غلبه بر استالینیسم !

دکتر ورنر هوفمنstalin

ترجمه : م. حجری

غلبه بر استالینیسم

پیشگفتار

  • جامعه گذار سوسیالیستی نیز ـ همانطور که دیدیم ـ تحت واقعیات امور تاریخی معینی عمل می کند و به دو طریق با آنها مواجه می شود :
  • اولا به شکل میراث نظام اجتماعی ماقبل.
  • ثانیا به شکل مناسبات تأثیرگذار ناشی از جهان خارج.
  • جامعه نوین ـ اما ـ در مسیر پیشرفت خویش ـ رفته رفته ـ شرایط[1] خاص خود را پدید می آورد و بدین طریق، فضای آزاد برای عمل خویش بوجود می آورد.
  • پس از مرگ استالین (1953) و بعد از پلنوم بیستم حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی (1956) سیستم استالینیسم هم در زادگاه آن و هم در کشورهای دیگر در کلیه عرصه های حیات اجتماعی رو به انحلال نهاده است.
  • دلایل این امر در طبیعت تاریخی خود استالینیسم است :
فصل اول
شرایط تاریخی[2]
  • اگر ما ـ دو باره ـ از جامعه شوروی آغاز به حرکت کنیم، که با گذشت زمان، استالینیسم را پشت سر می گذارد، آنگاه با سلسله ای از تحولات عمیق مواجه می شویم که چرخش اجتماعی پدید آمده را بلحاظ تاریخی زاید می سازد و دور می اندازد.
بخش اول
  • اولین پیش شرط چرخش بزرگ با اتمام چشمگیر فاز اول صنعتی سازی کشور خودنمائی می کند.
  • اکنون دیگر نمی توان از آن سخن گفت که کشور از هر طرف مورد تهدید قرار می گیرد، تنها مانده و انبوه غول آسائی از وظایف ما قبل سوسیالیستی را، وظایف ما قبل صنعتی را بر دوش دارد و باید همه آنها را ـ بطور همزمان ـ در همه عرصه های زندگی تحقق بخشد.
  • اکنون عصر وظایف غول آسای[3] جامعه شوروی به پایان رسیده است.
  • اکنون فاز توسعه پهنائی صنعت، فازی که هر کشوری باید یک بار در روند بلوغ مادی خویش واردش شود، جای خود را به فاز توسعه ژرفائی صنعت می دهد.
  • (ورنر هوفمن زنده یاد در این حکم، دیالک تیک توسعه پهنائی ـ توسعه ژرفائی[4] را در مد نظر دارد. مترجم)
  • این گذار خود را اندکی قبل شروع جنگ جهانی دوم در جامعه شوروی آشکار ساخت، ولی به سبب وقوع جنگ به تعویق افتاد.
  • این گذار را می توان در واقعیات امور زیر باز شناخت :
واقعیت امر اول
  • میزان رشد تولید صنعتی که در آغاز به سبب شروع از صفر، بسیار بالا بود، تعدیل یافت، اگرچه کماکان از میزان رشد اغلب کشورهای صنعتی غیر شوروی بالاتر ماند.
واقعیت امر دوم
  • در مرحله اول اقتصاد برنامه ریزی شده شوروی رشد تولید ـ قبل از همه ـ به سبب استفاده پهنائی از نیروهای مولده بود.
  • بکار گماشتن انسان های بیشماری در روند تولید، افزایش ساعات کار، وسعت بخشیدن به اراضی تحت کشت وسیله ای بود که به هدف صنعتی سازی سراسری کشور مورد استفاده قرار می گرفت و هدف در وهله اول بسط شالوده های تولیدی بود.[5]
  • (ورنر هوفمن زنده یاد در این حکم، دیالک تیک وسیله و هدف را به خدمت می گیرد و به شکل دیالک تیک (بکار گماشتن انسان های بیشماری در روند تولید، افزایش ساعات کار، وسعت بخشیدن به اراضی تحت کشت) و (صنعتی سازی) و یا (بسط شالوده های تولیدی) تعمیم می دهد. مترجم)
  • از این رو، برای مدت مدیدی در سیاست سرمایه گذاری، نقش مسلط و تعیین کننده از آن سرمایه گذاری گسترشی بود.
  • اما با پیشرفت مادی جامعه، استفاده از نیروهای نوین در تولید و در رابطه با آن، استفاده ژرفائی از توان اقتصادی، هر چه بیشتر کسب اهمیت کرد، به همان اندازه هم سرمایه گذاری راسیونالیستی مهمتر گردید.
  • (ورنر هوفمن در این حکم، دیالک تیک سرمایه گذاری گسترشی و سرمایه گذاری راسیونالیستی را در مد نظر دارد، که در روند توسعه جامعه بر یکدیگر مقدم شمرده می شوند.
  • منظور از راسیونالیزاسیون اوتوماتیزه کردن روندهای تولیدی است. مترجم)
  • این امر موجب تغییر کیفی شالوده های تولیدی می گردد و افزایش راندمان کار[6] را به سرچشمه واقعی ثروت اجتماعی مبدل می سازد.
