انتخابات و نفت
فريبرز مسعودي
اکنون دیگر بر کسی پوشیده نیست که نبردي واقعي و قطعي بر سر جريان و منابع انرژي در جهان جريان دارد كه ايران نيز در كانون آن قرار دارد. براي ايالات متحده آمريكا براساس طرحی که در سال2000 میلادی توسط کنگره آمریکا به نام طرح 2000 نوشته و منتشر گردید دو موضوع بیش از دیگر موضوعات برای حفظ هژمونی اين كشور بر جهان مطرح بود. یک: بروز بحران در میزان کنترل آمریکا بر منابع نفتی جهان و به طور کلی مواد اولیه. دو: خطر معاملات مستقیم میان متحدان سنتی آمریکا با مشتریان اروپایی و چین!
در این گزارش استدلال شده بود که اتحادیهی اروپا میتواند به عنوان یک رقیب در برابر قدرت آمریکا ظاهر گردد. از همان تاريخ ايالات متحده آمريكا طرحهاي گوناگون و فراواني را براي كنترل نفت و جريان انرژي در خاورميانه و به طور كلي در جهان در پيش گرفته و به دقت اين برنامه را پيگيري ميكند. آمریکا در همه اين سالها با دقت و حوصله تلاش كرده تا ایران را از عرصه مبادلات اقتصادی، سیاسی و بازرگانی به ويژه انرژي به تدریج حذف کند. به طوري كه با برنامهريزيهاي انجام شده عملا خطوط لوله فراواني كه نفت و گاز را از منطقه آسياي ميانه و خاورميانه به اقصا نقاط جهان حمل ميكنند با دور زدن ايران و بدون مشاركت ايران اجرا شده و ميشوند (يك نمونه آن خط لوله باكو ـ جيهان است كه با دور زدن خاك ايران نفت آذربايجان را به تركيه ميرساند). امریکا به جز اعمال فشار به شرکت های نفتی و سرمایه گذاری اروپایی برای تحریم ایران از اهرم های مالی نيز علیه این کشورها استفاده میکند. برخی از این فشارها از طریق سرمایه گذاری های گسترده و خریداری سهام شرکتها و کنسرنهای بزرک است. این کشور به جز خرید سهام سه کنسرن نفتی رویال داچ شل، اکسون و شورون در سالهای گذشته همواره توانسته است با تاثيرگذاري بر سیاستها و سوگیریهای شرکتهای بزرگ فراملی آنهارا از سرمایه گذاری در حوزههای نفتی ايران برحذر دارد. همچنين اعمال فشارهاي سياسي شديد بر كشورهاي همسايه و خريداران نفت و گاز ايران نيز باعث شده برخي كشورها همچون ژاپن و هند نيز از خريد انرژي ايران منصرف شده و براي تامين نيازهاي خود به كشورهاي همسايه ايران و با قيمتهاي بالاتر روي آورند كه آخرين نمونه آن شكست سنگين دولت نهم در قرارداد كرسنت و سپس خط لوله صلح بود كه منافع فراواني را از جيب ايران به جيب امارات و ديگران سرازير كرد.
پس از شکست دولت احمدی نژاد در خط لوله صلح، مقامات رسمی پاکستان و ترکمنستان بار دیگر طرح انتقال گاز ترکمنستان از طریق خط لوله به افغانستان و سپس به پاکستان و ادامه آن به هند را زنده کرده اند. این طرح كه در زمان حکومت طالبان مطرح شده بود، به علت ناامنی در افغانستان و در مرز این کشور با پاکستان عملاً کنار نهاده شد. ولی به تدریج با تغییراتی که در دو کشور افغانستان و پاکستان روی داده این طرح با حمایت آمریکا و تشویق انگلیس بار دیگر از بایگانی خارج میشود. با اجرای این طرح ایران از دستیابی به بازار رو به گسترش هند و چین محروم خواهد ماند. زیرا با وجود انتقال گاز از ترکمنستان به پاکستان و هند عملا احداث خط لوله انتقال گاز به چین توجیه اقتصادی نخواهد داشت. همچنین ایران پشتیبانی پاکستان را در احداث خط لوله صلح نیز از دست خواهد داد، زیرا این کشور عملاً در دایرهی ترکمنستان قرار خواهد گرفت. از سوي ديگر با اجراي اين خط لوله و خط لوله نابوكو اروپا نيازي به روسيه براي تامين گاز و نفت خود نداشته و در عمل از قدرت و اعتبار روسيه در منطقه و اروپا كاسته خواهد شد و ايران نيز در انزوا فرو خواهد رفت.
