غلبه بر استالینیسم ! فصل دوم
دکتر ورنر هوفمن
ترجمه : م. حجری
فصل دوم
تحول تمام اجتماعی
بخش سوم
رابطه تغییر یافته نسبت به محیط پیرامون
- با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، کشور زادگاه استالینیسم از انزوای خارجی خود بیرون می آید.
- کشورهای دیگری با الگوی سوسیالیستی تشکیل شده اند.
- خلق های جهان «سوم» خواب هزاران ساله را از دیده رانده اند.
- آنها وظایف ملی، اجتماعی و اقتصادی ئی را در برابر دارند، که همگی سمت و سوی سوسیالیستی را نشان می دهند.
- توسعه تکنیک تسلیحاتی ـ همزمان ـ قدرت های بزرگ سیستم های اجتماعی متفاوت را که خواست مشترک هر دو اجتناب از امحای جهان است، به هم پیوند می دهد.
- همه این عوامل مؤثرتر از تعویض صرف شخصیت ها، سیاست خارجی خشک دوره استالین ـ مولوتوف را خاتمه می بخشند :
گرایش اول |
- قدرت رهبری تکجانبه شوروی در رابطه با کشورهای سیستم خاص خویش می بایستی به این حقیقت امر گردن نهد که راه های ملی مختلفی به سوی سوسیالیسم و فرم های گوناگونی از سوسیالیسم وجود دارند.
- این امر با آشتی جانشین استالین با رهبران جمهوری خلق یوگوسلاوی (1955) و با انحلال کومینفرم (آوریل 1956) نشان جهانیان داده می شود.
- (کومینفرم[1] عبارت بود از دفتر مبادله اطلاعات کمونیستی، دفتری که به قصد مبادله تجارب میان احزاب کمونیستی و برای هماهنگ سازی آنها در سال های 1947 ـ 1956 فعالیت می کرد. مترجم)
- توسعه کشورهای سوسیالیستی نوع دیگر ـ ضمنا ـ پراتیک و تئوری کشور سوسیالیستی مادر را تحت تأثیر قرار می دهد.
- اگر تا چندی پیش از مارکسیسم شوروی سخن می رفت، اکنون آن وارد فاز هلینیستی خویش می شود و با محیط پیرامون خویش رابطه برقرار می سازد.
- رابطه ای که بر داد و ستد همزمان استوار شده است.
- (هله نیسم[2] عبارت بود از دوره فرهنگی از زمان اسکندر کبیر تا آگوستوس.
- در این دوره فرهنگ یونانی با فرهنگ شرقی در می آمیزد و دوره کلاسیک فرهنگ به پایان می رسد. مترجم)
گرایش دوم |
- خروج[3] کشورهای جهان «سوم» نیز رهبران و تئوریسین های سوسیالیسم مجادله جو را که این جریان تاریخی را با علاقه و دقت تعقیب می کردند، با سلسله ای از مسائل جدید روبرو می سازد.
- اولین وظیفه خلق های جوان ـ ظاهرا ـ عبارت است از رهائی از سلطه تاکنونی بیگانه، کسب و حفظ استقلال ملی و عدم وابستگی.
- طرح استراتژیکی احزاب کمونیست نیز قصد وقوف به چند و چون عمل آن را در نکات زیر دارد :
نکته اول |
- اتحاد همه نیروهای مبارزه رهائی بخش ملی در کشورهائی با طبقه کارگر صنعتی بسیار کم توسعه یافته، بنظر رهبران کمونیستی نیز ـ در اغلب اوقات ـ نمی تواند «تحت رهبری طبقه کارگر» باشد، گیرم که اقشار پرولتری شهر و روستا هسته استوار مطمئنی را در جنبش رهائی بخش ملی تشکیل می دهند.
- «بورژوازی ملی»، یعنی صاحبان صنایع کوچک و روشنفکران انتقادی در این کشورها که نمایندگان منافع سرمایه خودی تلقی می شوند، در صورتی که مخالف نیروهای طرفدار سلطه بیگانه باشند و کم و بیش علیه ارتجاع فئودالی خودی مبارزه کنند، می توانند مورد حمایت قرار گیرند.
- بنا بر نظریه جدید، طبقه کارگر توسعه یافته هرچه کمتر قادر به حمل پرچم پیکار رهائی ملی باشد، حزب کمونیست خودی به همان اندازه کمتر می تواند «رهبری» پیکار سیاسی را به دست گیرد.
- اما علیرغم آن باید امر عدم وابستگی را بمثابه اولین وظیفه خود تلقی کند.
