مقاله ای از هانس هاینتس هولتس، فیلسوف مارکسیست شهیر، درباره
ترجمه : م. حجری
پیشکشی برای معلم سرخ آذربایجان بهروز دهقانی
هانس هاینتس هولتس، در این مقاله، زندگی و کار استالین را مورد بررسی قرار می دهد.
دور از تجلیل چشم بسته مبتنی بر دفاع، ولی به همان سان نیز دور از تحقیر و تخفیف و لعن و نفرین، آنسان که امروزه در محافل «چپ های مد روز» مد شده است، که نه ربطی به حقایق تاریخی دارد و نه بوئی ـ حتی ـ از تحلیل مارکسیستی.
• ژوزف استالین (21 دسامبر 1879 ـ 5 مارس 1953) به تاریخ کمونیسم تعلق دارد.
• چه خوب و چه بد.
• استالین معمار اتحاد شوروی بود، که ترقی غیر قابل قیاس و پیکار قهرمانانه اش علیه فاشیست های هیتلری تحت رهبری او تحقق یافت.
• استالین حکمران مطلقه بود، که با سرسختی غیرقابل وصف، خط مشی سیاسی ئی را که نمایندگی می کرد، جامه عمل پوشاند و مخالفین واقعی و منحرفین کذائی را بیرحمانه سرکوب کرد.
• استالین تجسم تضاد های سوسیالیسم جوان بود.
• تنها با شناخت این تضاد ها ست، که می توان به شناخت استالین نایل آمد، استالینی که سرسخت ترین دشمنان تاریخی اش ـ حتی ـ منکر عظمت او نیستند.
• وقتی استالین درگذشت، انسانها در خیابان ها گریستند.
• نه فقط در مسکو، بلکه همچنین در پاریس.
• نسلی در سوگ استالین می گریست، که اتحاد شوروی زیر رهبری اش، برایش ملجأ امیدی و تکیه گاه مطمئنی در مبارزه علیه فاشیسم درنده خو بود.
• ثبات اتحاد شوروی برای این نسل تقدم داشت و استالین مظهر این ثبات بود.
• نسل بعدی که دیگر در معرض خطر فاشیسم قرار نداشت، می توانست و می بایست معیارهای دیگری را برگزیند.
• اینکه برای حفظ ثبات نه تنها می بایستی مضیقه ها و دشواری هائی را تحمل کرد، بلکه علاوه بر آن، شاهد ارتکاب جنایات بیشماری نیز شد، مسئله ای بود که با شعار مخالفت با فاشیسم مساوی است با جانبداری از سوسیالیسم قابل توجیه نبوده و نیست.
• توضیحات تاریخی در مورد پایمال کردن حقوق مردم، جای مسائل مربوط به اتیک (اخلاق) سیاسی را نمی گیرند.
• (اخلاق، عبارت است از فرمی از شعور اجتماعی، مجموعه نظرات و هنجارهای اخلاقی که راهنمای رفتار و عمل انسانها هستند. مترجم)
• توضیحات تاریخی فقط به شناخت شرایط حقکشی ها کمک می کنند.
• برمبنای شناخت اوضاع و احوال تاریخی است، که لیاقت سیاسی برای پرهیز از توسعه های اشتباه آمیز در آینده، می تواند رشد یابد و نه بکمک نصایح و رهنمودهای اخلاقی.
• برخورد تاریخی ـ انتقادی به مرحله ساختمان اتحاد شوروی، که با نام استالین پیوند دارد و پیوند خواهد داشت، بخشی ضرور از تاریخ حزبی ما ست.
• یعنی این برخورد تاریخی ـ انتقادی برای ما بلحاظ سیاسی، امری طبیعی، واجب و بی چون و چرا ست.
• بت سازی از استالین و یا تحقیر و تخفیف و محاکمه و محکوم کردن او، هر دو به معنی بی اعتنائی بر متد ماتریالیستی ـ تاریخی (متد مبتنی بر ماتریالیسم تاریخی) است، متدی که ما باید در تحلیل تاریخ خویش نیز بکار بندیم.
• اینجا سخن از به اصطلاح «اشتباهات» نیست که در هر روند سیاسی اتفاق می افتند.
• اینجا سخن از تصمیم بر سر سمتگیری ها ست.
• اینجا سخن بر سر دلایل انحراف از هنجارهای دموکراسی سوسیالیستی است.
• در زمان انقلاب اکتبر، روسیه یک کشور کشاورزی بود، با تولید صنعتی بسیار ضعیف.
• اکثریت جمعیت کشور هنوز سواد خواندن و نوشتن نداشتند.
• مناسبات مالکیت در روستاها بوسیله مالکیت فئودالی و بزرگ زمینداری تعیین می شد.
