پیامبران دروغین و تئوری دورانساز – بخش دوم

ش. میم بهرنگarastu

ارسطو (384 ـ 332 ق. م.)

ارسطو از مهمترین و متنفذترین فلاسفه تاریخ است.

او اصول بیشماری را هم بنیاد نهاده و هم تحت تأثیر جدی قرار داده است.

از آن جمله اند :

•     تئوری علوم

•     منطق

•     بیولوژی

•     فیزیک

•     اتیک

•     تئوری شعر

•     تئوری دولت

ارسطو دانش زمان خود را به شرح زیر طبقه بندی کرده است :

•     ارگانون (که بعد از مرگ او به آثار او اضافه می شود.)

•     علوم تئوریکی (نظری)

•     علوم پراتیکی (عملی)

•     علوم پوئه تیکی (شعری)

علوم تئوریکی به اجزای زیر طبقه بندی می شوند :

•     فلسفه اولین (متافیزیک)

•     علوم طبیعی

•     علوم ریاضی (مته متیک)

فلسفه اولین به اجزای زیر طبقه بندی می شود :

•     تئوری جوهر

•     تئوری اصول

•     تئولوژی

سیر و سرگذشت و معنی علمی تضاد

دایرة المعارف روشنگری

بخش دوم

  • دراسکولاستیک از«قانون تناقض ممنوع» تعبیر متافیزیکی انجام می گیرد:
  • چیزها نباید دارای خواص متضاد حتی در زمان های مختلف و ازنقطه نظرهای مختلف باشند، «قانون تناقض ممنوع» نشانگر یک ماهیت تغییرناپذیر است و حرکت علت ماورای مادی (الهی) دارد.
  • (قانون تناقض ممنوع[1] یکی از قوانین منطق صوری است که ارسطو فرمولبندی کرده است و بنا بر آن احکام متناقض نمی توانند حقیقی باشند.
  • قانون تناقض ممنوع در منطق حکمی چنین تعریف می شود :
  • «حکم الف و نفی آن نمی توانند هر دو ـ همزمان ـ حقیقی باشند.»
  • قانون تناقض ممنوع را اما نمی توان تنها بکمک منطق صوری اثبات کرد.
  • ارسطو در اثبات ماهیتا ماتریالیستی قانون تناقض ممنوع در رابطه با واقعیت عینی اعلام می کند که یک چیز نمی تواند در آن واحد و از نظر واحد صفتی را داشته باشد و نداشته باشد.[2]
  • در واقعیت عینی هم موردی پیش نمی آید، که چیزی خاصیت معینی را در آن واحد، هم داشته باشد و هم نداشته باشد، هم در رابطه معینی نسبت به چیزهای دیگر قرار داشته باشد و هم قرار نداشته باشد.
  • به عبارت دیگر، در واقعیت عینی تناقضات منطقی وجود ندارند.
  • از این رو تفکری که حاوی تناقضات منطقی باشد، نمی تواند انعکاس درست واقعیت عینی باشد و حقیقی باشد.
  • تفسیر متافیزیکی از قانون تناقض ممنوع، «در آن واحد» و «از نظر واحد» را در فرمولبندی ارسطو نادیده می گیرد و یا آنها را عمدا پرده پوشی می کند. مترجم)
  • در اسکولاستیک واپسین، برعکس، به سبب علایق نوزاد نسبت به علوم طبیعی، مسئله وجود واقعی تضادها دو باره به میدان می آید و در «تئوری محرکه درونی» بوریدان[3] که علت حرکت زمینی و آسمانی را نتیجه برون آئی تضاد واقعا موجود میان محرکه درونی (تکانه، ارتعاش) و مقاومت (هوا) می داند،  مطرح می گردد.
  • در «فلسفه طبیعت» ایتالیا، درقرن شانزدهم میلادی، به پیروی از اندیشه های هراکلیت و امپدوکلس راجع به تأثیر متقابل اجسام بر یکدیگر و تقابل واقعی و «مبارزه» لاینقطع اضداد زیرین از سوی فراکاسترو، کاردانوس، تلستوس[4] و غیره مطرح می گردد:
  • o انبساط ـ انقباض،
  • o ترقیق ـ تغلیظ،
  • o جاذبه ـ دافعه،
  • o علاقه ـ نفرت،
  • o گرما ـ سرما
  • o و غیره.
  • در آموزش کوزانوس معروف به انحلال اضداد،[5] این اندیشه های نو ـ برای اولین بار ـ مورد بررسی فلسفی قرار می گیرند.
  • حرکت و سکون، «شدن» و «فنا شدن»، مقاومت و کار نشانگر تضادمندی همه چیزها محسوب می شوند.
  • وحدت واقعی اضداد در طبیعت پذیرفته می شود و در مثال های زیرین نشان داده می شود :
  • · خط منحنی ـ خط مستقیم،
  • · چند گوشه ـ  دایره،
  • · نور ـ ظلمت،
  • · گرما ـ سرما.

