دیالک تیک انتگراسیون و دس انتگراسیون

(دیالک تیک همپیوندی و همپیوندی ستیزی)

ش. میم. بهرنگ

انتگراسیون به چه معنی است؟

دایرة المعارف روشنگری

  • انتگراسیون (همپیوندی)[1] روند تشکیل یک سیستم نظام عالی تر از سیستم ها (و یا عناصر) نسبتا مستقل نظام نازل تر است، که ضمنا زیرسیستم ها و عناصر تشکیل دهنده سیستم جدید، در وابستگی متقابل نسبت به همدیگر قرار می گیرند و استقلال و عدم وابستگی شان کاهش می یابد.
  • سیستم ها بنا بر میزان و شدت وابستگی متقابل زیرسیستم ها، درجه انتگراسیون متفاوتی کسب می کنند.
  • درجه انتگراسیون معیار تعیین کننده ساختاربندی، سازمان یابی، بغرنجی و غیره یک سیستم است.[2]
  • انتگراسیون ـ اما ـ نه تنها از طریق نفی سیستم های نظام نازلتر، بلکه همچنین با تغییر گروهبندی زیرسیستم ها و یا عناصر موجود در سیستم سابق، می تواند سیستم نظام عالیتر را پدید آورد، بشرط این که ساختار جدید سیستم به وابستگی بمراتب بیشتر عناصر و زیرسیستم ها منجر شود.
  • در روند انتگراسیون هم کلیت کیفیتا جدیدی تشکیل می شود و هم زیرسیستم ها و عناصر، در وابستگی به روابط نوع جدید، رفتار کیفیتا جدیدی کسب می کنند :
  • زیرسیستم ها و عناصر یاد شده با فعال کردن امکانات بالقوه خویش و با سرکوب امکانات بالفعل دیگر، فونکسیون های نوع جدیدی را به عهده می گیرند.
  • این بدان معنی است که روند ضد انتگراسیون با روند تمیز[3] یکی نیست.
  • انتگراسیون همواره با تمیز ستیزی[4] همراه است، زیرا با پیدایش مناسبات جدید، تفاوت های معین موجود میان زیرسیستم ها از بین می روند.
  • انتگراسیون اما از سوی دیگر سبب می شود که ساختار جدید التشکیل، تمیز های جدیدی را بوجود آورد، آنسان که هر نوع و هر مرحله انتگراسیون، مرحله و نوع تمیز منطبق با خود را بدنبال می آورد.
  • ضد انتگراسیون عبارت است از دس انتگراسیون.[5]
  • دس انتگراسیون عبارت است از روند تجزیه سیستم ها (سیستم هائی که در جریان انتگراسیون تشکیل یافته اند) به زیرسیستم ها و عناصر متشکله خود.
  • مشخصه دس انتگراسیون عبارت است از از بین رفتن وابستگی متقابل عناصر، فروپاشی سازمان واز بین رفتن مرکزیت و غیره موجود، سقوط از درجه انتگراسیون بالاتر به درجه انتگراسیون نازلتر و در حالات فوق العاده فروپاشی کلی سازمان.[6]
  • اما در مورد سیستم های عینی ـ واقعی حالت فوق العاده بندرت بروز می کند :
  • هر نوعی از ماده ساختارمند است و درمقابل گرایشات انتگراسیون ستیز، گرایشات انتگراسیون گرا را قرار می دهد.
  • این دیالک تیک انتگراسیون و دس انتگراسیون (دیالک تیک همپیوندی ـ همپیوندی ستیزی) مانع بروزحالت فوق العاده دیگر یعنی انتگراسیون مطلق ماده می شود.
  • در رابطه با حرکات انتگراسیون گرا و انتگراسیون ستیز[7] حالات زیر می توانند خودنمائی کنند:
حالت اول
  • · وجود تعادل نسبی میان روندهای انتگراسیون گرا و انتگراسیون ستیز در چارچوب یک سیستم (و همچنین تعادل نسبی میان تأثیرات انتگراسیون گرا و انتگراسیون ستیز محیط زیست) :
  • · سیستم درچنین حالتی از وضع ثباتمندی برخوردار است.
حالت دوم

  • · روندهای انتگراسیون گرا قوی تر از روندهای انتگراسیون ستیز هستند :
  • · سیستم در چنین حالتی در راستای درجه انتگراسیون عالی تر سیر می کند و روند تکامل عالی ترسیستم قوام می یابد.

حالت سوم

  • · روندهای انتگراسیون ستیز قوی تر  از روندهای انتگراسیون گرا هستند :
  • · در چنین حالتی طبقات سازمانی سیستم فرو می پاشند و سیستم به درجه انتگراسیون نازلتر سقوط می کند.