- این برداشت از اولین گام ملی عاجل با برقراری رابطه مثبت میان احزاب کمونیست و سیاست عدم تعهد اغلب دولت های جوان انطباق داشت.
نکته دوم |
- آن سان که در اعلامیه صادره از سوی اجلاس مشورتی نمایندگان احزاب کمونیستی ـ کارگری در مسکو (1960) مطرح می شود، مبارزه رهائی بخش ملی می تواند به تشکیل یک «دولت غیروابسه دموکراسی ملی» منجر شود.
مشخصات این دولت |
- «چنین دولتی باید بطور قاطع به دفاع از عدم وابستگی سیاسی و اقتصادی برخیزد.
- علیه امپریالیسم و پیمان های نظامی آن و علیه پایگاه های نظامی امپریالیسم در دیار خود به مبارزه پردازد.
- چنین دولتی باید علیه فرم های نوین استعمار و نفوذ سرمایه امپریالیستی به پیکار برخیزد.
- چنین دولتی باید استفاده از متدهای دیکتاتوری و استبدادی را مطرود شمرد.
- چنین دولتی باید برای خلق وسیعترین حقوق دموکراتیک و آزادی ها را به رسمیت شناسد :
- آزادی قلم
- آزادی مطبوعات
- آزادی تجمع
- آزادی تظاهرات
- آزادی تشکیل احزاب سیاسی و سازمان های اجتماعی
- و غیره.
- چنین دولتی باید امکان شرکت و دخالت فعال خلق را در اجرای اصلاحات ارضی و در تحول بنیادی و دموکراتیک جامعه و در تعیین سیاست دولت فراهم آورد.»[4]
- کمونیست ها به پشتیبانی از چنین «دولت ملی ـ دموکراتیک» انقلابی (آن سان که این دولت با احتیاط تمام نامیده می شود) متعهد می شوند، با ایمان به اینکه انجام پیگیر رفرم های به تعویق افتاده اقتصادی و تمام اجتماعی ـ عمومی خلق های جوان ـ بنا بر طبیعت امر ـ از چارچوب آماج های اولیه فراتر خواهند رفت.
نکته سوم |
- در واقع، وظایفی که خلق های کشورهای در حال توسعه در برابر دارند، چنان وظایفی اند که تلاش در جهت انجام پیگیر آنها باید در نهایت، تعیین کننده سمتگیری آتی ملت های جوان نوین باشد.
- از این رو، دولت های «ملی ـ دموکراتیک» بنا بر آموزش کمونیستی نوین، تا حد معینی با فونکسیون هائی در رابطه با داخل و خارج مواجه می شوند، که در مارکسیسم کلاسیک ـ تحت مناسبات دیگر ـ برای «دیکتاتوری پرولتاریا» در نظر گرفته شده اند.
- بنا بر درک کمونیستی امروز ـ در عین حال ـ برای ملت های جوان، با تکیه بر اقشار کارگری روز افزون در شهر و روستا و با تکیه بر دستاوردهای فنی کشورهای بلحاظ تاریخی پیشرفته، امکان تاریخی گذار مستقیم به نظام سوسیالیستی فراهم می آید، بی آنکه به طی کردن مرحله تاریخی کاپیتالیسم مجبور شوند.
- اینکه نظام سوسیالیستی در این کشورها با نوع شوروی سوسیالیسم از خیلی نظرها تفاوت خواهد داشت، مسئله ای است که متفکران شوروی نیز بدان پی برده اند.
- بدین طریق، طرح استراتژیکی مارکسیسم کلاسیک، در بسیاری از نکات به تجارب واقعی جهان «سوم» برخورد می کند و غنی تر می گردد.
- این نیز به معنی پا فراتر نهادن از چارچوب مارکسیسم مکتبی دوره استالین است.
گرایش سوم |
- رابطه سوسیالیسم قابل مجادله جو[5] ـ در درون و برون حوزه کمونیستی ـ با نظام متخاصم کاپیتالیستی نیز دستخوش تحول شده است :
زمینه اول |
- جهان شوروی توانسته در مناسبات «جنگ سرد» شکافی پدید آورد و سیاست همزیستی مسالمت آمیز با محیط خارج را به دشمنان سوسیالیسم باور کردنی سازد.
- از این رو ست که کنراد آدی ناور ـ صدر اعظم آلمان ـ در پلنوم 14 حزب سوسیال ـ مسیحی آلمان (1966) می گوید :
- «در تاریخ جهان اخیرا حادثه ای رخ داده که بنظر من می بایستی از سوی روزنامه ها برجسته می شد.