واقعیت امر سوم
  • تحول در شرایط گسترش آتی اقتصاد را می توان در پیدایش انواع نوینی از رشته های تولیدی با درجه سازمان یابی عالی تر در اقتصاد ملی دید :
  • · شیمی.
  • · تولید وسایل تولید و دیگر دستگاه ها.
  • · الکترونیک.
  • در تولید انرژی اولین[7] ـ مثل همه کشورهای صنعتی توسعه یافته ـ ذغال سنگ بوسیله نفت، گاز و انرژی اتمی جایگزین می شود.
واقعیت امر چهارم
  • در عین حال، هم در خود اتحاد شوروی و هم در سایر جمهوری های خلقی اروپا، که در آغاز بر تولید مواد اصلی و مواد مخصوص سرمایه گذاری توجه یکجانبه معطوف می شد، میان عرصه های تولید مواد مصرفی و تولیدی تناسب برقرار گردید.
  • ساختار تولید متنوعتر شد و نتیجتا گسترش تولید نیازمندی های جدید و تقسیم کار ظریفتر امکان پذیر گردید.
  • با تحول جامعه صنعتی یکی از مبانی عینی سیستم اجبار استالینیستی در اتحاد شوروی و سایر جمهوری های خلقی اروپا از میان رفت.
  • پایان صنعتی سازی کشور، همراه با همه تکان های اجتماعی مربوطه ـ همزمان ـ به معنی پایان تاریخی دوره نسل عسرت بوده است.[8]
بخش دوم
  • پی آمدهای جنگ جهانی دوم منجر بدان شد که حلقه آهنین منزوی سازی حول کشور اصلی استالینیسم بگسلد.
  • اکنون سوسیالیسم نه تنها به «سیستم جهانی» بدل می شود، بلکه علاوه بر آن، ویژگی ملی کسب می کند.
  • بدین طریق مسائل عملی و نظری (پراتیکی و تئوریکی) جدیدی مطرح می گردند :
مسئله اول
  • مسئله همکاری میان کشورهای سوسیالیستی با انواع متفاوتی از نظام سوسیالیستی، مثلا سوسیالیسم نوع یوگوسلاوی و نوع چینی.
مسئله دوم
  • مسئله کشورهای منفردی که در میدان جاذبه موتوری گرفتار امده اند و سیستم شان در وابستگی به کشورهای دیگر قرار دارد.
بخش سوم
  • رهبریت بلوک شوروی نیز نسبت به محیط پیرامون خویش وارد مناسبات جدیدی می شود.
  • آخرین کشمکش بر سر توازن قوای نظامی در دوره استالین و تولید تسلیحات هسته ای خاص خویش، اولین گام در راستای همزیستی و تبادل نظر فعال با جهان خارج بوده، که بوسیله «تعادل وحشت» دیکته می شود.[9]
  • تقریبا همزمان با مرگ استالین دوره اقتصاد پسا جنگی در کشورهای دیگر نیز به پایان می رسد.
  • پایان این دوره با رکود سال های (1953 ـ 1954) در اروپای غربی و با رکود سال های (1948 ـ 1949) در ایالات متحده آمریکا همراه بوده است.
  • انتظار مبتنی بر تبدیل ظرفیت های تسلیحاتی بزرگ جنگ جهانی دوم به تولید صلح و وقوع بحران اقتصادی پس از پایان دوره بازسازی واقعیت نمی یابد، انتظاری که مختص مارکسیست ها نبود.
  • این امر سبب می شود که توجه به امکانات اقتصادی نظام مخالف ضرورت کسب کند و استراتژی انتقاد متقابل هم در درون کشورهای سوسیالیستی و هم در برون آن مطرح شود.
بخش چهارم
  • جنبش رهائی بخش در کشورهای جهان «سوم» که تا آن زمان مستعمره بودند و خروج خطه هائی از جهان از ظلمات دیرمان تاریخ به روند تاریخی اصیل دوران ما، یعنی به کشورهای سوسیالیستی نایل به روشنگری[10] نه تنها امکانات تأثیرگذاری وسیعتری را فراهم می آورد، بلکه میدان جدیدی برای بررسی شرایط گذار آتی به جامعه مبتنی بر اقتصاد همبودی فرا می گشاید.
  • همه این واقعیات امور به ما در جهت درک عمیقتر مسائل جدید عملی و نظری فراگیری کمک می کند، که در کشورهای سوسیالیستی در کلیه عرصه های زندگی پدید آمده اند.

پایان


[1] Bedingungen

[2] GESCHICHTLICHE BEDINGUNGEN

[3] zyklopische Epoche

[4]Extensiven und intensiven Fortentwicklung

[5] Ausdehnung der Produktionsgrundlagen

[6] Zuwachs der Arbeitsproduktivität

[7] Primär-Energie

[8] Epoche der Opfergeneration

[9] »Gleichgewicht des Schreckens«

[10] Ländern des erklärten Sozialismus