• پس از درهم شکستن سلطه فئودالی در جریان انقلاب، واحدهای کشاورزی کوچک بیشماری تشکیل شدند.
• ولی آنها قدرت برآورده ساختن مایحتاج جمعیت کشور را نداشتند.
• بدین طریق، ساختمان اقتصاد ملی سوسیالیستی با سه مسئله اساسی مواجه شد :
مسئله اساسی اول
صنعتی کردن کشور
• مسئله اساسی اول عبارت بود از توسعه فنی و افزایش سریع ظرفیت های صنعتی، گسترش سریع سرمایه گذاری ها، بالا بردن سطح زندگی مردم و امکان پذیر ساختن دفاع از دولت جدید در برابر مداخلات خارجی.
مسئله اساسی دوم
تغییر مناسبات طبقاتی در روستاها
• مسئله اساسی دوم عبارت بود از دسته جمعی کردن اقتصاد کشاورزی برای بالاتر بردن راندمان تولیدی واحدهای کشاورزی.
• وسعت عظیم اتحاد شوروی، سطح توسعه منطقه ای بسیار متفاوت و تشبثات تخریبی کشورهای سرمایه داری از خارج به قصد نابودی دولت شوراها، برنامه ریزی مرکزی انضباطمند اقتصاد ملی را الزامی می ساخت.
• برای تضمین توسعه مبتنی بر عقل و همبستگی، یعنی سوسیالیستی در سراسر کشور، می بایستی علیه اگوئیسم (خود پرستی) و منافع خصوصی گرائی مبارزه مؤثری صورت گیرد.
• در اقتصاد کشاورزی ـ بویژه ـ می بایستی دو وظیفه جامه عمل پوشد :
• دهقانان فقیر که بتازگی مالک واحدهای کوچک تولیدی شده بودند، می بایستی برای بالاتر بردن راندمان تولید متحد شوند و واحدهای کشاورزی بزرگتری را تشکیل دهند.
• مقاومت دهقانان بزرگ، که حاضر به صرفنظر از امتیازات مبتنی بر مالکیت خود نبودند، می بایستی درهم شکسته شود.
• پیروزی سوسیالیسم با تشکیل مناسبات طبقاتی نوین در روستاها پیوند تنگاتنگ داشت.
• لنین هم به این مسئله واقف بود.
• او به مسئله دهقانان اهمیت زیادی قائل بود.
مسئله اساسی سوم
تشکیل سیستم آموزشی ـ پرورشی
• مسئله اساسی سوم عبارت بود از تشکیل سیستم آموزشی ـ پرورشی برای تربیت توده ها، متناسب با مطالبات تولید مدرن.
• این سه مسئله اساسی ـ صنعتی کردن، تغییر مناسبات طبقاتی در روستاها و تشکیل سیستم آموزشی ـ پرورشی ـ در فاصله کوتاهی میان سال 1925 میلادی تا حمله آلمان هیتلری بر اتحاد شوروی در سال 1941 میلادی، بطرز شگفت انگیزی جامه عمل پوشید.
• بنظر من، تصمیمات اساسی که در این دوره از سوی استالین و همکارانش در حزب اتخاذ شد، درست بودند و دلیل درستی آنها را در عمل دیدیم :
• اتحاد شوروی توانست در جنگ جهانی دوم، در مقابل حمله فاشیسم آلمانی به مقاومت قهرمانانه و سرسختانه برخیزد، بار اصلی شکست فاشیسم را بدوش خویش کشد و حتی بمثابه قدرت جهانی شماره دو از این جنگ مرگ و زندگی بیرون آید.
• بدشواری می توان تصور کرد که با طرح آلترناتیو دیگری از قبیل طرح های تروتسکی، سینوویف و یا بوخارین بتوان به نتایج مشابهی نایل آمد و اتحاد شوروی را از خطر نابودی نجات داد.
• این خدمات استالین، بمثابه نماینده اکثریت عظیم خلق های اتحاد شوروی، تعیین کننده خصلت اولین دوره سی ساله جامعه شوروی است.
• پیگیری و قاطعیت تئوریکی و سیاسی استالین در ساختمان سوسیالیسم سهم عظیمی در این امر داشته، که بعد از جنگ جهانی دوم، میان دو سیستم اجتماعی تعادل بر قرار شد (تعادلی که بکرات به سبب تجاوزات محافل امپریالیستی مختل می شد)، صلح جهانی حفظ شد و مبارزات رهائی بخش ملی و اجتماعی توانستند پیروز شوند.
• تحول سوسیالیستی جامعه نمی توانست بدون درگیری ها و کشمکش های سخت به پیش رانده شود.