- اما دوستان من، روزنامه های ما آن را نفهمیده اند.
- حادثه مورد نظر من میانجیگری صلح از سوی اتحاد شوروی در اختلافات میان هندوستان و پاکستان بوده است.
- باید با صراحت تمام گفته شود که این حادثه خیلی از کسانی را که به وخامت رابطه هندوستان و پاکستان واقف اند، غافلگیر کرده است.
- میانجیگری صلح اتحاد شوروی میان خلق ها حاکی از آن است که اتحاد شوروی وارد جرگه خلق هائی شده که خواهان صلح اند.»[6]
- درک این مسئله که علاوه بر آنچه که فرماسیون های اجتماعی رقیب جهان ما را بی تردید از یکدیگر جدا می سازد، منافع عملی همساز بیشماری نیز میان آندو وجود دارد، امروزه به فاکتور سیاست جهانی بدل شده است.
- قدرت های دو سیستم جهانی ـ با در نظر داشتن سطح تکنیک نابودگر هسته ای یکدیگر ـ به هم می رسند، با این آرزو در دل که مبادا در نتیجه یک آژیر کور و واکنش پسیکولوژیک در دستگاه اوتوماتیک پرتاب موشک، بشریت فدای یک حمله اتمی پیشگیر[7] شود و جهان قربانی یک تصادف محل کار هسته ای تاریخ گردد.
- دو قدرت جهانی بزرگ با این نیت به هم می رسند که از گسترش هرچه بیشتر تسلیحات هسته ای جلوگیری کنند و با این نیت نیز که مبادا در درگیری بر سر کشورهای ثالث، رو در روی یکدیگر قرار گیرند.
- انعقاد قراردادهای بین المللی، گسترش تجارت و لغو ممنوعیت های تجاری، تأسیس کارخانجات و شرکت های بزرگ غربی در کشورهای اروپای شرقی و اتحاد شوروی، داد و ستد پاتنت ها، همکاری هائی در پژوهش های فضائی، برقراری مجدد روابط توریستی، توسعه روابط فرهنگی و غیره همه حاکی از آنند که «شرق» و «غرب» ـ بالاخره ـ شروع کرده اند که رابطه ضد یکدیگر را به رابطه با یکدیگر بدل سازند.
زمینه دوم |
- در کشورهائی نیز که تا آن زمان، بطور یکجانبه سمتگیری شوروی داشته اند، پذیرش طوفانی نتایج تمدن «غربی» صورت می گیرد.
- «یاد گیری» از کشورهای صنعتی پیشرفته، مطالعه هر چیز آنها که می تواند به توسعه نیروهای مولده خود مفید افتد، از کشت ذرت تا الکترونیک، از تدقیق ریاضی برنامه ریزی تا تحصیل برنامه ریزی شده در مدارس، حتی در خود اتحاد شوروی در دوره خروشچف به شعار بی کلامی بدل شده است.
- کشف مجدد محیط پیرامون ـ اما ـ فراتر از این رفته است :
- پذیرش اصول جدیدی در علوم که قبلا نادیده گرفته می شدند، بطور فورانی رشد کرده است.
- از آن جمله اند :
- جامعه شناسی[8] و
- روانشناسی. [9]
- علاوه بر این کشش شدیدی در افراد منفرد برای فرار از شیوه زندگی تک فرمی تنظیم شده از سوی دولت پدید آمده است که با اشتیاق بی گزینش، دنبال هر چیز جهان خارج می گردند :
- از مد تا شعر.
- از بیت (در موسیقی جاز) تا خودویژگی های نقاشی مدرن.
- همه این پدیده ها حاکی از آن است که خویشاوندی محرکه ها و امتناع از پذیرش شیوه زندگی تنظیم شده، در شرق و غرب برای مدتی کوتاه، انطباق عجیبی از نیازها را به دنبال آورده است.
- اینکه این مرحله گذار به بلوغ اجتماعی ـ فرهنگی و تقبل عاری از انتقاد ـ هر از گاهی ـ به موضعگیری امتناعی شدیدی نسبت به «سیاست فرهنگی» رسمی منجر می شود، بر کسی پوشیده نیست.
زمینه سوم |
- تحول در رابطه بلوک شرق با نظام مخالف، بطرز بارز بویژه در زمینه علمی دیده می شود، که قبلا با افکار آرزوئی و تبلیغاتی همراه بوده است، یعنی در زمینه علم اقتصاد.
- اکنون شرایط اقتصادی جهان سرمایه داری بنیادی تر، واقع بینانه تر و تمایزمندتر از قبل در نظر گرفته می شوند.