خط لوله نابوکو
اتحادیهی اروپا برای تامین امنیت انرژی دریافتی خود از منطقه خزر و اوراسیا و کاستن از وابستگی خود به گاز روسیه پروژه خط لوله نابوکو را مطرح نموده است. این خط لوله به طول 3300 کیلومتر سالیانه 30 میلیارد متر مکعب گاز را از جمهوری آذربایجان و دیگر کشورهای حوزه دریای مازندران از راه ترکیه، رومانی، بلغارستان و مجارستان به اتریش و از آنجا به سایر کشورهای اتحادیه اروپا انتقال خواهد داد. کنسرسیوم نابوکو یعنی مجارستان، ترکیه، بلغارستان و اتریش امیدوارند این خط لوله در سال 2013 گاز کشورهای آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان را به اروپا صادر نماید و در مرحله دوم نیز قرار است عراق و مصر به آن بپیوندند. با توجه به تعهداتی که آذربایجان و ترکمنستان برای صدور گاز دارند به نظر نمیرسد این خط لوله بدون گاز ایران بتواند به هدف خود که همانا انتقال گاز حوزه دریای مازندران به اروپا است برسد. روسیه نیز در این میان بیکار ننشسته است و به تلاش خود برای احداث شاه لوله معروف به جریان جنوبی افزوده است. شرکت گاز پروم روسیه در مخالفت با طرح نابوکو تاکید می کند احداث دو خط لوله همزمان اقتصادی نیست زیرا گاز به اندازه کافی برای پر کردن این دو شاه لوله در منطقه وجود ندارد. آن ها امیدوارند با افزایش سرعت در احداث خط لوله جریان جنوبی سیطره خود را بر ارسال گاز اروپا تحکیم بخشند. این خط لوله گاز روسیه را از راه بلغارستان، مجارستان به صربستان رسانده تا از آن جا به کشورهای عضو اتحادیه اروپا صادر گردد. در این پروژه روسیه در نظر دارد صربستان را به یکی از مراکز ذخیره سازی و انتقال گاز به اروپا تبدیل نماید. چنان چه این طرح تا سال 2011،تاریخی که روسیه برای آن تعیین کرده است به پایان برسد خط لوله جریان جنوبی در برابر نابوکو پیروز خواهد گردید.
از سوی دیگر به علت نیاز اروپا به انرژی منطقه و باجگیری های روسیه از این کشورها، اتحادیه اروپا مصرانه خواستار موفقیت طرح نابوکو می باشد. در این زمینه آمریکا نیز موضع خاصی در برابر حضور ایران در این پروژه بسیار بزرگ اعلام نکرده است زیرا راهی جز احداث این خط لوله از خاک ایران وجود ندارد. گرچه آمریکا در طرح خط لوله باکو- جیهان برای انتقال گازجمهوری آذربایجان به ترکیه و اروپا راه نزدیک و در دسترس ایران را با صرف هزینه بسیار بالا کنار نهاد و با دور زدن ایران گاز جمهوری آذربایجان را به ترکیه رساند. و با افزایش فشار بر شرکت های بزرگ که در پارس جنوبی سرمایه گذاری کرده بودند عملا موقعيت ایران را به عنوان یک صادر کننده گاز به چالش کشیده است. کنار کشیدن رپسول و توتال پس از شرکت هایی مانند شل و دیگر شرکتهای بزرگ از پروژههای گازی، دست ایران را بسته و باعث امتیاز دهی ایران به شرکت هایی از چین و هند و روسیه گردیده است. ایران در حالي كه به شدت از برنامه توسعه پارس جنوبي عقب است و ركود كامل در عسلويه حاكم است چنان چه نتواند به موقع پروژه های پارس جنوبی فازهای 17-18 و دیگر فازها را به سرانجام برساند حتی در صورت نهایی شدن پروژهای مانند خط لوله نابوکو نخواهد توانست نقشی در این دو طرح ایفا كند، زیرا گازی برای پر کردن لولههای موجود نخواهد بود.
