

ماکیاولیسم به شیوه عمل و رفتار سیاسی مذمومی اطلاق می شود که قدرت و منفعت شخصی را بر هنجارهای اخلاقی مقدم می داند.

جامعه شناسی آنتی کمونیسم

مقدمه

  • عنوان این بررسی باید حیرت انگیز جلوه گر شود.
  • چگونه می توان آنتی کمونیسم را موضوع و مسئله بررسی آکادمیک قرار داد؟
  • چه کسی باورهای هزاران بار تضمین شده را مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد؟
  • آیا چنین کاری به معنی مداخله خیره سرانه در وجدان بی چون و چرای ما نیست، وقتی که روشنفکری در آنتی کمونیسم چیزی برای جستن و یافتن و گفتن می یابد؟
  • البته اینجا سخن از انزجار عمومی جاری درآلمان فدرال نسبت به سیم خاردار، هنجارهای کار، کنترل پست و تلفن و قدغن بودن موزیک جاز در کشورهای سوسیالیستی نیست.
  • گزارشات روزمره، که ـ بی وقفه ـ هیزم بر آتش انزحار مردم از نظام سوسیالیستی می نهند، دیری است که دیگر بمثابه مسائل معین و قابل تجزیه و تحلیل و انتقاد تلقی نمی شوند.
  • مسائلی از این دست به حقایق سمبولیک بدل شده اند.
  • مسائلی از این دست برای کل سیستم به عنوان مسائلی اند که «افکار عمومی» آنها را بکرات محکوم و رد کرده است و بلحاظ اخلاقی هزاران بار محکوم به مرگ کرده است.
  • هر اندیشنده بی طرف نسبت به پراتیک و تئوری عصر کنونی، یعنی نسبت به کمونیسمی که خود را بطور استالینیستی تحمیل می کند (خواه در گروهی از کشورها و خواه در جنبش های رزمنده) موضع   انتقادی بی چون و چرا دارد.
  • آنتی کمونیسم که بمثابه یک بیماری مسری در جامعه ما تلقی می شود، دیری است که از مرحله انتقاد صرف پا فراتر گذاشته و فرم یک جهان بینی به خود گرفته است.
  • و لذا این سؤال مطرح می شود که آیا طرز تفکری که اینگونه ریشه دوانده و شیوع عام یافته، طرز تفکری که از اختیار و کنترل هرکس خارج شده، نمی بایستی بنا بر طبیعت امر، از حد بهانه های مبتذل مربوطه و حتی از حد موضوعی که آن را شعله ور ساخته، پا فراتر گذارد؟
  • آنتی کمونیسم آیا وزن مخصوص و قانونمندی خاص خود را کسب نمی کند؟
  • سخن کوتاه!
  • آیا آنتی کمونیسم برای تفکر و عمل اجتماعی ما ـ تا حدودی ـ اهمیت کسب نکرده است؟
  • برای تعیین چند و چون آنتی کمونیسم، خود را به موضوع نزدیکتر می کنیم، کمونیسمتصویر رایج در سراسر جامعه را ـ آن سان که نمودار می گردد و هر روز از نو بازتولید می شود ـ از نظر می گذرانیم.
  • آنچه ـ قبل از همه ـ نظر ما را به خود جلب می کند، این است که کمونیسمتصویر موجود ـ بلحاظ اجتماعی ـ هم یکپارچه است و هم بی بی حد و مرز.
  • وقتی خطوط منفرد آن را در نظر می گیریم، می بینیم که از چارچوب شعور میانگین جاری در جامعه ما پا فراتر می گذارد.
  • تصور رایج راجع به کمونیسم در جامعه ما به «نحوی از انحاء» با عوامل زیر پیوند می یابد :
  • با «توتالیتاریسم»،
  • با «انقیاد» و نبود آزادی،
  • با الحاد و در نتیجه با بی بند و باری اخلاقی رهبران،
  • با ماکیاولیسم بی شرم و حیا در سیاست عملی،
  • با «دگماتیسم»، با دگماتیسمی که در عین حال با تئوری غیرقابل فهمی عجین شده است.
  • (توتالیتاریسم عبارت است از فرم حاکمیتی که با استفاده از متدهای دیکتاتوری، به سرکوب دموکراسی می پردازد و مجموعه حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را (بنا بر اصل رهبریت، کیش شخصیت) تابع خود می سازد و قلدرمنشانه به صدور دستور العمل های دقیق و واجب الاجرا می پردازد. مترجم)
  • (برای مطالعه دقیق دگماتیسم، مراجعه کنید به آرشیو بهرنگ در سایت فرهنگ توسعه و مجله هفته. مترجم)
  • اینکه این تصورات در واقعیت استالینیستی دوره پیشین تا حدودی مبنائی داشته اند، ضمن بررسی استالینیسم در فصلی تحت عنوان «استالینیسم چیست؟»، نشان داده شد.