- مثال نمونه در این زمینه :
- در اواخر سال 1965 و اوایل 1966 آکادمی علوم شوروی کنفرانسی را به موضوع سیکلها و بحران های عصر حاضر اختصاص داد.[10]
- به عبارات زیر باید توجه کرد[11] :
- «تجزیه و تحلیل مکانیسم معاصر در سیکل کاپیتالیستی» ما را به قبول این نکته وامی دارد که «سرعت رشد نسبتا بالائی در تولید صنعتی حفظ خواهد شد.»[12]
- بنا بر این گزارش، نظریه ای مطرود دانسته می شود که بنا بر آن «نیروهای داخلی توسعه کاپیتالیستی ته کشیده اند و مخارج تسلیحاتی و نظامیگری تنها فاکتورهای رشد می توانند باشند.
- علاوه بر این، نظریاتی نیز مطرود شمرده می شوند که بنا بر آنها، تولید در کشورهای بزرگ سرمایه داری ضرورتا کاهش خواهد یافت و بحران بعدی عمیقتر از قبل خواهد بود.
- مهمتر از اینها، غلبه بر تصوری است که بنا بر آن، بحران 1929 ـ 1933 میلادی الگوئی برای بحران های بعدی محسوب می شود، تصوری که به نادیده گرفتن تجزیه و تحلیل مشخص بحران ها منجر می شد.[13]
- بعدها ـ همان طور که گزارش می شود ـ این نظریه نیز مطرود شمرده شد، که «در سیکل های ما بعد جنگ، سهم رکودها و بحران ها افزایش می یابد و سهم اعتلا و رشد کاهش می یابد.
- واقعیت این است که کاپیتالیسم انحصاری ـ دولتی به معنی رکود نیروهای مولده و به معنی رکود سرتاسری سرمایه داری نیست.»[14]
- «فرم، توالی، تصویر کلی بحران ها، مدت اعتلا و فاکتورهای دیگر سیکل ماهیتا تغییر یافته اند.
- فازهای اعتلا تعداد بیشتری از کشورها را در بر می گیرند و عمودی تر و مداوم تر شده اند.
- اما فازهای بحران، تعداد کمتری از کشورها را در می گیرند، کوتاهمدت اند و از ژرفای کمتری برخوردار اند.»[15]
- تئوری «اشاعه ذلت» نیز که تا همین اواخر بمثابه آموزش کاهش «مطلق» و «نسبی» دستمزدهای کارگران تلقی و دنبال می شد، دیگر بطور غیر انتقادی از کنارش نمی گذرند.
- «در ایالات متحده آمریکا در دوره بعد از جنگ، برخلاف دوره قبل از جنگ، میزان عددی و واقعی دستمزد[16] کارگران در سلسله ای از رشته های صنعتی افزایش یافته است.»[17]
زمینه چهارم |
- بررسی دقتمند این مسئله که طولانی تر شدن عمر مردم کدام امکانات اقتصادی جدیدی را برای نظام اجتماعی مخالف به همراه آورده است، نمی توانست بر خط مشی استراتژیکی احزاب مارکسیستی در کشورهای سیستم مبتنی بر دستمزد بی تأثیر بماند.
- احزاب کمونیستی «غرب» نه تنها امتناع دیرین خود از پوچیسم (کودتاگرائی)، آنارشیسم، سندیکالیسم و آوانتوریسم (ماجراجوئی) سیاسی را مورد تأکید قرار داده اند، بلکه با توجه به تجربه فاشیسم در دهه های قبل، موضعگیری مبتنی بر پارلمانتاریسم پیگیر و فعال اتخاذ کرده اند، با این باور که سیستم افکار عمومی پالمانتاریستی[18] برای بخش حاکم جامعه ـ بویژه ـ دردسرزا شده است و با این استنباط که مبارزه بخاطر دموکراتیزه کردن حیات سیاسی و اقتصادی بنا بر طبیعت امر از چارچوب سیستم حاکم فراتر خواهد رفت.
- (پوچیسم و یا کودتاگرائی، گرایشی است که احراز قدرت دولتی را از طریق عملیات گروه نظامی کوچکی هدف خود قرار می دهد. مترجم)
- (سندیکالیسم عبارت است از جریان فکری ئی که در اواخر قرن نوزدهم در جنبش کارگری پدید آمد و به جای حزب سیاسی، وحدت سندیکاهای کارگری را حامل گرایشات انقلابی محسوب داشت. مترجم)
- برسمیت شناسی دولتی که بطور پارلمانتاریستی حکومت می کند، برسمیت شناسی سیستم چند حزبی حکومت را در بطن خویش دارد.