همان گونه که مشاهده میشود هم اکنون تامین انرژی برای کشورهای اروپایی و آسیایی به یک سیاست راهبردی این کشورها تبدیل شده است. در اين ميان حضور همزمان آمريكا و روسيه در منطقه موقعيت ايران به چالش كشيده شده است. در حالي كه ايران با در اختیار داشتن نزدیک به 18 درصد از ذخایر شناختهشدهی گاز جهان براي بازيافتن نقش خود در منطقه نياز به در پيش گرفتن یک دیپلماسی فعال و مبتنی بر منافع ملی دارد انجام انتخابات پر سر و صدا در ايران و رويدادهاي پس از آن كه موجب موضع گيري سرسختانه دولتهاي اروپايي عليه دولت ايران پس از انتخابات و پيش افتادن آنها نسبت به آمريكا شد، همچنين تغييرات در سياست خارجي آمريكا به ويژه در ارتباط با خاورميانه و ولع روسيه براي تسلط بر جريان انرژي به اروپا باعث تضعيف موضع ايران در آرايش جديد منطقه شده است.
در واقع در كشاكش اروپا و آمريكا از يك سو و چين و روسيه از سوي ديگر بر سر انرژي و رويدادهاي پس از انتخابات ايران باعث گرديده كشمكشهاي شرق و غرب عالم در آوردگاه ايران وارد مرحله سرنوشت سازي بشود. البته چه كشور چين و چه روسيه در سالهاي اخير نشان دادهاند كه از ايران تنها به عنوان حربهاي براي فشار وارد كردن به غرب استفاده كردهاند. ساخت نيروگاه اتمي بوشهر توسط روسيه و تعللها و بهانهجوييهاي روسيه در اين پروژهي حيثيتي براي ايران روشنتر از آن است كه نياز به توضيح بيشتر داشته باشد. چين نيز در پروژههايي كه جايگزين شركتهايي از كشورهاي اروپايي شده نشان داده كه ميل و علاقهاي به انجام پروژهها نداشته و فقط قصد وقت كشي و امتيازگيري از ايران را دارد. به گونهاي كه ميزان سرمايهگذاري اين دو كشور در ايران نسبت به كشورهاي غربي بسيار ناچيز است. در واقع اين دو كشور خواهان انزواي ايران هستند تا بتوانند از آن امتيازات بيشتري بگيرند ضمن اينكه انزواي ايران باعث ميشود تا روسيه نگراني از رقابت با ايران نداشته باشد. حال با توجه به نياز غرب به انرژي ايران و كشمكش ايران با آمريكا به نظر مي رسد امريكا و غرب در مواجهه با ايران دو سياست متمايز را در پيش گرفته باشند. آمريكا قصد آن دارد كه با ايران از در سازش درآمده و ضمن كاهش تنشها در منطقه راه را براي همكاري و سرمايهگذاري در ايران براي شركتها آمريكايي باز كند. آمريكا مايل نيست در سفره باز شده ايران با شركتهاي اروپايي شريك باشد. همچنين آمريكا با اين سياست خواهد توانست ضربه مستقيم و جانانهاي به روسيه وارد كرده تا اين كشور نتواند از ايران به عنوان پارسنگ توازن قوا در منطقه انرژي خاورميانه استفاده كند. از سوي ديگر دولتهاي اروپايي كه تاكنون از سوي آمريكا براي حضور در پروژههاي ايران در فشار بودهاند گمان ميكنند با حضور يك دولت متعادل و منطقي در ايران كه بتواند از فرصت پيش آمده در آمريكا استفاده كرده و به عادي سازي روابط با اين كشور بپردازد بهتر خواهند توانست از منابع انرژي ايران برخوردار شده و بدون باج دادن به روسيه به انرژي ارزان و آسان و مطمئن دست يابند. در نهايت سياست منطقي و به دور از جار و جنجال در ايران ميتواند ضمن توازن قوا به سود ايران، خيال كشورهاي اروپا و چين و ژاپن و هند را به جريان مطمئن انرژي از اين منطقه پر آشوب راحت كرده، ايران را يك بازيگر فعال و پيشرو در منطقه تبديل كند.
من منحیث یکی از علاقمندان مجله هفته از افغانستان، از شنیدن این خبر خیلی متاسف شدم، چراغ مجله هفته در…
با تشکر از همه ی مقالات و زحمات شما، دوباره خواهش میکنم، لینک های مستقیم مقالات رو در انتهای اونها…
با درود، گمان دارم مستقیم و متمرکز باید به پدیده تحریم یا تحریم های آمریکا پرداخت و بدون عمیق شدن…
مقاله بسیار جالب و خواندنی بود. با تشکر از رفیق شیری و ترجمه دقیق و حرفه ای ایشان و سپاس…
دوست گرامی من عضوی از نویسندگان و مترجمان مجله هفته نیستم اما از همکاران آن هستم و گاهی مطالبی را…