  • تحولی که سال ها ست در کشورهای نوع شوروی صورت گرفته و می گیرد، ظاهرا تأثیری در کمونیسمتصویری که ارگان های «سازنده افکار عمومی» بازتولید می کنند، ندارد.
  • بدین طریق، مفاهیم شاخص همچنان و هنوز از اعتبار مکمل برخوردار اند.
  • آن سان که حتی شنیدن هر کدام از آنها، مفاهیم مربوطه دیگر را در خاطر زنده می کنند.
  • مثلا واژه «فقدان آزادی» در ذهن شنونده ـ بطور اوتوماتیک ـ به سوی نقطه واحدی نشانه می رود.
  • کمتر کسی از شنیدن واژه «رژیم های خودکامه» به اسپانیای فرانکو، به حکومت ژنرال های پرتقال و یا به دیکتاتوری سرهنگان یونان می اندیشد.
  • حتی یاد آوری از ناسیونال ـ سوسیالیسم، که عاجل ترین وظیفه اش، پس از کسب قدرت، سرکوب، منحل و ممنوع اعلام کردن حزب کمونیست و به آتش کشیدن سندیکاها و تار و مار کردن جنبش کارگری بطور کلی بود، بهانه ای برای حمله بر کمونیسم شده است :
  • تصویر «توتالیتاریسم» به درجه ای از عامیت، گسترش یافته است، که میان دو سیستم اجتماعی آلمان دموکراتیک و ناسیونال ـ سوسیالیسم علامت تساوی گذاشته می شود، دو سیستمی، که بطرزی فاحش و بی چون و چرا ضد یکدیگر اند (و اکثریت قریب به اتفاق رهبران آلمان دموکراتیک مبارزان ضد رژیم هیتلر و آنتی فاشیست پیکارجوی آشتی ناپذیر بوده اند، مترجم)
  • فراخوان بی کلام مسکوت در این میان، عبارت از این است که هرکس قصد غر زدن به گذشته ناسیونال ـ سوسیالیستی آلمان دارد، بهتر است ـ قبل از همه ـ نظری به فرم دیکتاتوری در آلمان دموکراتیک بیندازد و وارد جبهه متحدی گردد که از گروهبندی های اقتصادی و اتحادیه های کارفرمایان شروع می شود و به باندهای فاشیستی سابق و کلیسا می رسد.
  • دیری است که در زیر پرچم آنتی توتالیتاریسم نوین برای توتالیتاریست های سرشناس سابق جای مخصوصی اختصاص داده شده است.
  • کمونیسمتصویر رایج، بدین طریق خصلت هنجار اجتماعی و فراخوان عمومی به خود می گیرد.
  • کمونیسمتصویر رایج بطرزی مؤثر ترسیم شده است و فاقد هیئت و اندام مشخص است.
  • کمونیسمتصویر رایج از تجارب شخصی افراد منفرد در ایام سابق نیز کم و بیش تغذیه می کند.
  • پاره تصاویر خاطراتی ـ اما ـ از حد پاره تصاویر فراتر نمی روند.
  • رنگ زمینه نظری کمونیسمتصویر را که نشاندهنده جزئیات امر است، ارگان های سازنده افکار عمومی تعیین می کنند.
  • کمونیسمتصویر مرسوم در بی تمایزمندی خود، از موضوعی که بدان نسبت داده می شود، یعنی از کمونیسم، استقلال نسبی کسب کرده است.
  • این واقعیت امر هم در مورد درک به اصطلاح علمی جهان بیگانه (جهان سوسیالیستی) معتبر است و هم در مورد آماده سازی افکار عمومی برای پذیرش تبلیغات بعدی.
  • این مسئله از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
  • سوء تفاهمات تا حدود معینی خودویژه ای ـ در این زمینه ـ    به چشم می خورند، که در تصور رایج از کمونیسم ـ خواه بمثابه جنبش و خواه بمثابه نظام حکومتی جا افتاده ـ وارد شده اند و در ارزیابی کمونیسم نقش تعیین کننده بازی می کنند.
  • ما این سه فرم خاص تحریف را مورد بررسی قرار می دهیم :
تحریف اول
  • انتقال تصورات خاص مربوط به جهان فکری و تجربی خود به تئوری و پراتیک طرف مخالف (قیاس به نفس.)
تحریف دوم
  • تفسیر واژگونه از تضاد اجتماعی بلحاظ محتوا معین در طرح های اجتماعی و نظام اجتماعی دو سیستم بزرگ رقیب (سرمایه داری و سوسیالیسم) به عنوان تضاد در فرم های سیاسی همزیستی.
  • (سرپوش نهادن بر تضاد محتوائی و جا زدن آن بمثابه تضاد فرمال و صوری. مترجم)
تحریف سوم
  • تبدیل تعارضات درون اجتماعی به تعارضات سیاسی ـ خارجی (به تعارضاتی در سیاست خارجی.)

ادامه دارد