  • · کوزانوس گذار فراتر رونده از توان تفکر بشری و فراتر رونده از «قانون تناقض ممنوع» اضداد «با نهایت» به «بی نهایت» و وحدت نهائی آنها را موازی با وحدت همه اضداد در ذات حق (مطلق) تلقی می کند.
  • · بنظر او در ذات حق،  کلیه اضداد بر هم انطباق می یابند و منحل می شوند.
  • · (با اندیشه خالی از تضاد بودن ذات حق در فلسفه سعدی هم مواجه می شویم. مترجم)
  • بری ذاتش از تهمت ضد و جنس
  • غنی ملکش از طاعت جن و انس[6]
  • · تعریف کوزانوس از انطباق اضداد، بدین طریق، ماهیتا در راستای آشتی اضداد واقعی جهان در ذات حق است و لذا حاوی ناپیگیری های تئولوژیکی ـ عرفانی است.
  • · اما علیرغم آن ـ برای اولین بار در تفکر فلسفی عصر جدید ـ دیالک تیک واقعی چیزها و تضادمندی واقعی آنها مطرح می شود.   
  • جوردانو برونو به دنبال کوزانوس، از اندیشه انطباق اضداد درک دیگری ارائه داد، که به واقعیت نزدیکتر بود :
  • یکی از دو ضد همیشه اصل ضد دیگر است.
  • تغییرات دایره وارند، زیرا هر دو ضد بالاخره بر هم انطباق می یابند.
  • بدین طریق عشق نوعی نفرت است و بر عکس.
  • پزشک پادزهر را از زهر تهیه می کند و الی آخر.
  • «هرکس به ژرفترین اسرار طبیعت پی بردن می خواهد، باید حداقل و حداکثر را در اضداد مورد توجه و مطالعه قرار دهد.
  • کشف اضداد پس از یافتن نقطه وحدت، جادوی ژرفی است.»[7]
  • درک برونو از انطباق اضداد نیز سرانجام به جوهر الهی ختم می شود، آنجا که همه اضداد در هم ذوب و یکی می شوند، منحل می شوند.
  • با این تفاوت که انطباق و انحلال اضداد در جوهر الهی، ذاتی آن اند و بطور پانته ئیستی مطرح می شوند.
  • ج. بومه اندیشه انطباق اضداد را جامه انجیلی ـ تئوسوفیستی ـ عرفانی می پوشاند و به مثابه رابطه تنش لاینقطع میان خدا، جهان و انسان تلقی می کند.
  • (تئوسوفیسم آموزش مذهبی ئی است که بنا بر آن، درک معنی کلیه چیزها تنها در عروج عرفانی به سوی خدا می تواند حاصل آید. مترجم)
  • بومه (از عرفای آلمانی) به نقش شرهای اخلاقی، به مثابه ضد فعال خیرهای اخلاقی در حیات انسانی اشاره می کند:
  • شر ـ به عنوان ضد خیر ـ ضروری است و به پیروزی خیر کمک می رساند.
  • آموزش مربوط به انطباق اضداد که در گذر از هامان، هردر، گوته و شیللر، به فلسفه کلاسیک آلمان راه پیدا می کند، برای تدوین آموزش هگل در باره تضاد (که مارکس و انگلس از موضع انتقادی بدان پیوستند) اهمیت چشمگیری داشت.[8]
  • لایب نیتس به طرح سلسله ای از اصول می پردازد که به فهم جهان در تضادمندی درونی اش کمک تعیین کننده ای می رساند.
  • لایب نیتس با طرح اضدادی از قبیل تداوم و شکست (پیوست و گسستپریواتیو (سلب امکانات دیگر به سبب تحقق امکان معینی) ـ په تیتوس (حرکت در راستای امکانات تحقق نیافته) و با درک خاصی از وحدت و کثرت، عام و خاص (نه بمثابه تعاریفی از اضداد منطقی صرف، بلکه بمثابه شیوه وجودی تنگاتنگ بهم پیوسته آنها)، اصول مهم دیالک تیک هگل را تدارک دیده بود.

ادامه دارد


[1] Satz vom ausgeschlossenen Widerspruch

[2] ارسطو متافیزیک 3، ب 1005 .

[3] BURIDANschen Impetus-Theorie

[4] (FRACASTRO, CARDANUS, TELESTUS).

[5] Koinzidenz (Zusammenfall) der Gegensätze

[6] دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص  1 ـ 3.

[7] (Von der Ursache, dem Prinzip und dem Einen 190).

[8] HAMANN, HERDER, GOETHE und SCHILLER