• پیشگوئی استالین، مبنی بر اینکه مبارزه طبقاتی بعد از پیروزی سوسیالیسم در یک کشور واحد تشدید خواهد شد، درست بود.
• تضادها حتی به درون حزب، که بعد از انقلاب تعداد زیادی از افرادی را عضوگیری کرده بود، که بلحاظ سیاسی کم تجربه و بلحاظ ایدئولوژیکی ضعیف بودند، راه یافته بودند.
• علاوه بر این، مسئله تهدید روزافزون از سوی قدرت های امپریالیستی مطرح بود.
• اتحاد شوروی در شرایط محاصره مدام قرار داشت.
• مبارزات درونحزبی بر سر سمتگیری، وجود جامعه سوسیالیستی جوان را در این اوضاع و احوال به خطر می انداخت.
• در این شرایط متشنج، تشکیل جبهه دموکراتیک داخلی برای دفاع از سوسیالیسم ممکن نشد، اگرچه اکثریت عظیم جمعیت کشور نسبت به جامعه سوسیالیستی موضع مثبتی داشتند.
• خودویژگی های تاریخ روسیه به تأثیرگذاری خود کماکان ادامه می دادند :
• فقدان دموکراسی بورژوائی و روشنگری در طول یک دوران.
• به خدمت گرفتن متدهای رایج در دستگاه اداری تزاریستی با سنن پلیسی آن.
• یادآوری ترور و بربرمنشی لشکرهای مداخله گر ضد انقلابی، که از سرکوب شان دیری نیم گذشت.
• (روشنگری :
• روشنگری عبارت از عنوانی است برای جنبش معنوی که تلنگرهای خود را از تمایلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی طبقه متوسط در دوره رهائی بورژوازی از قید و بند نظام فئودالی ـ مطلقه دریافت کرد و به پیدایش معارف بنیادی و راهنما در کلیه عرصه های علوم کمک کرد. مترجم)
• بدین طریق بود که در ارگان های دولتی، مکانیسم های فشار و سرکوب و زور خودکفا شدند و در جوی مملو از سوء ظن، اتهام زنی و بی قانونی عمل کردند.
• استالین بانی این سیستم نبود.
• ریشه های این سیستم به اعماق جامعه ماقبل سوسیالیستی می رسید.
• استالین اما این سیستم را مورد استفاده قرار داد، به سرنوشت قربانیان بیشمار بی گناه نیندیشید و سختگیری های بیهوده ای را در پیش گرفت.
• تحولات انقلابی در تاریخ، همواره با قانون شکنی ها و قلدرمنشی ها همراه بوده اند، ولی اغلب برای مدتی نسبتا کوتاه.
• دوره فشار و زور که بیش از دو دهه دوام یافت، لطمات زیانبار خارق العاده ای بر دموکراسی سوسیالیستی وارد ساخت، دموکراسی ئی که به شرکت فعال و خود مسئول شهروندان در توسعه سیاست نیاز مبرم دارد.
• استالین ـ بی تردید ـ خود به این مسئله واقف بود.
• او در اوج قدرت خویش، قانون اساسی ئی را در اختیار اتحاد شوروی قرار داد که حاوی طرحی از یک دموکراسی سوسیالیستی است و باید دولتی را برای حرکت به سوی اتحاد شهروندان آزاد (مانیفست) پدید آورد.
• این قانون اساسی یک برنامه است.
• برنامه ای که سیاست اقتصادی و آموزشی ـ پرورشی را پیش شرط قرار می دهد، که بر پایه آندو ساختمان جامعه باید بطور سیاسی ادامه یابد.
• شروع جنگ جهانی دوم مانع اجرای این برنامه شد.
• بعد از پایان جنگ (1945 میلادی) که ویرانی های غیرقابل تصوری بجا گذاشته بود، اتحاد شوروی خود را مثل سال 1919 میلادی، در مرحله بازسازی جامعه یافت.
• گذار به وضع عادی نزدیک بود که استالین درگذشت.
• دوره حکومت استالین، یکی از دشوارترین دوره هائی است که یک جامعه در حال ساختمان می تواند داشته باشد.
• نام استالین، سمبل اراده شهروندان شوروی است، اراده مبتنی بر ایستادگی، مقاومت، پیکار و پیشرفت.
• میراث معنوی استالین ـ که جانشینانش حتی درک درستی از آن نداشته اند ـ دو اثر او تحت عناوین «راجع به مارکسیسم در زبان شناسی» و «مسائل اقتصادی سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» است که استالین راه حل هائی برای رهائی از افلاج روشنفکری ـ اکادمیکی و خشک اندیشی های بوروکراتیک عرضه می دارد.
• این جنبه از استالین هم باید برای تصویرسازی از او در نظر گرفته شود.
پایان
این بحث ادامه خواهد داشت.