- احزاب کمونیست سوئد، دانمارک و نروژ دیکتاتوری پرولتاریا را که در جمهوری های خلقی اروپای شرقی رواج دارد، مورد صرفنظر قرار داده اند.[19]
- حزب کمونیست ایتالیا ـ اخیرا ـ در رابطه با کلیسا نه تنها برقراری دولت وابسته به مذهب را رد کرده، بلکه مخالفت خود را با اشاعه آته ئیسم از سوی دولت نیز ابراز داشته است:
- «ما اطمینان می دهیم که ما کاملا و بی قید شرط طرفدار برقراری دولتی لائیک هستیم.
- ما نه فقط مخالف برقراری دولت وابسته به مذهب هستیم، بلکه آته ئیسم دولتی را نیز رد می کنیم.
- ما طرفدار احترام بی قید و شرط به آزادی مذهب و وجدان، هم برای مذهبی ها و هم برای آته ئیست ها، هم برای مسیحی ها و هم برای غیر مسیحی ها هستیم.
- به عبارت دیگر، ما مخالف دولتی هستیم که ایدئولوژی، مذهب و یا جریان فرهنگی و یا هنری معینی را به زیان دیگران عرضه دارد.» [20]
- اظهاراتی از این قبیل را و همکاری حزب کمونیست ایتالیا با نیروهای کاتولیک کشور را می توان پاسخی به تصمیمات اخیر کنسول رفرم واتیکان دانست که کلیسای کاتولیک گامی از گذشته خویش و از روابط تاکنونی خویش با اقشار فوقانی جهان ما بدر نهاده است.
- (کنسول عبارت است از تجمع کشیشان به قصد تصمیمگیری در زمینه مسائل تئولوژیکی و کلیسائی. مترجم)
پایان
[1] Kommunistisches Informationsbüro
[2] Hellenismus
[3] Aufbruch der Länder des »dritten« Raumes
[4] (Zitiert nach Einheit, 1960, S. 1814.)
[5] streitbaren Sozialismus
[6] Zitiert nach dem Parteitags-Protokoll.
[7] präventiver Raketenschläge
[8] Einen umfassenden Überblick über die neuere sozialwissenschaftliche Forschung in der Sowjetunion vermittelt die durch die Akademie der Wissenschaften der UdSSR für die UNESCO zusammengestellte Übersicht Social Sciences in the USSR, New York — Paris — The Hague 1965.
[9] Vgl. hierzu Sozialpsychologie im Sozialismus. Bericht vom Internationalen Symposium marxistischer Sozialpsychologen 1964 in Jena, Berlin 1965; ferner H. Hiebsch, M. Vorwerk, Einführung in die marxistische Sozialpsychologie, Berlin 1966.
[10] B. Georgiev in Mirovaja ekonomika i mezdunarodnye otnosenija (1966, Nr. 2)
[11] Gesellschaftswissenschaftliche Beiträge (1966, Nr. 5, S. 559 ff.)
[12] (S. 561.)
[13] (S. 562.)
[14] (S. 565.)
[15] (S. 562.)
[16] Nominal- und Reallohn
[17] (S. 564.)
[18] System der parlamentarischen Öffentlichkeit
[19] (man vergleiche die Erklärung des Parteiführers H. Hermansson auf dem XX. Parteitag der KP Schwedens, 1964)
[20] Aus dem Schlusswort von Longo auf dem XI. Parteitag der KPI, 1966. Von mir übersetzt nach dem Parteitags-Protokoll, wiedergegeben in dem von der Kommunistischen Partei Italiens herausgebrachten Bulletin pour l’etranger, 1966, Nr. 1, S. 118.
من منحیث یکی از علاقمندان مجله هفته از افغانستان، از شنیدن این خبر خیلی متاسف شدم، چراغ مجله هفته در…
با تشکر از همه ی مقالات و زحمات شما، دوباره خواهش میکنم، لینک های مستقیم مقالات رو در انتهای اونها…
با درود، گمان دارم مستقیم و متمرکز باید به پدیده تحریم یا تحریم های آمریکا پرداخت و بدون عمیق شدن…
مقاله بسیار جالب و خواندنی بود. با تشکر از رفیق شیری و ترجمه دقیق و حرفه ای ایشان و سپاس…
دوست گرامی من عضوی از نویسندگان و مترجمان مجله هفته نیستم اما از همکاران آن هستم و گاهی مطالبی را…