*****

  • از آنجا که جریانات انتگراسیون عمدتا در سیستم های نظام بالاتر صورت می گیرند، مفهوم انتگراسیون عمدتا برای توضیح جریانات فیزیولوژیکی ـ عصبی و برای توضیح روندهای اجتماعی و امثالهم بکار می رود.
  • کردوکار مراکز مغزی مختلف را که بکمک آنها تحریکات بیشمار به ترکیب الگوهای تحریکی جدیدی منجر می شود، انتگراسیون می نامند.
  • در این کردوکار میان مراحل سلسله مراتبی انتگراسیون مربوط به مراکز مختلف، تفاوت گذاشته می شود که عالی ترین مرحله آن را مغز بزرگ (احتمالا مغز جلوئی)[8] تشکیل می دهد.
  • روندهای انتگراسیون که به کردوکار انسانی (شناخت و پراتیک) مربوط می شوند، اغلب سنتز نامیده می شوند.
  • سیستم جدید معارف علمی ـ قاعدتا ـ نتیجه انتگراسیون معارف سابق در سیستم نظام عالی تر است.
  • معارف قبلی که درسیستم جدید به صورت عناصر و زیرسیستم های سیستم جدید ادغام می شود، اغلب ظرفیت خود را تغییر می دهند.
  • مرکز همپیوند ساز هر سیستم جدید معارف علمی را تئوری تشکیل می دهد.
  • تئوری در نتیجه تضاد میان تجربه و تئوری سابق بوجود می آید.
  • تئوری منطبق با تجارب مکسوبه جدید منشأ سیستم علمی جدید می گردد و جایگاه، عرصه اعتبار و غیره معارف قبلی را از نو تعیین می کند و بدین طریق سیستم سازانه عمل می کند.
  • در حال حاضر مفهوم «انتگراسیون» در پیشرفت علوم نقش بزرگی بازی می کند.
  • مفهوم «انتگراسیون»  در اینجا به معنی واقعیت امری است که بر طبق نیاز تئوری های فراگیرتر، نتایج پژوهشی قبلی رشته های مجزای علمی را در سیستم واحدی متحد می سازد.
  • آن سان که هم تعداد روزافزونی از علوم باصطلاح مرزی (مثلا بیولوژی مولکولی) و هم علومی که شالوده شان مسائل «میان رشته ای» مخصوصی اند (علوم برش عرضی مانند اطلاعات تئوری ، سیستم تئوری) بوجود می آیند.[9]
  • اما در این موارد نیز نمی توان انتگراسیون و تمیز را بمثابه روندهای متضاد با هم دانست.
  • انتگراسیون علوم ـ اغلب ـ تمیز را پیش شرط خود قرار می دهد.
  • پیدایش بیولوژی مولکولی، اطلاعات تئوری ، سیستم تئوری و غیره اگرچه در رابطه با عرصه های پژوهشی خاص شان جریانات انتگراسیونی اند، ولی همزمان در رابطه با رشته های علمی موجود، به معنی تمیز و بازتمیز هستند.[10]
  • انتگراسیون در توسعه جامعه به روندهای زیرین اطلاق می شود :
نوع اول
  • روندهائی که از سیستم های نسبتا مستقل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، سیستم های نظام عالی تر را تشکیل می دهند (مثلا تراکم و تمرکز سرمایه)
نوع دوم
  • روندهائی که در آنها تغییر درجه انتگراسیون ببرکت افزایش عناصر خودی سیستم صورت می گیرد (مثلا افزایش جمعیت)
نوع سوم
  • روندهائی که در آنها از تغییر گروهبندی عناصر و زیرسیستم های سیستم موجود، سیستم نظام عالی تر پا به عرصه وجود می گذارد (مثلا تغییر ساختار طبقاتی جامعه).

*****

  • فرم های جریانات انتگراسیون اجتماعی فوق الذکر ـ اغلب ـ با هم بروز می کنند.
  • مثلا میان رشد نیروهای مولده و تغییر ساختار طبقاتی جامعه وابستگی متقابل وجود دارد.
  • بطور کلی می توان گفت که توسعه نیروهای مولده به تشکیل سیستم های همیشه بغرنجتر وبه افزایش درجه انتگراسیون جامعه منجر می شود.
  • «انتگراسیون اروپا» نیز نتیجه رشد غول آسای نیروهای مولده است.
  • اما دلیل اصلی طرح «انتگراسیون اروپا» از سوی امپریالیسم آلمان، عبارت است از گسترش سیستم و نفوذ خود به خرج شرکای انتگراسیونی خویش.
  • انتگراسیونی که از طریق اتحاد سیستم های نسبتا مستقل بوجود می آید، در جوامع منقسم به طبقات آشتی ناپذیر ـ قاعدتا ـ بصورت الحاق متکی بر زور سیستم های بیگانه، از طریق جنگ افروزی تحقق می یابد.
  • در انتگراسیون ها و دس انتگراسیون های اجتماعی باید بر مبنای تحلیل تاریخی ـ مشخص تعیین شود که انتگراسیون ها تا چه حد و اندازه ای خصلت مترقی دارند.
  • مراجعه کنید به
  • · دس انتگراسیون
  • · تمیز
  • تمیز ستیزی.

دس انتگراسیون به چه معنی است؟
دایرة المعارف روشنگری
  • دس انتگراسیون (همپیوندی ستیزی)[11] عبارت است از روند ضد انتگراسیون که در آن سیستم هائی (کلیت هائی) که در جریان انتگراسیون پدید آمده اند، به زیرسیستم ها و یا به عناصر خود تجزیه می شوند.
  • مشخصه دس انتگراسیون عبارت است از
  • از بین رفتن وابستگی متقابل عناصر،
  • فروپاشی سازمان،
  • از بین رفتن مرکزمندی[12]
  • سقوط سیستم از درجه انتگراسیون عالی تر به در درجه انتگراسیون نازلتر.
  • مراجعه کنید به
  • انتگراسیون (همپیوندی).

[1] Integration [lat]

[2] Strukturiertheit, Organisiertheit, Komplexität

[3] Differenzierung

[4] Dedifferenzierung

[5] Desintegration

[6] Desorganisation

[7] integrierenden und desintegrierenden Bewegungen

[8] Frontalhirn

[9] Querschnittswissenschaften wie Informationstheorie, Systemtheorie

[10] Differenzierungen und Umdifferenzierungen

[11] Desintegration [lat]

[12] Zentralisation